چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 17 - ۷ شوال ۱۴۴۵
۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۵

اخلاقی بودن به معنای خواندن هزار کتاب اخلاقی نیست

آیت‌الله رضا رمضانی، دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) گفت: اخلاق به معنای خواندن هزار کتاب اخلاقی نیست بلکه گاهی کتاب‌های اخلاقی زیادی می‌خوانیم اما فاصله زیادی با آن جامعیت اخلاقی داریم که در آیات و روایات به آن اشاره شده است.
کد خبر: ۴۳۱۱۱۷


به گزارش ایران اکونومیست، جلسه درس اخلاق  آیت‌الله رضا رمضانی گیلانی، دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع)، امروز دوشنبه ۱۹ اردیبهشت‌ماه در دانشگاه بین‌المللی اهل بیت(ع) برگزار شد.

متن سخنان آیت الله رمضانی در این نشست به شرح زیر است: 
خدای متعال در قرآن کریم خطاب به موسی(ع) می‌گوید تو مردگان را به اذن من زنده می‌کنی. نکته مهم در این نوع آیات این است که می‌گویند انسان چنین قدرتی دارد و این بخشی از ساحت وجود انسان است بنابراین نباید چنین تصور کنیم که اگر همه مدارج تحصیلی را طی یا مجتهد شدیم بنابراین خودمان را به خوبی و به طور کامل شناخته‌ایم چراکه حقیقت انسان خیلی برتر از این چیزهاست. این استعداد و ظرفیت برای همگان وجود دارد و برخی از چنین استعدادی بهره گرفته و برخی بهره نگرفته‌اند.

ظرفیت‌های وجودی خودمان را بشناسیم

باطنی‌نگری و درک و فهم انسان بسیار عمیق و بالاتر از درک ربات‌هایی است که توسط بشری امروزی ساخته شده است و قطعاً چنین امری که مجرد هم هست به دست بشر ساخته نخواهد شد بلکه آنچه ساخته می‌شود مرتبط با امور مادی و جسمانیات است. ما باید با خودمان رابطه برقرار کنیم بدین معنی که گاهی اوقات برخی از مفاهیم وجود دارد که ما کلیاتی از آنها می‌دانیم اما وارد جزئیات آن نشده‌ایم چون تخصص لازم را پیدا نکرده‌ایم همانند اینکه وقتی گفته می‌شود فلانی سکته قلبی کرد یا فلانی مشکل کبدی دارد ما صرفاً کلیاتی از آن می‌دانیم اما یک پزشک جزئیات دقیق و علت آن را به خوبی می‌داند. منظور از ارتباط با خود نیز این است که مجموعه ظرفیت‌های وجودی خودمان را بشناسیم و آنها را به هم پیوند دهیم.

ما رأس هرمی به نام نفس داریم اما شاخ و برگ‌هایی هم دارد که باید آنها را شناسایی کنیم و وقتی بین این شاخ و برگ‌ها پیوند برقرار کردیم بدن رشد می‌کند. از جمله مهم‌ترین سرشاخه‌های ارتباط با نفس، علم ادراک، قدرت و محبت است. منظور از علم ادراک این است که انسان به مراتب مختلف وجودی خود ادراک دارد که از جمله آنها ادراک عقلی و شهودی است. ما به هرچیزی که اراده کنیم می‌توانیم علم داشته باشیم البته به همان اندازه‌ای که تلاش و همت کنیم.

اهمیت قدرت علمی در ساحت تجرد

در چند هزار سالی که از عمر آدم می‌گذرد خیلی از چیزها گفته شده که قبلاً بشر آنها را باور نمی‌کرد اما امروزه این مسائل با قدرت علمی در ساحت تجربی ثابت شده است. اما بحث دیگر قدرت علمی در ساحت تجرد است یعنی فهم و درک نسبت به خودمان داشته باشیم. ما باید قدرت علمی در ساحت تجرد را احیا کنیم. برخی همانند افلاطون هستند که علم را یادگیری نمی‌دانند بلکه به معنای یادآوری و تذکر می‌دانند و معتقدند اینکه غبار را کنار بزنیم همه چیز برای انسان نمایان و دنیای انسان وسیع‌تر می‌شود. یکی از اختلافات بین ارسطو و افلاطون همین بود که یکی علم را به معنای تذکر و دیگری علم را به معنای یادگیری در نظر می‌گرفت.

