به گزارش ایران اکونومیست، حلیمه ملک محمدی همسر جهانشیر بردستانی فرمانده یکی از گروهانهای ناو تیپ امیرالمومنین (ع) درباره همسرش روایت می کند: همسرم متولد روستای اسلامآباد در گناوه بود. با یکدیگر خویشاوندی دور داشتیم. عموی همسرم من را به ایشان معرفی کرد بعد به خواستگاری آمدند. وقتی که از جبهه میآمد میدیدم که چقدر سر به زیر و آرام است آنچه که باعث شد به او جواب مثبت بدهم اعتقاداتش بود.
وی افزود: در واقع ایمان و صداقتش دلم را برد و ازدواج کردیم. اواخر سال ۱۳۶۳ عقد و سال ۱۳۶۴ ازدواج کردیم. یک سالونیم بعد از ازدواجمان خداوند به ما فرزندی عنایت کرد و اسمش را حسین گذاشتیم که در زمان شهادت پدرش شش ماه بیشتر نداشت. عمر عاشقانهمان دو سال بیشتر نبود، وقتی از جبهه برمیگشت اصلا احساس خستگی نمیکرد همه انرژی خود را فدای سر پا ماندن اسلام میکرد.
این همسر شهید یادآور شد: ما همسران و مادران شهدا وقتی که میدیدیم دین و کشور در خطر است راضی به رفتن عزیزانمان شدیم. اگر تک تک خانوادههای شهدا این اجازه را نمیدادند که عزیزانشان به جبهه بروند حقیقتا پیروزی شکل نمیگرفت. در نهایت آخرین صفحه زندگی ما در سال ۱۳۶۵ ورق خورد و همسرم به شهادت رسید.
وی گفت: همسرم در وصیت نامه اش نوشته است:
«بسمالله الرحمن الرحیم
اینجانب فرزند حقیر شما ملت حزبالله، یکی از سربازان کوچک اسلام هستم که اگر خداوند جان ناقابل را از من قبول کند، در راهش میدهم. چه در جنگ و چه درجاهای دیگر! چه خوب است که در حال جهاد در راه خدا باشید. من این را افتخار عظیم میدانم که کسی درراه خدا، در حال جهاد با کفر صدام کشته شود.
باید با کفر بجنگیم تا بفهمد که یاران امام حسین (ع) چگونهاند! و به شما امت حزبالله و همیشه درصحنه بگویم که ما یک جان بیشتر نداریم و آخر باید خدا آن را از ما بگیرد – چه بخواهیم و چه نخواهیم.
اگر این جسم و جان درراه خودش پرورش دهیم، در آن دنیا، در صحرای محشر سربلند هستیم و گرنه حساب طور دیگری است. چه خوب است که جان ناقابل را در راه اسلام بدهیم و مثل یاران امام حسین (ع) کشته شویم.»
انتهای پیام