این سریال اکنون در میانه فصل یازدهم و پایانی خود قرار دارد و بعد از چندین فصل افت، اکنون در شرایط بهترین قرار دارد.
اکنون بیش از یک دهه است که سریال The Walking Dead بسیاری از علاقمندان به ژانر زامبی را سرگرم میکند و طبیعی است که پس از ۱۲ سال، طرفداران فرصت کافی برای شناختن شخصیتها و دنیای مردگان متحرک را دارند. به همین خاطر واقعیتها و نکات جزیی بسیاری در مورد این سریال وجود دارد؛ از جزییات ساخت تا سنتهای بازیگران و تیم تولید و بسیاری چیزهای دیگر. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۲ واقعیت جالب در مورد سریال The Walking Dead که مطمئناً نشنیدهاید آشنا کنیم.
پیدا کردن شبکهای که آن را ساخته و پخش کند یکی از دغدغههای اصلی و اولیه هر سریالی است و The Walking Dead نیز برای پیدا کردن شبکه تلویزیونی مناسب بسیار تلاش کرد. این سریال در ابتدا به شبکه NBC پیشنهاد شد زیرا فرانک دارابونت رابطه کاری بسیار خوبی با مسئولان این شبکه داشت اما مدیران اجرایی NBC علیرغم موافقت اولیه نمیدانستند با آن چه کنند.
در ابتدا پرسیدند که آیا حضور زامبیها در داستان ضروری است یا خیر (ها؟) و سپس تلاش کردند آن را به یک درام تحقیقاتی آنتالوژیک تبدیل کنند که در آن شخصیتها هر هفته یک جنایت زامبی مآبانه را حل میکنند که میتوانست نتیجهای بسیار متفاوت داشته باشد.
حتی شبکه HBO نیز به ساخت سریال مردگان متحرک علاقه داشت اما بعد از این که خواستار کاهش خشونت داستان شدند، دارابونت و همکارانش با نهایت ادب این درخواست را رد کردند. و در نهایت شبکه AMC تصمیم گرفت این سریال را منتشر کند حتی بدون این که اپیزود آزمایشی را تماشا کنند و تنها بر اساس سناریو، ساخت فصل اول را تایید کردند.
تماشای فیلمبرداری سریال The Walking Dead برای هر کسی که نمیداند ماجرا چیست، تجربهای بسیار ترسناک خواهد بود. به همین خاطر بود داستان سریال در مکانهای متروکهای فیلمبرداری میشود که خبری از مردم عادی نیست. با این وجود برخی اوقات تهیه کنندگان چارهای جز نقل مکان به لوکیشنهای بزرگتر شهری نداشتند و این کار برخی مشکلات را نیز در پی داشت.
در جریان فیلمبرداری سکانس تیراندازی روی سقف توسط شخصیت مرل در فصل اول The Walking Dead، گروهی از عابران از دیدن این صحنه هراسان شده و با پلیس تماس گرفتند و اعلام کردند که مردی روی سقف یک خانه در حال تیراندازی است. به همین خاطر گروهی از نیروهای ویژه پلیس به محل فرا خوانده شدند که باعث شد توضیح ماجرا برای آنها دشوار باشد. البته خیلی زود همه چیز درست شد و هیچ واکری در این ماجرا آسیبی ندید.
این صحنه را تصور کنید که افسر پلس هستید و دارید کارتان را انجام میدهید. نزدیکیهای غروب متوجه عبور خودرویی از کنارتان میشوید. در ابتدا چیزی غیرعادی جلب توجه نمیکند اما کمی دقت میکنید و میبینید که صورت راننده پوشیده از خون است. طبیعی است که تلاش کنید خودرو را متوقف کنید و این همان اتفاقی است که برای شخصیت مگی ری با بازی لورن کوهن در The Walking Dead رخ داد.
کوهن میگوید که بعد از یک روز کاری طولانی در حال رفتن به سمت خانهاش بود و تصمیم گرفت قبل از رفتن به خانه صورتش را نشوید. اما در نیمههای راه پلیس خودرو او را متوقف کرده و میخواست مطمئن شود قتلی رخ نداده است. در نهایت مگی توانست او را از اشتباه درآورده و ماجرا را برایش توضیح دهد. نکته جالب اینکه کوهن گفته بود پلیس مذکور به او علاقمند شده بود.
اگر یک واقعیت جالب در مورد پشت صحنه سریال The Walking Dead وجود داشته باشد که همه طرفداران از آن باخبرند، وجود «مدرسه زامبی ها» خواهد بود، جایی که بازیگران نقش واکرها یاد میگیرند چطور مانند زامبیها رفتار و حرکت کنند. اما ظاهراً نتوانستهاند صدای زامبیها را به خوبی یاد بگیرند. بخشی از ترسناک بودن سریال مردگان متحرک به صدای غیرانسانی و ناخوشایند زامبیها باز میگردد.
این صدا حسی از خلق و خوی حیوانی و فساد جسمی را ایجاد میکند که درست در صورت شما فریاد زده میشود. اما برای خلق این صدای ترسناک، بازیگران نقش زامبیها باید کاملاً ساکت باشند و توسط برخی افراد حرفهای در زمینه جلوههای ویژه، این سروصداها به تصویر اضافه میشود. ترکیب حرکات بازیگر، گریم و صدای پس از تولید با هم به خلق موجودی ترسناک منتهی میشود.
شاید در اپیزود Alone از فصل چهارم سریال مردگان متحرک دیده باشید که داریل و بث در اتاق تدفین هستند که با یک سگ یک چشم مواجه میشوند. داریل تلاش دارد او را به درون خانه هدایت کند اما سگ خیلی ترسیده است. دفعه بدی که این سگ را میبینید در حال خورده شدن توسط واکرها و زوزه کشیدنش از درد است. اما این سگ یک چشم داستان جالبی دارد.
در زندگی واقعی، این سگ دوولی نام دارد، سگی که واقعاً یک چشم دارد. تهیه کنندگان سریال به این خاطر از این سگ استفاده کردند که یک چشم بودنش میتواند گزینه خوبی برای نشان دادن یک بازمانده تنها در آخرالزمان زامبیها باشد. شاید از خود بپرسید چطور شده که دوولی یک چشمش را از دست داده است؟ ظاهراً این سگ در جریان سرقت خودرو صاحبش و در دفاع از او زخمی شده است.
در واقع او با تبهکاران دنیای واقعی جنگیده است و علیرغم این که از ناحیه چشم آسیب دیده بود، توانست از صاحبش دفاع کند. بدین ترتیب او دوست صاحبش و یک قهرمان واقعی است.
فرض کنید در دنیایی پر از زامبی گرفتار شدهاید. زندگیتان دائماً در معرض خطر قرار دارد و همیشه با دیگر بازماندگان به مشکل بر میخورید. به طور کلی شرایط بسیار دشواری دارید و واکنش شما در چنین شرایط همیشه ناخوشایندی چه میتواند باشد؟ شاید چیزی که میخواهید این است که دستکم در این شرایط بتوانید به زمین و زمان بد و بیراه بگویید.
این همان چیزی بود که شبکه AMC در سال ۲۰۱۸ در پیش گرفت و یک سیاست جدید را در ادامه سریال در پیش گرفتند (و در اسپین آف آن با نام Fear The Walking Dead) که بر اساس آن در هر فصل تنها میتوانستند دو بار از کلمه رکیکی که با F شروع میشود استفاده کنند! البته شاید مضحک به نظر برسد که سریالی با چنین خشونت و منفی نگری عریان، سیاست سختگیرانهای نسبت به کلمات رکیک داشته باشد اما در دنیای شبکههای تلویزیونی، شبکه AMC بسیار خوش شانس است که امکان استفاده از این عبارات رکیک را دارد. معمولاً در اغلب سرویسهای استریمینگ این الفاظ رکیک سانسور میشوند.
این یکی خیلی ساده است اما کلیت داستان دریچه جدیدی به روابط بین شخصیت استیون یئون و خانوادهاش باز میکند. شاید درک این که پسرتان هر هفته در اپیزودی جدید برای زنده ماندن تلاش میکند دشوار باشد- آشنایی گلن با لوسیل تجربه بسیار دردناک و فراموش نشدنی بود- اما این موضوع داستان یئون و خانوادهاش را قشنگتر نیز میسازد.
شاید یادتان باشد که گارول در شرایطی که رهبری تیم را بر عهده گرفت توانست گلن و دیگر بازماندگان را در ترمینوس نجات دهد. دو کسی که این صحنه را به خوبی به یاد میآورند پدر و مادر استیون یئون هستند که از طرفداران پروپاقرص سریال The Walking Dead نیز به شمار میآیند.
آنها چنان به این سریال علاقمندند که نسخهای قاچاقی از آن با زیرنویس کرهای پیدا کردهاند تا بتوانند با اتفاقاتی که در سریال برای پسرشان میافتاد روبرو شوند. بعد از اپیزود حماسی که به آن اشاره شد، پدر یئون از او خواست تا سپاسگزاری عمیقش را به خاطر نجات پسرش به اطلاع ملیسا مک براید برساند. علیرغم اینکه یئون به پدرش گفت این فقط یک سریال و داستان ساختگی است اما پدر او اصرار داشت که همچنان از ملیسا مک براید تشکر شود و استیون یئون نیز همین کار را کرد.
