به گزارش خبرنگار فرهنگی ایران اکونومیست، در بخش اول گفتوگوی ما با مسعود نقاشزاده دبیر چهلمین جشنواره فیلم فجر به بررسی تحقق اهداف جشنواره و چرایی رخ دادن حواشی آن پرداختیم و مصاحبه بدانجا رسید که نقاشزاده ضمن آنکه سهمخواهیها و عدم تحقق آن توسط برخی را از علل اصلی حواشی جشنواره نامید از احتمال نفوذ در میان دوستان انقلابی نیز خبر داد و گفت که عدهای قصد داشتند تا با دوقطبیسازی به ملت و انقلاب و مهمترین جشنواره فرهنگی آن یعنی جشنواره فیلم فجر ضربه بزنند.
در بخش دوم و پایانی مصاحبه، به مسائل و حواشی حساستر جشنواره مانند لو رفتن اسامی برگزیدگان و حذف سیمرغ مردمی و موارد دیگر پرداختهایم که در ادامه میخوانید.
به موضوع احتمال نفوذ اشاره کردید که خیلی مهم است؛ به نظرتان لو رفتن اسامی برندگان در روز اختتامیه هم ارتباطی با این موضوع دارد؟
نمیتوانم بگویم که لو رفتن آرای هیأت داوران هم بخشی از این ماجراست؛ اما به نظر میرسد در این پازل با یکدیگر همافزایی دارند و این موضوع را دستگاههای ذیربط باید بررسی کنند؛ زیرا مجموعهای از اقدامات صورت گرفت که جشنواره و سازمان سینمایی را هرچه بیشتر دچار چالش کنند. این امری غیرعادی است که آرای هیأت داوران که در واقع اطلاعات محرمانه دبیرخانه جشنواره است، به صورت غیر قانونی و غیر مجاز منتشر شود. هرکسی میداند که آرای هیأت داوران تا پیش از اعلام در جلسه اختتامیه، محرمانه تلقی میشود و حتی نامزدهای یک رشته، هم نمیدانند دقیقاً کدام یک برنده است؛ اگر بدانند که جذابیتی برایشان ندارد به اختتامیه بیایند. در همه دنیا هم اینطور است.
سایت سینما تیکت که حتما بیانیهاش را خواندید گفته ما در شاهراه اطلاعاتی قرار داریم و با هنرمندان و سینماگران ارتباط داریم و به این ترتیب به آرای هیأت داوران دسترسی پیدا کردهایم. نظر شما به عنوان دبیر جشنواره در این خصوص چیست؟ آیا این جملات شما را قانع کرد؟
این ادعای آنها واقعاً غیر منطقی است. اولین مرحله، در عملکرد آنها دسترسی غیرمجاز به اطلاعات است. این اطلاعات را از هر طریقی به دست آورده باشند، دسترسی غیرمجاز به اطلاعات محرمانه دبیرخانه جشنواره محسوب میشود. فرقی نمیکند ادعا کنید، یکی از هنرمندان این اطلاعات را در اختیار شما قرار داده یا از طریق دبیرخانه جشنواره به آن دست یافتهاید. تلاش برای دسترسی غیرمجاز به اطلاعات محرمانه دبیرخانه، عملی غیرقانونی و نوعی سرقت اطلاعات است.
مرحله دوم، انتشار غیرمجاز این اطلاعات است. در مورد انتشار غیرمجاز، مسئولین سینما تیکت میگویند حاصل یک خطای انسانی بوده و اپراتور سایت نبایستی در آن زمان اطلاعات را منتشر میکرده است. این عذر بدتر از گناه است زیرا موضوع فقط انتشار اطلاعات نیست. انتشار غیرمجاز باعث شده ما متوجه دسترسی غیرمجاز بشویم و چون دسترسی غیر مجاز است بایستی پاسخگو باشند. یک شرکت رسمی که 90 درصد بلیتفروشی سینماهای ایران را در اختیار دارد، بایستی در مقابل رفتار غیر قانونی خود پاسخگو باشد. نمیتواند با یک اطلاعیه عذرخواهی بگوید ما در شاهراه اطلاعاتی قرار داریم و دسترسی غیرمجاز خود را توجیه کند و بعد هم بگوید از منبعی به دستم رسیده است و اصرار داشته باشد که این منبع را معرفی نکند. این یعنی اصرار بر رفتار غیر قانونی.
