تحولات قفقازجنوبی پس از جنگ دوم قرهباغ مسائل جدیدی بهوجود آورده است.
یکی از این مسائل اصرار مقامات جمهوریآذربایجان به ایجاد کریدوری به نام « زنگزور » بوده که میرود تا به مسیری برای تثبیت حضور نیروهای ناتو در مرزهای ایران و روسیه، تامین بیش از پیش انرژی رژیمصهیونیستی و ایجاد مانع بر سرراه کریدور راهبردی شمال- جنوب تبدیل شود.
کریدور زنگزور مسیری شرقی به غربی بوده و شامل چند بخش جاده ای، ریلی، نفتی و گازی میشود. بخشی از این کریدور با گذر از خاک ارمنستان (استان سیونیک) مناطق مرکزی جمهوریآذربایجان را به نخجوان و ترکیه متصل می کند.
در زمان اتحادیه جماهیر شوروی، به دلیل آنکه در روابط جمهوریآذربایجان و ارمنستان تنشی وجود نداشت رفت و آمدها از این مسیر انجام می شد. به گفته مقامات جمهوریآذربایجان این کریدور می بایست تا پایان سال 2023 ساخته شود.
با گذشت ۴۴ روز از جنگ دوم قره باغ میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان با میانجیگری ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه به یک توافق آتش بس منتهی شد. به گفته مقامات باکو، در جریان توافق آتشبس (۲۰۲۰مسکو) بر سر مسیری زمینی برای اتصال جمهوری خودمختار نخجوان به جمهوریآذربایجان توافق شده است و در بند ۹ قرارداد مزبور اینگونه مقرر شده که ارمنستان برای عبور و مرور شهروندان جمهوریآذربایجان و محمولههای تجاری از منطقه نخجوان به جمهوری آذربایجان، گذرگاههای امنی را در اختیار جمهوریآذربایجان قرار دهد.
ضمن اینکه امنیت این مسیرها را روسیه تأمین خواهد کرد.به گفته مقامات باکو این همان بندی است که در آن مجوز ایجاد کریدور «زنگزور» داده شده است.
به گفته محسن پاک آیین، سفیر اسبق ایران در جمهوریآذربایجان «موانع زیادی بر سر تاسیس این کریدور وجود دارد که از جمله آن اختلافات دیرینه ارمنستان و ترکیه است. اصرار باکو برای دستیابی به حق اعمال حاکمیت(براساس توافق آتش بس مسکو) بر کریدور زنگزور نیز مانع دیگری است تا ارمنستان تاسیس زنگزور را نپذیرد مگر اینکه این سه کشور اختلافات خود را حل کنند. البته اجازه دسترسی به ایران و ترکیه از طریق نخجوان می تواند اختلافات را کاهش دهد.».
علاوه بر دلایل فوق، توافق مسکو الزامی به ایجاد کریدور را مشخص نمیکند. در بند ۹ این قرارداد، ارمنستان پذیرفته مسیرهای بسته حمل و نقل بین بخش غربی جمهوری آذربایجان با نخجوان را همراه با تامین امنیت آن باز کند. اما در هیچ کجای آن از ایجاد یک کریدور در امتداد مرز ارمنستان با ایران حرفی زده نشده است.
اختلافات بر سر بند ۹ توافقنامه ادامه داشت تا در نهایت به شکل گیری مذاکراتی برای حل مسائل قفقاز (از جمله بحث ایجاد کریدور زنگزور) در قالب ۳+۳ انجامید. این مذاکرات در آذر سال جاری و با شرکت معاونین وزرای خارجه آذربایجان، ارمنستان، روسیه، ایران و ترکیه به میزبانی مسکو انجام شد. کشورهای منطقه قفقاز نیز ضمن شرکت در این گفتگوها، از تمایل خود برای کمک به صلح در منطقه اطمینان دادند.
اما آنچه مسلم است، این است که تنها هدف از جنگ ۴۴ روزه قره باغ، آزادسازی مناطق اشغالی نبوده و مسائل دیگری در پشت پرده در جریان است که خود گویای این است که تحولات جدیدی در مسائل قفقاز است.
۲۳ بهمن بود که الهام علیاف در یک مصاحبه خبری گفت که در حال برنامه ریزی برای ایجاد یک خط جدید است تا با همکاری کشورهای همسایه، جمهوریآذربایجان را به جمهوری خودمختار نخجوان و از آنجا به ترکیه و ایران وصل کند.
