در سالهای اخیر تعداد فیلمهایی که به اصطلاح حال مخاطب را خوب کند، کمتر ساخته شدهاند در حالی که مخاطب این روزها به دلیل مشکلات متعدد به اینگونه آثار نیاز دارد. شاید بتوان گفت حسین نمازی در دومین ساخته سینماییاش یعنی «شادروان» به دنبال این مسئله بوده است که برای لحظاتی هم که شده حال خوبی را برای مخاطب رقم بزند تا کمی مشکلاتش را فراموش کند.
این فیلم سینمایی که روز گذشته ۱۲ بهمن ماه در سانس دوم خانه جشنواره یعنی برج میلاد به نمایش درآمد، اثری به تهیهکنندگی عباس نادران است که در بخش سودای سیمرغ چهلمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد.
آنگونه که در اخبار آمده است، «شادروان» روایتی شیرین از یک ملودرام اجتماعی در بستر خانوادهای حاشیهنشین است.
حسین نمازی کارگردان «شادروان» در گفتوگو با خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس درباره کارگردانی جدیدترین اثر خود، گفت: یکی از جذابیتهای کارگردانی همین تجربه کردن متُدهای مختلف است و البته کار پُرریسکی هم هست این را گفتم تا بگویم قبل از «شادروان» سلیقه کارگردانی من مدل دیگری بود؛ اما علاقه مند بودم گونههای دیگر را هم امتحان کنم.
وی ادامه داد: از سوی دیگر قرار ما با مسعود سلامی این بود که سکانسها را کمپلان فیلمبرداری کنیم. زمانی که هر سکانس با پلانهای متعدد گرفته میشود، میتوان ریتم کار را در تدوین هرطور که نیاز است حفظ کرد یعنی تدوینگر دستش باز است و هرجا احساس کند ریتم در حال فروکش کردن است، تایم پلانها را کم و زیاد و یا از پلانهای دیگر استفاده میکند. بطور کلی پلانِ زیاد گرفتن برای کارگردان راحت است اما کاری که ما در «شادروان» انجام دادیم این بود که سکانسهای پُر پلان نگرفتیم.
کارگردان «شادروان» با اشاره به اینکه همیشه تلاش کرده است قصه را بصورت درست روایت کند، گفت: مسئلهای که من در این فیلم سینمایی روایت میکنم، این است که میتوان مشکلات را با فامیل و اعضای خانواده حل کرد البته باید بگویم متأسفانه با حصر خود در آپارتمانهایمان با همسایهمان هم ارتباط نداریم و اگر به هم برخورد کنیم به راحتی از کنار هم رد میشویم.
نمازی در پاسخ به این پرسش که آیا یاری رساندن اعضای یک خانواده به یکدیگر تنها ویژه مختص یک جمعیت کوچک است یا اعضای یک جامعه نیز باید به این مسئله توجه ویژهای داشته باشند؟ مطرح کرد: اگر این مسئله در درون خانوادهها حل بشود به جامعه نیز تعمیم پیدا میکند. ما به عنوان اعضای یک جامعه چه بخواهیم چه نخواهیم باهم در ارتباط هستیم و باید مشکلات یکدیگر برایمان مهم باشد. همچنین همانگونه که اعضای یک خانواده شبیه هم نیستند و با هم اختلاف نظرهایی دارند، اعضای یک جامعه نیز نمیتوانند شبیه هم باشد اما این مسئله نباید تبدیل به در مقابل هم قرار گرفتن آنها شود.
وی افزود: به هر حال هرکس تفکراتی دارد که معتقد است از سایر تفکرات درستتر و این زیبایی خلقت خداوند است. اما پافشاری روی عقیده به شیوهای که به تنش با سایر تفکرات بینجامد را اصلاً پسندیده نمیدانم. باید یاد بگیریم با وجود تمام اختلافات در کنار هم زندگی کنیم نه اینکه کسانی که دیگران را شبیه خود نمیدانند، بگویند جمع کنید از این مملکت بروید.
کارگران «شادروان» با بیان اینکه نگاه نمیکند که موضوع اثر چیست و آیا به سلیقه اش نزدیک است یا نه بلکه در درجه اول مسائل دیگری برایش اهمیت دارد، عنوان کرد: قصه «شادروان» را میتوانستم در دل خانوادههای طبقه متوسط تهران تعریف کنم اما به دلیل آنکه نمیخواستم فیلم فضای آپارتمانی پیدا کند، آن را در بستر یک خانواده حاشیه نشین روایت کردم.