بنده همان شب اختتامیه به مدیر حراست جشنواره و سازمان سینمایی مأموریت دادم این موضوع را پیگیری کنند. گفتم شما مدیر سایت سینماتیکت را دعوت کنید و بپرسید مسیر دستیابی به اطلاعات محرمانه و آرای هیأت داوران چه بوده است؛ چون برای ما بیش از شخص، مسیر تخلّف مهم است. شاید در دبیرخانه جشنواره اشکالی وجود داشته باشد؛ شاید این اطلاعات از یک دفتر فنی و جایی که لوحها برای پرینت رفته، درز کرده است. به هرحال برای این که این اتفاقات سالهای دیگر رخ ندهد، شناسایی علت دقیق آن برای جشنواره مهم است، چون اشکالِ این مسیر باید شناسایی و برطرف شود. متأسفانه سایت سینما تیکت همکاری نکرد و بر عملکرد غیرقانونی خود اصرار کرد و ناگزیر موضوع از طرق قانونی و رسمی توسط سازمان سینمایی پیگیری میشود. به مدیر سایت سینما تیکت هم گفتم که این کار شما ضربه بزرگی به جشنواره و سازمان سینمایی وارد کرده و این چیزی نیست که با یک عذرخواهی کلامی برطرف شود، و ستاد جشنواره این ماجرا را پیگیری میکند. در حال حاضر حراست سازمان سینمایی این موضوع را به پلیس امنیت و مرجع قضایی ارجاع داده و در حال پیگیری و رسیدگی است.
اما این را به شما بگویم که بنده تا زمان تداوم مسئولیتم به عنوان دبیر جشنواره چهلم و آقای خزاعی به عنوان رئیس سازمان سینمایی تا روشن شدن ابعاد دسترسی غیرمجاز به این اطلاعات موضوع را پیگیری خواهیم کرد. البته از آنجاکه جشنواره فجر اصولاً بازوی اداری ندارد، پیگیریهای قانونی این ماجرا به واحدهای ذیربط در سازمان سینمایی برمیگردد و بخشی از مسئولیت یا کاری است که سازمان سینمایی باید دنبال کند.
برای من عجیب است، اینقدر دستاوردهای بزرگ امنیتی در سالهای اخیر داشتیم که پیدا کردن منشأ این اتفاق در این ماجرا برای آنها بسیار ساده است و نهایتاً تا دو سه روز همهچیز شفاف میشود. برای همین این تأخیر منجر به این شده که برخی افراد به خود جشنواره و سازمان سینمایی شک کنند و بگویند لابد خودشان نمیخواهند بگویند.
متأسفانه این تصور پدید آمده است. اما موضوع خیلی ساده است. سایت «سینما تیکت» باید اول این دسترسی غیر مجاز و تخلف آشکار را بپذیرد و سپس در مورد مسیر این دسترسی غیرمجاز به مراجع ذی ربط توضیح بدهند. این مطالبه همه رسانهها، سینماگران و مردم از جشنواره و سازمان سینمایی است.
آقای دکتر جمعبندی شما نسبت به جشنواره، با توجه به سخنان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که نمرهای به جشنواره دادند و گفتند که جشنواره در سطح مطلوب ما نبود، چیست؟ درباره سطح مطلوب جشنواره توضیح بدهید.