صحبت های علیاف، به قصد باکو برای عملی شدن این کریدور اشاره داشته که تا به امروز با مخالفت رسمی ارمنستان مواجه شده بطوری که نیکول پاشینیان نخست وزیر این کشور مذاکره بر سر تاسیس کریدور زنگزور را رد کرده است. اما این گفتههای علیاف چقدر مطابق با واقعیت هاست؟
بعد از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوریآذربایجان، رژیمصهیونیستی از اولین کشورهایی بود که آن را به رسمیت شناخت و سفارت خود را در سال ۱۹۹۳ در باکو ایجاد کرد. جمهوریآذربایجان نیز درسالهای پس از استقلال از طریق خط لوله باکو-تفلیس-جیحان، (Baku–Tbilisi–Ceyhan pipeline) بهطول ۱٫۷۶۸ کیلومتر، ۴۰ درصد از انرژی رژیمصهیونیستی را تامین کرده و در عوض رژیم اشغالگر قدس، مهمترین صادرکننده جنگافزار شامل موشک، سیستم رادار، مهمات و به خصوص پهپاد به این کشور است.
میرقاسم مومنی کارشناس مسائل قفقاز میگوید « اصل هدف جمهوریآذربایجان در جنگ ۴۴ روزه قره باغ این بوده که مسیر کریدور زنگزور را باز کند تا باکو نفت و گاز خودش را از طریق این کریدور به رژیم صهیونیستی و اروپا صادر کند. این کریدور علاوه بر خطوط جاده ای شامل خطوط انتقال نفت و گاز نیست هست که امر صادرات نفت به سرزمین های اشغالی فلسطین را میسر میکند. البته پیشبینی میکنم با اجرای این طرح، سهم صادرات انرژی جمهوریآذربایجان به رژیمصهیونیستی به ۶۰ درصد افزایش یابد. ترکیه نیز در این بین با بین المللی کردن کریدور زنگزور میخواهد مسیر ترانزیت بینالمللی انرژی باشد.ایجاد این کریدور با هدف تامین نفت رژیم صهیونسیتی در راستای حفاظت از منافع این رژیم است »
از سوی دیگر روابط جمهوریآذربایجان و ناتو پس از جنگ دوم قره باغ وارد مرحله جدید شده است. بهگونهای که شاهد رفت وآمدهای مستمر بین مقامات ناتو با این کشور هستیم.«الهام علی اف» رئیس جمهورآذربایجان آذر امسال در گفتگو با «ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو گفته بود « جمهوری آذربایجان با کشورهای عضو ناتو همکاری های راهبردی دارد و ما خواهان توسعه روابط با ناتو هستیم.»
آدام تامسون نماینده پیشین انگلیس در ناتو نیز با انتشار نامهای خطاب به بوریس جانسون نخست وزیر انگلیس خواستار حمایت لندن از طرح دالان زنگزور برای برهم زدن نظم ژئوپلتیک موجود در قفقاز جنوبی به نفع ناتو شده بود .او ایجاد کریدور زنگزور را تحقق رویای دیرینه سازمان ناتو برای حضور در سواحل غربی دریای خزر دانسته بود.
تامسون در این نوشتهبود « من از اقای نخست وزیر( انگلیس) درخواست دارم که در این مقطع حساس تاریخی همه توان خود را بکار گیرد تا آخرین گام برای اتمام پروژه ۱۵ ساله ناتو اجرایی شود. لندن با مشارکت آمریکا و اتحادیه اروپا در قالب ناتو باید از اراده آذربایجان برای اتصال سرزمینی به نخجوان حمایت نماید. همچنین این ائتلاف باید ایروان را متقاعد کنند که از مرز جنوبی خود با ایران چشم پوشی نماید. با اتصال نخجوان به آذربایجان و با پیوستن باکو به ناتو رویای گسترش ناتو تا مرز چین دست یافتنی خواهد بود.»
اما همکاری ناتو و جمهوریآذربایجان در قالب برنامه « مشارکت برای صلح » با عضویت باکو در این برنامه، نوعی همکاری دسته جمعی به حساب می آید. لازم به ذکر است که جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۲ روابط تازهای را با پیمان ناتو آغاز کرد و در سال۱۹۹۷ وارد طرح ناتو موسوم به « مشارکت برای صلح » شده و بر مبنای این توافق دو جانبه با نیروهای ناتو همکاری دارد.
در قالب محور اول همکاری ها که آموزش نیرو های نظامی جمهوری آذربایجان است، دوره های آموزشی و کلاس های تدریس متعددی تاکنون برگزار شده و تعدادی از نیرو های آذربایجان در آنها شرکت کرده اند. یکی دیگر از نمونه ها و موارد همکاری دسته جمعی دو طرف که ذیل برنامه "مشارکت برای صلح" تعریف شده است، اعزام نیرو های صلح بان به مناطق درگیری و جنگ می باشد.
با استقرار ناتو در سواحل غربی دریای خزر این سازمان یک گام دیگر برای افزایش حضور در مرزهای ایران و روسیه برخواهد داشت و انگلیس با حمایت آمریکا تحت پوشش ناتو بهراحتی می تواند تسلط راهبردی خود را از سواحل باکو به تهران و مسکو تحمیل نماید.
به گفته مومنی « روس ها برای اینکه تحرکات ناتو در جمهوریآذربایجان را زیر نظر داشته باشند، سربازان خود را در قالب نیروهای حافظ صلح در منطقه خودمختار قره باغ مستقر کردند. در واقع روس ها کاملا برای این موضوع آمادگی داشته و از اشراف اطلاعاتی سیاسی و اقتصادی برخوردارند. ضمن اینکه ایران در کنار روسیه به هیچ وجه حاضر نیستند شاهد بیش از پیش حضور ناتو در مرزهای یک دیگر باشند.»
با آغاز بحران قره باغ در اولین سال های دهه ۹۰ میلادی قرن گذشته، ایران با تمام توان برای جلوگیری از پیشروی های ارتش ارمنستان و تهدید باکو پایتخت جمهوری آذربایجان به کمک این کشور شتافت و از هزاران آواره آذربایجانی این جنگ حمایت کرد و در ادامه با اتخاذ دیپلماسی فعال خاتمه بحران را در دستور کار قرار داد.
در سالهای اخیر نیز ایران به عنوان کشوری تاثیرگذار در قفقاز، همواره بر حفظ تمامیت ارضی و توسعه همکاری های حملونقلی با کشورهای منطقه به ویژه جمهوری آذربایجان تاکید کرده است که از نمونه های آن می توان به در اختیار قرار دادن فضای هوایی و زمینی شمال غربی ایران به دولت باکو برای دسترسی به منطقه نخجوان نام برد.
با وجود این همکاریها، بسیاری از کارشناسان بر این باور هستند که احداث کریدور زنگزور در آینده نهچندان دور برای شماری از کشورهای منطقه از جمله ایران پیامدهای سنگین سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی در پی خواهد داشت.
علیرغم اینکه الهام علی اف در پانزدهمین نشست «سازمان همکاری های اقتصادی اکو» بیان کرد « این زیرساخت جدید حملونقل ( کریدور زنگزور) بخش مهمی از کریدورهای شرق-غرب و شمال-جنوب خواهد بود» ، مومنی معتقد است راه اندازی کریدور زنگزور عاملی برای از بین بردن تلاش های ایران و روسیه در ایجاد کریدور شمال جنوب است. چراکه با راه اندازی کریدور زنگزور به موازات مرزهای ایران، ژئوپلتیک قفقاز به هم خورده و این مسیر بر سرراه کریدور راهبردی شمال جنوب قرار گرفته و مانع دسترسی ایران به اوراسیا و بازار اروپا خواهد شد.»
در صریح ترین موضع گیری، آبان پارسال، رهبر انقلاب همزمان با درگیری ارمنستان و جمهوریآذربایجان به تشریح راهبرد جمهوری اسلامی نسبت به این موضوع پرداختند و گفتند « حفظ تمامیت ارضی طرفین و تغییر مرزهای ژئوپلتیک و بینالمللی» خط قرمز ایران است.
خط قرمزی که اگر جدی گرفته نشود میتواند با احیای این کریدور به تقویت بنیه رژیم صهیونیستی و حضور ناتو در دریای خزر منجر شده و تبعات و پیامدهای بسیار جدی برای برخی از کشورهای منطقه از جمله روسیه، ایران و حتی خود ارمنستان داشته باشد.