دست پسر خود را میگیری سوار بر ماشین میشوی به سوی بازار میروی، فروشگاه اسباببازی. فرق نمیکند کدام فروشگاه، کوچکی یا بزرگی هم فرقی ندارد. دوستداری توپی ایرانی بخری، توپی که عکس کاراکترهای ایرانی را در خود داشته باشد. اگر هم نه؛ ساده باشد و نقشونمایی از کاراکترهای بیگانه نداشته باشد. آنها را که میپسندی نمییابی بالاخره با زحمت یکی را به پسرت معرفی میکنی ولی پسر خجالتزده سرش را پایین انداخته به زبان بیزبانی به تو میگوید او را دوست ندارد، نمیخواهد. دست او را میگیری کنار میکشی: «عزیزم کدوم رو میخوای؟ انگشت پسر، توپی را نشان میدهد که عکس مردعنکبوتی را نشان میدهد.» یاد بازیهای پسر در منزل میکنی و خلقوخوی برگرفته از انیمیشن مردان عنکبوتی را در ذهن خود مرور میکنی. آه از نهادت بلند میشود، دوست داری آنچه را که بچه میپسندد تهیه کنی اما!!! چه باید کرد؟
بچه تقصیر ندارد، کالای ایرانی برای او غریب است. شخصیت ایرانی برای بچهها نداریم و یا حداقل آنچه هست شناخته شده نیست. شخصیتی که هم روی توپ باشد، هم روی تفنگ باشد، هم بر بازیرومیزی نقش بسته باشد، هم انیمیشن ساخته شده باشد کجاست؟ آیا ما توانستهایم شخصیتهای مورد علاقه آنها را متناسب با دنیای امروز خلق کنیم و به جامعه کودکان و نوجوانان خود معرفی کنیم و بشناسانیم؟ اگر قدمی هم در این راه برداشتهایم توانستهایم دوام و قوام دهیم؟ اصلا لازمه خلق شخصیت(کاراکتر) چیست و برای خلق آن چه باید کرد؟
شخصیتسازی برای کودکان لازمه جهان ماست، کودکان امروز، رفتارها و خلقیات خود را از شخصیتهای مورد علاقه خود میگیرند و به عمل میبندند و این امری است که امروز در تمام دنیای مدرن رایج است. شخصیتها در داستانها و کتابها خلق، در انیمیشنها شهره و همراه با اسباببازیهای کودکان ترویج میشوند و این حکایت تمام دنیای کودکان است.
اما این روند، روندی نیست که در همه جوامع به صورت طبیعی رخ دهد. به واقع چنین روندی در همه جوامع امکان تحقق ندارد. زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی، زیرساختهای حقوقی و قانونی، شیوه حکمرانی، فرهنگ و باورها همهوهمه از عواملی هستند که میتوانند روند شخصیتسازی را تسریع کنند و تحقق بخشند و یا مانع شوند و ممانعت کنند. در جوامعی که چنین امکان فراهمی ندارند یا باید بنشینند و دائم چشمانتظار شخصیتهای بیگانه باشند و یا باید بستری فراهم کنند که به نوعی در این امر تسهیلگری کنند؛ مشورتهای لازم را به شخصیتسازها و تولیدکنندگان خرد و کلان فرهنگی حوزه کودک و نوجوان بدهند و راه را برای آنها هموار کنند. مجموعههای تولیدکننده و صاحب ایده را بهم معرفی کند محصولاتشان را به یکدیگر بشناساند، امکانهای مالی مورد نیاز را برای آنها فراهم کند، بلکه محصولات بهینهتر و متنوعتری تولید شوند و در اختیار کودکان و نوجوانان ما قرار گیرند.
تأسیس قرارگاه بازارپردازی فرهنگی ذیل شورای فرهنگ عمومی برای نیل به چنین امری است، امیدواریم این شورا بتواند قدمهایی بزرگ در این راه بردارد.