ابتدا باید ببینیم واقعاً جشنواره امسال برخلاف همه مضایقی که به خاطر فشردگی زمان برنامهریزی، جابهجایی محل سالن مرکزی جشنواره و یا شرایطی مانند تغییر وضعیت شیوع کرونا در آخرین روزهای پیش از برگزاری جشنواره که برگزارکنندگان را ناگزیر به تصمیمهای فوری میکرد، قابل دفاع است یا خیر. جشنواره را باید به عنوان یک برنامه کلان دید و ارزیابی کرد. چالشهایی مثل چالش نشست رسانهای روز آخر را باید در چشمانداز عملکرد کلی جشنواره دید. بسیاری از ناظران و حاضران منصف به ما گفتند که جشنواره امسال از جهات مختلف و از جمله از جهت طراحی بصری، نسبت به سالهای گذشته متفاوت و به جریان و گفتمان انقلاب نزدیک بود. در این دوره، وقتی وارد فضای سالن مرکزی جشنواره میشدید، خود فضا نشان میداد که بسیاری امور تغییر کرده است. این یعنی تلاشی شده و تاحدود زیادی هم نتیجه داده بود. البته همانطور که جناب آقای دکتر اسماعیلی اشاره کردند، کارهای انجام شده با سطح مطلوب ما فاصله داشت و به علتهای آن هم قبلاً اشاره کردم. بنده معتقدم راهاندازی جشنواره فیلم فجر، سه ماه پیش از برگزاری خطایی بسیار بزرگ است؛ البته در سالی که گذشت چارهای جز این وجود نداشت. چون دولت تازه مستقر شده و به تبع آن وزیر محترم و معاون وزیر هم زمانی مستقر شدند که فرصت برای کار جشنواره بسیار اندک بود. خود آقای خزاعی چند بار اشاره کردند که فلانی ایثار کرده که در این دوره مسئولیت دبیری را پذیرفته است. زیرا بدترین زمان برای پذیرفتن مسئولیت دبیری جشنواره، سال اول شروع به کار یک دولت است.
اگر بخواهیم یک جشنواره را به درستی و منصفانه ارزیابی کنیم، باید به برخی از مهمترین ارکان آن نگاه کنیم. یکی از این ارکان، ترکیب هیأتهای انتخاب و داوری است. شما نگاه کنید ببینید در هیأت داوران مسابقه سینمای ایران این دوره چه کسانی حضور دارند؟ فیلمسازان و سینماگران صاحب نام و درجه یکی که نگاه ملی دارند. آقای جعفری جوزانی، آقای انتظامی، آقای باشه آهنگر، یک بازیگر درجه یک با اعتبار بینالمللی مثل آقای شهاب حسینی که در عین حال تهیهکننده هم هست. بازیگری که در معتبرترین جشنوارههای دنیا بهترین جایزهها را گرفته است. آقای مجید انتظامی یکی از بهترین آهنگسازان این کشور، آقای سجادهچی فیلمنامهنویسی با کارنامه خوب و موفق. آقای لشگریپور یک کارشناس و تهیهکننده با تجربه سینما و آقای داودی یکی از فیلمبرداران درجه یک کشور. به نظر من نه به عنوان دبیر جشنواره، که به عنوان یک فرد آشنا با سینما، هیأت داوران جشنواره چهلم بسیار وزین و درجه یکاند. همین طور، هیأت انتخاب بخش سینمای ایران، هیأت داوران بخش سینمای مستند، هیأت داوران سینمای کوتاه و هیأت داوران بخش اقلام تبلیغی. خب، به نظر میرسد در ارزیابی یک جشنواره، این ارکان باید مورد توجه قرار گیرند. یکی از نقاط قوت این جشنواره این است که از نگاه این هیأت انتخاب و هیأت داوران وزین، فیلمی مانند «موقعیت مهدی» که فیلم اول کارگردان آن و درباره شهید باکری است، در 14 رشته نامزد شده و بهترین فیلم جشنواره میشود. پس عملکرد جشنواره قابل دفاع است.
به موضوع کارتها در میان کلامتان اشاره کردید. یکی از حواشی دیگر همین تعداد زیاد کارتها بود که مورد انتقاد قرار گرفت. چرا این حجم از کارت صادر شد؟
تا قبل از شیوع موج ششم ما طبق استعلاماتی که از ستاد مقابله با کرونا داشتیم، برای استفاده از ظرفیت کامل سالن مرکزی در برج میلاد محدودیتی وجود نداشت. هرچه به زمان برگزاری جشنواره نزدیکتر شدیم کمکم وضعیت تغییر کرد و شاید دو سه روز قبل از جشنواره به ما هشدار دادند که وضعیت ممکن است بحرانی شود. آن موقع تقریباً تمامی کارتها بر اساس ظرفیت کامل سالن صادر شده بود و دیگر نمیتوانستیم کارتهای صادر شده را کم کنیم.
اگر میدانستید ان قضیه پیش بیاید کارتهای کمتری صادر میکردید؟
اگر حتی یک ماه پیش تر از شروع جشنواره میتوانستیم با اطمینان شرایط را پیشبینی کنیم، قطعاً کارتهای کمتری صادر میشد. اما برای جبرا این موضوع، ناگزیر شدیم که برای اولین بار در سالن اصلی جشنواره، نمایشها را تکرار کنیم یعنی هر فیلم را دو بار در یک روز نمایش دهیم تا از ازدحام جلوگیری شود.