 

بسیاری از مسائل هستند که انسان بدون اینکه در جایی تحصیل کند آنها را به دست می‌آورد. ما افرادی را داشته‌ایم که بی‌سواد بوده‌اند اما حافظ همه قرآن شده‌اند این از همان مسائلی است که انسان بدون تحصیل توانسته است آنها را به دست بیاورد. کتابی با عنوان مکاسب داریم که در برخی از جاهای آن آیاتی از قرآن ذکر شده است و مرحوم نواب صفوی و آیت‌الله مکارم شیرازی می‌گویند این کتاب را در اختیار آن فرد حافظ قرآن قرار می‌دادیم و می‌گفتیم این کتاب را بخوان اما فقط آیات قرآن را می‌توانست بخواند ولی بقیه موارد را توان خواندن نداشت. لذا باید مشخص شود که ماجرای این تیپ از آدم‌ها چیست؟ آیا انسان حقیقتی دارد که اگر به خوبی تربیت شود چنین نتایجی حاصل می‌شود.

گستردگی حوزه اخلاق

از سوی دیگر سؤال این است که پیوند بین علم، قدرت و محبت چه نتیجه‌ای در پی دارد؟ بنده از سن چهارده سالگی به مباحث اینچنینی علاقه‌مند بودم و تقریباً می‌توان گفت از همان زمان غالب کتاب‌های اخلاقی را خوانده‌ام و تفاوت‌های آنها را به خوبی می‌دانم و زندگی‌نامه بسیاری از اساتید اخلاق را مطالعه کرده‌ام و در کتابخانه‌ام چندین قفسه درباره زندگی این بزرگان وجود دارد و هنوز هم احساس می‌کنم هر روز باید آنها را مطالعه می‌کنم چراکه حوزه اخلاق از حوزه‌هایی نیست که بتوانیم بگوییم فلانی تخصص پیدا کرده و فارغ التحصیل شده است چراکه آنقدر عمیق و شیرین است که انتهایی ندارد و با مطالعه بیشتر به این نتیجه می‌رسد که در شکرگزاری عاجز است و هرچه شکر نعمت‌های خدای متعال را به جای بیاورد باز هم ادای دین نکرده است.

 

ما فقه اصغر، اوسط و اکبر داریم که فقه اوسط همان اخلاق و شناخت نفس است. اخلاق به معنای خواندن هزار کتاب اخلاقی نیست بلکه گاهی کتاب‌های اخلاقی زیادی می‌خوانیم اما فاصله زیادی با آن جامعیت اخلاقی داریم که در آیات و روایات ما به آن اشاره شده است. در فقه اصغر ممکن است کسی مجتهد شده باشد اما دنیای بزرگی در رابطه با باطن و نفس انسان وجود دارد و انسان باید به این باطن توجه داشته باشد. انسان باید به خودش بنگرد و حقیقت درونش را کشف کند.

 

فقه اکبر نیز به معنای خداشناسی است. حضرت امیرالمؤمنین(ع) می‌گوید که پیغمبر فرمود هیچ کس خدا را به شکل جامع نشناخت غیر از من و تو. حضرت علی(ع) در نهج‌البلاغه می‌فرماید خدایا تو را حمد می‌کنم به اینکه هنوز نتوانسته‌ام در اقیانوس بی‌کران معرفت به تو غواصی کنم. حتی خودِ پیامبر می‌فرماید: «مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ وَ مَا عَرَفْنَاکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ» یعنی حق معرفت و عبادت تو را به جای نیاورده‌ایم چراکه معرفت خداوند بی‌نهایت است. انسان موجود کوچکی نیست بلکه عظمت بسیاری زیادی دارد و اگر جامعه بشری با حقیقت وجودی خودش آشنا شود مشغول بسیاری از مسائل جزئی و پیش‌ پا افتاده نخواهد شد.

 

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار