همین چند روز پیش بود که محمد خزاعی صریح گفت: «لیست ممنوع الفعالیت شدههای سینمایی را اعلام خواهیم کرد». در همین ارتباط رخشان بنی اعتماد به موضوع ممنوع از کار کردن هنرمندان واکنش نشان داد و نوشت:
«هنرمندِ بیاعتنا به شرایط جامعه، هنرمند نیست. هنرمند، مزدور و رعیت اربابانِ پادگانی نیست که سر به امربری خم کند. ممنوعالکار کردن هنرمندان سینما و تئاتر، اعلامشده و نشده، برای ارعاب همهی اهالی فرهنگ و هنر است تا چشم بر اتفاقات پیرامون ببندند. گرو گرفتنِ حق مسلم کار و بیان، به ازای سکوت و انفعال در برابر فشار و تنگنا و رنجی که در این دوران بر مردمان تحمیل شده، رسم دولتمردی نیست! »
وزیر ارشاد (روز شنبه 29 مرداد) در برنامه جهان آرا در شبکه افق به صراحت اعلام کرد: «هنرمندانی که در خارج از کشور علیه مردم ایران، دین و منافع کشور فعالیت کنند، با قانون مواجه خواهند بود. فشار رسانهای این افراد باعث نمیشود که از وظیفه قانونی خود کوتاه بیاییم. ما از صداهای بلند نمیترسیم.»
سید محمد علی ابطحی هم در جواب اظهارات وزیر ارشاد در حساب توییتر خود نوشت:
«آقای اسماعیلی وزیر محترم ارشاد شما وزیر ارتباط گیری و حمایت هنرمندان هستید. به اندازه کافی تهدید کنندگان هستند. پوست خربزه بدی برنامه جهان آرا زیر پاتان گذاشت».
از طرف دیگر مهدی آذرپندار، دبیر جشنواره فیلم کوتاه تهران روز گذشته در جریان نشست خبری جشنواره امسال گفت : «مضامین ممنوعه در جشنواره امسال درباره دگرباشها و اقلیتهای جنسی است که نه میتوانیم با این موضوع، فیلم بپذیریم و نه میخواهیم چنین کاری را انجام دهیم. همچنین مقوله کودککشی و خشونت درباره کودکان جزو مسائلی است که روی آن سختگیری و حساسیت داریم.
[...] من در حوزه اخلاقی به خط قرمزهایی مقید هستم که ابایی هم ندارم آن را بگویم مخالف این جریان هستم چون قرار نیست من بخشی از این موج باشم. این جشنوارهها تمام میشوند و من قرار است جای دیگری پاسخگو باشم.
با این حال درباره بررسی تولیدات سیاسی باید در جشنواره قضاوت کرد چون اعلام آن به اعمالش لطمه میزند. ما در حوزه عدالت آموزشی و کارگری اصلا فیلم نداریم، اما از آن سو در بخش اخلاقی و زناشویی و موضوعهای شاذ، زیاد فیلم هست.»
اساسا در میان این همه بایدها و نبایدها تنها کسی که به آن هیچ توجهی نمیشود، هنرمند و اراده اوست. انگار همه هنرمندان یک دستگاه مکانیکی هستند که درجه آنها را تنظیم کنند که فلان ساعت این کار را انجام دهد و در فلان زمان زنگ بزند و ...
نهادی به اسم خانه سینما هم منفعلترین حالت خود را تجربه میکند، نه حرفی، نه سخنی، نه اظهار نظری، نه دفاعی از هنرمندان و نه هیچ عمل یا عکس العملی. انگار خانه سینما کر، کور و لال شده است.
محمد مهدی عسگرپور ( تهیهکننده و کارگردان) کسی که خود سال ها سمتهای مدیریتی داشته از این بی تفاوتی خانه سینما حرف زده است: ««وقتی به اتفاقات جاری سینما نگاه میکنیم، در یک سو نهاد حاکمیتی را که قاعدتا وزارت ارشاد متولی آن است، میبینیم و در سویی دیگر نهاد صنفی و ضلع سومی، یا همان همکاران ما که در سینما اشتغال و حضور دارند.
[...] پرسش من این است که اساسا نهاد صنفی چه کاری انجام میدهد؟ آیا باید صرفا نقش تسهیلکننده اجرای اوامر وزارت ارشاد را داشته باشد؟ گاهی اوقات این موقعیت خطا را با سکوت یا با بیعملی یا حتی با انفعال تسهیل میکنیم. اگر قرار است این نقش را داشته باشیم، بیشک باید منتظر این هم باشیم که ضلع سوم که خود هنرمندان هستند، برای دفاع از کیانشان وارد ماجرا شوند. این فرمولی نیست که من آن را کشف کرده باشم. سیر طبیعی امر است که اگر ضلع اول کار خودش را درست انجام ندهد و ضلع دوم دچار انفعال باشد، ضلع سوم کارش را خودش انجام میدهد، حالا هرکسی به طریق خودش؛ یعنی یکی با نوشتن نامه، دیگری با رفتن یا نرفتن به جشنواره داخلی یا خارجی.
مسئله من امروز نه ضلع اول یعنی نهاد حاکمیتی است و نه ضلع آخر که هنرمندان هستند؛ چراکه به اعتقاد من هنرمندان در این میانه، راه خودشان را ناگزیر و بهطور طبیعی پیدا میکنند. بنابراین ما الان با این موقعیت مواجه هستیم که هر نوع رفتاری در حوزه سینما را میتوانیم طبیعی بدانیم. مثلا وزارت ارشاد تصمیم میگیرد بهطور غیرقانونی فعالیت برخی از سینماگران را ممنوع کند، اگر نهاد صنفی از کنار این ماجرا عافیتطلبانه عبور کند، میتوانیم بگوییم این هم طبیعی شده است و اگر فیلمساز یا هرکدام از همکاران ما در برخورد با این موضوعات متقابلا اظهارنظر یا عملی انجام بدهند هم طبیعی است و این یک زیستبوم جدید است که حتما تبعات خودش را خواهد داشت!