واقعیت این است که ما باید بپذیریم که سالنی که خانه جشنواره محسوب میشود قرار نیست میزبان تمامی صاحبان آثار، خبرنگاران، خبرگزاریها، اهالی رسانه، منتقدان و داوران و ... باشد. حتی در شرایط عادی هم امکان پاسخگویی به چنین تقاضاهای گستردهای وجود ندارد و بایستی به بخش عمدهای از مدعوین در سایر سینماها سرویس داده شود.
البته ما در انتخاب خانه جشنواره هم دچار چالشهایی بودیم. میدانید به دلیل آماده نبودن برخی مقدمات و توافقات، ابتدا ناگزیر شدیم با پردیس چارسو مذاکره و توافق کنیم و بعد از توافق و آمادهسازی شرایط به برج میلاد بازگشتیم. باید به این هم اشاره کنم که ما یک قرارداد و تفاهمنامه رسمی و مکتوب با مجموعه پردیس چارسو داشتیم. اما متاسفأنه دوستان در رفتاری غیرحرفهای، بعد از اینکه قرارداد بستیم از اجرای آن استنکاف کردند و گفتند آمادگی میزبانی جشنواره را نداریم. این هم از آن مواردی است که بخش حقوقی سازمان سینمایی باید آن را پیگیری کند. این طور نیست که شما با یک جشنواره بزرگ ملی و بزرگترین جشن فرهنگی انقلاب قرارداد ببندید و سه روز بعد بگویید ببخشید آمادگی نداریم! مگر چنین چیزی میشود؟ چطور ممکن است پردیس چارسو که یک ماه و نیم قبل از جشنواره فجر، جشنواره حقیقت را میزبانی کرده و قرارداد مکتوب دارد، بگوید ما نمیتوانیم میزبان جشنواره فجر باشیم؟
این از آن سؤالاتی است که باید از آقایان پرسید و پاسخ دهند چرا با بزرگترین رویداد فرهنگی کشور و جشن ملی انقلاب چنین رفتاری کردند. باید پاسخ داده شود که چه کسانی جلساتی داشتند برای اینکه جشنواره فجر را به بنبست بکشانند؟ باید معلوم شود کسانی که برخی از آنها در دستگاههای عمومی یا فرهنگی کشور مسئولیت دارند، چرا در پی مقابله با جشن انقلاب بودند؟ ما نمیخواهیم این جزییات را بگوییم و نمیگوییم تا جشن انقلاب به ذائقه مردم و مخاطبان تلخ نشود ولی اینها مواردی است که مسئولان ارشد باید در موردش تأمل کنند. مسئولین سطوح بالاتر، باید پرسش کنند چه شد که جشنواره فجر برخلاف این وسعت، ناگزیر شد به مجموعه پردیس چهارسو برود و چرا دوباره به برج میلاد بازگشت؟
آقای نقاشزاده، در فضای نفوذ و تخریبها که اشاره کردید، چیزی مطرح شد که به نظرم خیلی خوب میشود یک بار برای همیشه توضیح بدهید و آن هم سوابق شما است. برای برخی سؤال است که آقای نقاشزاده که در دولت قبلی بوده، چطور به عنوان دبیر جشنواره در این دولت انتخاب شده، و حتی یک جا دیدم که نوشتند او از حامیان فتنه 88 است؛ حرفهایی که واقعاً حیرتانگیز است. کمی در مورد سوابقتان بگویید.
اولاً در کشور ما وضعیت این طور نیست که یک نفر سوابق مبهم یا مشکوکی داشته باشد و دستگاههای ذیربط از آنها اطلاعی نداشته باشند، و ناگهان یک فرد ناشناخته در فضای مجازی پیدا شود و به خیال خود اتهامی وارد کند. این را در راستای همان خط تخریب پروژه نفوذ میتوان دید؛ زیرا دستگاههایی در کشور وجود دارند که این موضوعات را به دقت بررسی و رصد میکنند و در مورد سپردن مسئولیت به افراد کاملاً جدی هستند. بنابراین تکلیف من با کسانی که از سر دشمنی، دست به دروغپراکنی میزنند، روشن است. دشمن اگر دشمنی نکند جای تعجب است. اما اشخاص معتقد و متدینی که با بیانصافی، بی تقوایی و سخنانی کاملاً دروغ، اتهاماتی به من وارد کردند را به خدا واگذار میکنم. بالاخره روزی فرا میرسد که همه باید یک جایی پاسخ بدهیم و آنها هم باید پاسخ دهند.
سوابق من روشن است. من همواره در حوزه فرهنگ کار کردهام. از دانشگاه که بیرون آمدم و اولین کار حرفهای که بابت آن حقوق گرفتم، دبیری بخش سینمایی مجله سوره و همکاری با شهید سید مرتضی آوینی بوده است. از سال 69 تا شهادت سید مرتضی آوینی در سوره با او کار میکردم و مسئول بخش سینمایی بودم. و البته همزمان در سینما هم کار حرفهای میکردم؛ در همان سال 69 یک فیلم مستند 35 میلیمتری تدوین کردم که راجع به رحلت امام بود. طراحی و تدوینش برعهده من بود. فیلم متعلق به بنیاد فارابی و تهیهکننده آن بهروز افخمی بود. آن فیلم بعداً به زبانهای مختلف زیرنویس شد و در اختیار کشورهای دیگر قرار گرفت. اینها اولین کارهایی بوده که من کردم. بعدتر علاوه بر کار در سینمای حرفهای، به عنوان مدرس وارد دانشگاه هم شدم. سپس مسئولیتهایی در سازمان صداوسیما داشتم. در سال 87 فیلم سینمایی «کودک و فرشته» را درباره مقاومت در خرمشهر ساختم. از سال 1385 تا سال 1390 مدیرکل امور برنامههای مرکز سیمافیلم بودم، که در آن زمان مسئولیت مدیریت پروژههای بزرگ تلویزیونی مانند «مختارنامه»، «یوسف پیامبر» و... را بر عهده داشتم و سالهاست که عضو هیأت علمی دانشگاه هستم و همزمان با کار علمی به کار حرفهای هم مشغولم. بنابراین سوابق بنده مشخص است. آنهایی که این اتهامات را زدهاند، باید به فکر فردای خود باشند و در روز حشر بابت این اتهامات و دروغ ها، نزد خدای خود پاسخگو باشند. البته من عمیقاً باور دارم که «تعز من تشاء و تذل من تشاء» عزِت و ذلّت به دست خداست و جز این نیست که دروغگوی اتهامزن خود را ذلیل میکند.
نکته دوم این که، برخی خیال میکنند اگر کسی در یک دولتی کار کرد، الزاماً وابسته به آن دولت و همسو با سیاستهای آن است. در این صورت، شما با این همه کارشناس و کارمند شریف و متخصصِ دستگاههای دولتی چه میکنید؟ این افراد به ظاهر انقلابی فکر میکنند که من چون دو سال و هشت ماه معاون فرهنگی بنیاد فارابی بودم، پس مرتبط با دولت قبلی هستم؟ این پیش پا افتادهترین دستاویزی است که بتوان کسی را با آن تخریب کرد.
در حاشیه این مطالب باید به نکته مهمی اشاره کنم. گروهی هستند که بنایشان این است که نیروهای متخصص و انقلابی را از میدان به در کنند و با فشارها و هجمههای مختلف شرایطی را فراهم کنند که اینها خسته و فرسوده و از میدان به در شوند این گروه همان کسانی هستند که گفتم ممکن است جریان نفوذ روی آنها سوار شده باشد و قائل به این هستند که حوزه فرهنگ را باید دو قطبی کرد. اینها معتقدند که فقط ما و آنهایی که ما معرفی میکنیم انقلابی هستیم. معتقدند تفکر انقلابی در وجود آنها خلاصه شده و بقیه نیروهای مؤمن و انقلابی در بهترین حالت، تکنوکرات هستند. در حقیقت اینها تفاوت تکنوکراسی و تخصص را هم نمیفهمند. اینها گروهی هستند که میخواهند نیروهای انقلابی، متخصص و دلسوز را از میدان به در کنند. تخصص یعنی این که شما از کاری آگاهی داشته باشید و وارد آن شوید. مرحوم شهید چمران یک جایی گفته بود که برخی میگویند که تعهد برتخصص مقدم است در سپردن مسئولیتها و به فرمایش امام راحل اشاره میکرد و میگفت کاملاً به این فرمایش صحیح باور دارم اما اگر کسی متعهد باشد و تخصصی نداشته باشد کاری را نمیپذیرد. این یکی از آموزههای دینی ما و از فرمایشات حضرت امیرالمومنین است.
منتها کسانی هستند که میگویند متعهد یعنی ما و بقیه بیرون از این دایرهاند؛ ما انقلابی و متعهد هستیم و بقیه اینها تکنوکرات هستند و باید از دور خارج شوند. به جرأت میگویم این افراد، اگر میتوانستند حاج قاسم سلیمانی و سید مرتضی آوینی را هم با بهانههای واهی از میدان به در میکردند. من با سید مرتضی آوینی مأنوس بودهام و تا هنگام شهادتش با او کار کردهام و دیدهام برخی از نمایندگان همین تفکر در آن روزگار چگونه او را تخریب کرده و خون جگرش میکردند. اینها در پی دوقطبی کردن فضای کشور در حوزه فرهنگاند. و این رویه خطرات بسیار بزرگی برای جامعه و آینده کشور خواهد داشت. تفکر انقلابی با دو قطبیسازی متفاوت و حتی مغایر است. این چیزی است که در دورههای گذشته در عرصه سیاسی کشور ما آزموده و نتایج خسارتبار آن تجربه شده است. معلوم شده وقتی کشور به سمت فضای دوقطبی میرود، حاصلش جز خسارت برای منافع ملی چیزی نخواهد بود.
* موضوع پایانی را هم به ماجرای حذف سیمرغ مردمی اختصاص میدهیم. لطفا از علت اتخاذ این تصمیم بگویید. این اقدام خیلی یکباره و منجر به تعجب عموم سینماگران، هنرمندان و اصحاب رسانه شد.
موضوع آرای مردمیدر تمامیدورهها محل چالش و سؤال بوده چه دورههایی که به صورت دستی و با بلیت کاغذی رأیگیری انجام میشده و چه دورههایی که رأیگیری آنلاین شده است. واقعیت این است که در این دوره هم از ابتدا روی این موضوع حساسیت داشتیم. همکارانمان در مدیریت فناوری اطلاعات جشنواره، چندین بار این موضوع را بررسی کردند که در جایی خطا نداشته باشد. اما رأیگیری آنلاین، یک زنجیره است. در واقع سامانه ثبت آرا (سمفا)، بخشی از زنجیرهای است که قرار است فرآیند رأیگیری را تکمیل کند. سامانه سمفا در واقع مجری نرمافزاری نظرسنجی و ثبت آرای مردمی، و در حقیقت حلقهای از یک زنجیره است.
برای این که این فرآیند را به درستی بشناسیم، اجازه بدهید مکانیزم رأیگیری آنلاین را خیلی خلاصه مرور کنیم. فرض کنید شما قبلاً از طریق سامانههای فروش بلیط، بلیط فیلمی را تهیه کردهاید و بابت آن یک کد 6 رقمی دریافت کردهاید. وقتی به سینما مراجعه میکنید، این کد 6 رقمی را در کیوسکهای نصب شده در سینما وارد میکنید و بلیت رزرو شده خودتان را پرینت میگیرید تا مأمور کنترل سینما به شما اجازه ورود به سالن را بدهد. زمانی که بلیط را پرینت میکنید، اطلاعاتی به سامانه سمفا ارسال میشود و این سامانه 90 دقیقه بعد (مدت زمان تقریبی یک فیلم سینمایی) کُدی را برای گوشی همراه شما پیامک میکند. بعد از اینکه پیامک کُد را دریافت کردید، حداکثر تا روز بعد فرصت دارید با استفاده از کد دریافتی وارد برنامه نظرسنجی مردمی سمفا شوید و نظر خود (امتیازی بین صفر تا پنج) را برای فیلم ثبت کنید. در واقع این فرآیند این طور طراحی شده که کسی که به سینما میرود و فیلم را میبیند بتواند رأی بدهد. چون ممکن است افرادی بلیت آنلاین بخرند ولی سینما نروند. از این گذشته، عده زیادی از کسانی که بلیط خریده و به سینما میروند تمایلی به شرکت در نظرسنجی مردمی ندارند.
این زنجیره را درنظر بگیرید، که شامل مجموعهای از اقدامات است که حلقه اول آن اقدام آنلاین برای خرید بلیت است، حلقه آخر آن ثبت رأی در سامانه سمفا. اما در این میان حلقههای متعدد دیگری نیز وجود دارد که همه آنها باید درست کار کنند تا رأی صحیح و دقیق مردمی ثبت شود. مثلاً هنگام مراجعه به سینما، کیوسک پرینت بلیت باید فعال باشد، با اینترنت ارتباط داشته باشد، وقتی بلیط پرینت گرفته میشود اطلاعات لازم برای سامانه سمفا ارسال شود، سامانه پیامک رأیگیری را برای مخاطب بفرستد و مأمور کنترل در سینما با این پرینت اجازه ورود به سالن را بدهد. میبینید که اینجا حلقههای متعددی در این فرآیند دخالت دارد. حلقه انسانی، حلقه مخابراتی، حلقه زیرساختی و حلقه اینترنتی. کافی است در این زنجیرهای که باید منجر به آن رأی نهایی شود، جاهایی یک یا برخی از این حلقهها به هر دلیلی درست عمل نکنند تا نتایج نهایی اعتبار خود را از دست بدهد.
در همین مسیر نظرسنجی مردمی، از روز پنجم یا ششم گزارشهایی رسید که در برخی از سینماها اشکالاتی وجود دارد. بلافاصله من جلسهای با کمیته امور سینماها تشکیل دادم. همه مدیران مربوطه را دعوت کردم تا موضوع بررسی و معلوم شود چقدر آرا قابل اعتماد است؟ گزارشهای یکی دو سینما نشان میداد بلیتهای پرینت شده با تعداد تماشاگران مطابقت ندارد. بررسیهای میدانی همکاران ما در یک سالن سینما نشان میداد که نتایج غیرقابل اعتماد است. چون در یک سانس سامانه سمفا 22 بلیت پرینت گرفته شده را نشان میداد، یعنی 22 نفر وارد سالن شده و فیلم دیدهاند، حال آنکه نماینده امور سینماهای جشنواره گزارش میداد که در آن سانس 400 نفر در سالن حضور داشتهاند. این یعنی یک اختلال جدی که میتواند مربوط به خرابی کیوسک سینما باشد، میتواند مربوط به قطع ارتباط اینترنتی باشد، میتواند مربوط به اشکال سهوی یا عمدی کنترل انسانی در هدایت تماشاچیان به سینما باشد. این یعنی بروز اختلالی در این زنجیره که نمیتوان به نتیجه آرا اطمینان کرد. این اختلال میتواند یک اختلال عمدی باشد؛ میگویم میتواند یعنی محتمل است. مثلاً فرض کنید مأمور کنترل یک سالن سینما به دلایلی بیاید تماشاچیان را بدون اینکه بلیطشان را پرینت بگیرند به سالن راه بدهد. میتواند حاصل یک وضعیت غیرمترقبه باشد یعنی ازدحام جمعیت جلوی سالن شکل گرفته باشد و دستگاه چاپگر به درستی کار نکند و مجبور بشوند به دلیل ازدحام و شرایط کرونا، بدون درخواست پرینت تماشاگران را به سالن هدایت کنند. به هر حال، حاصل این است که آرای ثبت شده غیرقابل اعتماد است. در همین یک سالن که گفتم ظرفیت دو سانس حدود 800 نفر میشود و این بدان معناست که آرای تماشاچیان میتوانست جایگاه فیلمهای اول تا سوم یا چهارم را به کلی تغییر دهد. امتیاز فیلمهای بالای فهرست، فاصله بسیار کمی با هم داشتند. بنابراین کافی بود که در این دو سانس نظر مردمی درست ثبت نشده باشد تا امتیازها به کلی جابهجا شود و نتیجه را تغییر دهد.
در عین حال نمیتوانیم با اطمینان بگوییم که این اشکال فقط در همین یک سینما بوده است. گزارشهایی که میرسید حاکی از این بود که در یکی دو سینمای دیگر نیز چنین وضعیتی مشاهده شده است. بنابراین ما نمیتوانستیم با اطمینان بگوییم آنچه ثبت شده رأی واقعی مردم است و نظرسنجی صحیح است. جمع همه اینها باعث شد که به این نتیجه برسیم که نتایج این نظرسنجی قابل اعتماد نیست. دقت کنید این تفاوت دارد با این که بگوییم کسی در نظرسنجی دخالت کرده، یا کسی سامانه را هک کرده، یا در سمفا کسانی دخالت کردهاند؛ چون در فضای مجازی گفته میشد کسانی دارند آرا را دستکاری میکنند. به همین دلیل گفتیم چون اطلاعات و آرایی که در اختیار داریم قابل اعتماد نیست، درستترین کار این است که جایزه آرای مردمی را کنار بگذاریم. تصمیم بسیار سختی بود بخصوص که یک روز مانده به پایان جشنواره باید این تصمیم گرفته میشد. ولی هرچه فکر کردم دیدم این حقالناس است، چه مردمی که رأی دادند چه فیلم سازانی که فیلم هایشان را دادند، به ما اعتماد کردهاند. ما باید هم امانتدار رأی مردم میبودیم هم امانتدار فیلمهای فیلمسازان و برایمان فرقی نمیکرد کدام فیلم بالاترین امتیاز را داشته باشد؛ اگرچه بعضی میگفتند اینها چون فیلم مورد علاقهشان دوم شده آرا را باطل کردند و جالب آنکه بعضی دست اندرکاران فیلم دوم فهرست هم معترض بودند که فاصله ما با فیلم اول فقط 0.02 امتیاز بود و اگر شما نظرسنجی را باطل نمیکردید، در یک روز باقی مانده ما اول میشدیم. برخی هم میگفتند چرا از اول این تصمیم را اعلام نکردید. پاسخ روشن است، ما زمانی که متوجه اشکالی بشویم تازه میتوانیم به آن رسیدگی کنیم. به محض اینکه این گزارشهایی از اختلال در نظرسنجی رسید، بنده تیمی را مأمور کردم که موضوع را به فوریت بررسی کنند. این بررسی، مفهومش این است که شما بروید و در سالن بهصورت میدانی مشاهده کنید و مشاهدات با دوربینهای امنیتی سالنی که مشکوک بود تطبیق داده شود. این را همان زمان هم اشاره کردم، سازمان سینمایی باید از طرق قانونی موضوع را پیگیری و اگر تخلفی صورت گرفته باشد، با سینمای متخلف برخورد میکند.
اگر سال بعد باشید بخش بینالملل را با این توضیحات و تفاسیری که گفتید چگونه برگزار خواهید کرد؟
البته در ابتدای این گفتوگو خاطرنشان کردم که مسئولیت دبیری دوره بعد را نخواهم پذیرفت. باید ببینید دبیر جشنواره در سال آینده چه کسی است و چه برنامههایی دارد. اما من فکر میکنم یکی از رویکردهای مهم در برگزاری بخش بینالملل جشنواره یا در واقع جشنواره بینالمللی فجر این است که رنگ منافع ایرانی و جمهوری اسلامی باید در جشنواره دیده شود. اگر بپرسید منافع ملی ما چیست؟ خواهم گفت یکی از مهمترین دستاوردهای ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پایمردی بر سر ارزشها و آرمانهای انقلاب است. من فکر میکنم اهداف بخش بینالملل جشنواره باید معطوف به آرمانهای کلان کشور باشد. قبلاً هم عرض کردم، یک موقع فقط یک فستیوال فیلم داریم و فیلم نشان میدهیم و ارزشهای سینمایی تنها معیار بررسی است؛ اما جشنواره فجر، بزرگترین جشن فرهنگی انقلاب است، پس باید رنگ و طنین انقلاب در ارکان و رویکردهای آن مشهود باشد. به نظرم مقاومت به مفهوم کلان آن. یعنی عدالتجویی و عدالتخواهی، یک مفهوم جهانی و یکی از مهمترین وجوه آرمانی اندیشه ملی و دینی ما است. بنابراین رویکرد مفهومی بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر میتواند مبتنی بر همین نگاه مقاومت محور باشد. این رویکرد، مهمترین شاخص جریان فرهنگی مقاومت در جهان، نمیگویم در منطقه، بلکه جریان فرهنگی مقاومت در جهان است. به نظر من بایستی صداهایی که در سراسر جهان برای آرمانخواهی و مقاومت بلند است؛ در رویداد فرهنگی بزرگی مثل جشنواره بینالملل فجر شنیده شوند.