نمازی با بیان اینکه متأسفانه سینما از زیباییهایی که در زندگی مردمان حاشیهنشین وجود دارد، غافل مانده است، مطرح کرد: زندگی خانوادهای که در «شادروان» به تصویر کشیده شده است، تمیز و مرتبی است و برایم مهم بود که چنین تصاویری را به نمایش بگذارم به همین دلیل با مسعود سلامی سعی کردهایم قابهایی ببندیم تا زیباییهای بصری درون خانواده را به نمایش بگذارم.
وی در جواب به این سوال که آیا فیلم شما قرار است یادآور فیلمهای «مهمان مامان» و «اجارهنشینها» که شاید دو نمونه موفقی باشند که بتوان از آنها در حوزه خانواده نام برد، باشند یا نه، بیان کرد: من به عنوان کارگردان از اینکه آثاری را شبیه دیگر فیلمهای سینمایی تولید کنم، دوری میکنم و هیچ زمان گرتهبرداری از اثری نمیکنم اما قطعاً به عنوان یک عاشق سینما و همچنین یک کارگردان، ناخودآگاه یا خودآگاه از فیلمهای دیگر آموختهام.
کارگردان «شادروان» ادامه داد: دو فیلم «مهمان مامان» و «اجارهنشینها» از آثار محبوب من هستند اما باید بگویم اگرچه ممکن است «شادروان» به لحاظ حال و هوا و جنس شوخیهایش نزدیک به «اجارهنشینها» و به لحاظ گرمای خانواده و ارتباط همسایهها با یکدیگر شما را یاد «مهمان مامان» بیاندازد اما شبیه هیچ فیلمی نیست و به شدت شبیه خودش است.
نمازی در جواب به این سوال که چرا مخاطبان سینما و حتی عدهای از سینماگران تصور میکنند هر اثری که مخاطب را در بیشتر لحظات فیلم بخنداند کمدی است؟ گفت: اگر بخواهم از فیلمی نام ببرم که در سالهای اخیر ساخته شده و قواعد کمدی را رعایت کرده است، به «سن پطرزبورگ» بهروز افخمی اشاره میکنم که بنایش خنداندن مخاطب و موفق هم بود اما پرسش اصلی اینجاست که چه اتفاقی برای آثاری کمدی که در جشنواره فیلم فجر حضور داشتند، رخ داده است. انگار تصور کلی این است که فیلم کمدی چندان جدی نیست و نمیتواند یک اثر آرتیستی به حساب بیاید و آن را مثل ژانرش به نوعی شوخی به حساب میآوردند. جشنواره فیلم فجر هم بر همین اساس انگار کمدی را جدی نمیگیرد در حالیکه در دنیا فیلمهای کمدی جذابی هم ساخته شده که جوایز بزرگی مثل اسکار گرفتهاند.
وی درباره ترکیب بازیگران پروژه گفت: چند بازیگر در این فیلم بازیهای متفاوتی دارند یعنی تیپی را بازی کردند که تا به الان نقشآفرینی نکرده بودند.
کارگردان «شادروان» که در جدیدترین پروژه خود به مهاجران افغانستانی پرداخته است، در پایان در پاسخ به این پرسش که اساساً یک اثر چه قدر در اتحاد میان کشورها میتواند موثر واقع و منجر به رسیدن به یک زبان مشترک برای تولید فیلم شود؟ بیان کرد: به ندرت پیش آمده که فیلمی جریانسازی کند. البته میتوان از آثار ادبیات مثال آورد و مشخصاً به رمان «کلبه عمو تم» اشاره کرد که باعث لغو قانون بردهداری شد. معتقدم اگر در فیلم حتی یک نفر متوجه شود که رفتارش پیش از این با مهاجران افغانستانی درست نبوده است و آن را اصلاح کند، برایم دستاورد بزرگی است. من در «شادروان» به این مسئله اشاره میکنم که افراد زیادی با این مهاجران به خوبی برخورد و آنها را یاری میکنند این اتفاق حس خوب و بهتری در مخاطب ایجاد میکند و تاثیرگذاریاش بیشتر است.