البته کاملاً قابل درک است که چرا نورمن ریداس بیشترین دستمزد را برای سریال The Walking Dead میگیرد. او قطعهای حیاتی در پازل داستان است و جذابیت او و نقشش در بازاریابی سریال اهمیت ویژهای دارد. نکته جالب اینکه کمان مخصوص او در والمارت نیز به فروش میرسید و به همین دلیل همه میدانند که طرفداران سریال مردگان متحرک میخواهند چیزی متعلق به شخصیت او داشته باشند. اما ریداس همیشه چنین دستمزد بالایی برای سریال The Walking Dead نمیگرفته است.
در جریان روزهای اول سریال، ستاره فیلم کالت کلاسیک Boondock Saints به ازای هر اپیزود تنها ۱۰.۰۰۰ دلار دستمزد میگرفت که دستمزدی بسیار اندک است اما ریداس در آن دوران بازیگری تقریباً ناشناخته، یا بهتر بگوییم، فراموش شده بود و این دستمزد با استانداردهای شبکههای کابلی نیز دستمزدی اندک به شمار میآید. از بخت خوب ریداس، محبوبیت سریال و شخصیت او به شدت افزایش یافته و به همان اندازه نیز دستمزد او بالا رفت.
زمانی که فصل هفتم از راه رسید، ریداس به ازای هر اپیزود ۸۰.۰۰۰ دلار دستمزد میگرفت اما با رفتن اندرو لینکلن، او به ستاره اصلی سریال تبدیل شد. در حال حاضر ریداس برای هر اپیزود از سریال مردگان متحرک یک میلیون دلار دستمزد میگیرد که یکی از بالاترین دستمزدهای بازیگران سریالهای تلویزیونی است.
در بخشی دیگر از این مطلب به حضور نیروهای ویژه در یکی از اپیزودهای اول سریال The Walking Dead اشاره کردیم اما این یکی کمی متفاوت است. فیلمبرداری سریالی بزرگ مانند مردگان متحرک باعث میشود که زندگی ساکنان محل فیلمبرداری مختل شود و محدودیتهایی در زمینه ورود و خروج و محلهای مجاز برای رفتن برای این ساکنان پیش میآید. به همین خاطر بود که صاحبخانههای منطقه سنویا در جورجیا ماهی ۴۰۰ دلار دریافت میکردند، زمانی که بخشی از سکانسهای مربوط به وودبری، هیل تاپ و الکساندریا در نزدیکی شهر کوچک آنها فیلمبرداری میشد.
اما برای یکی از این مالکان، ۴۰۰ دلار عدد زیادی نبود. فرد موریس یکی از ساکنان شهر سنویا بود که خانهاش درست پشت دیوار الکساندریا قرار داشت. یک روز او تصمیم گرفت درختچههای حیاتش را هرس کند و برای فیلمبرداری دردسرساز شد.
وقتی از او خواسته شد که مانع فیلمبرداری نشود، موریس گفت: «شما تشریف مبارکتان را ببرید پشت دیوار. آنجا همان جایی است که باید کارتان را انجام دهید. این خانه من است». با تماس عوامل سریال، پلیس به خانه این مرد مراجعه کرده و از او خواست همکاری کند. او در ادامه مشکلی برای تیم ساخت سریال ایجاد نکرد اما بعید میدانیم از تماشاگران سریال مردگان متحرک باشد!
برخی از طرفداران سریال بودهاند که وقتی شخصیتهای مورد علاقه خود در سریال The Walking Dead را در دنیای واقعی دیدهاند بیش از حد هیجانی شده و سعی کردهاند زامبی شوند!
یکی از معروفترین این موارد زمانی است که یکی از طرفداران زن سریال در سال ۲۰۱۵ در جریان یک مراسم مربوط به سریال، تصمیم گرفتن با نورمن ریداس عکس بگیرد اما در حالی که ریداس برای دوربین ژست گرفته و کنار او ایستاده بود، این زن به یکباره جیغی کشیده به او حمله کرده و سعی داشت او را گاز بگیرد.
این گاز چنان قوی بود که جایش روی سینه ریداس ماند و باعث شد پلیس زن مذکور را به بیرون از محل راهنمایی کند. البته ریداس تصمیم گرفت از این زن شکایت نکند زیرا به نظرش زن مهربانی بوده و نیت بدی از این کارش نداشته است. اما این پایان گاز گرفتن بازیگران سریال مردگان متحرک نبود زیرا تایلر جیمز ویلیامز (بازیگر نقش نوآه) نیز در جریان دیدار با یکی از طرفداران سریال، شانهاش گاز گرفته شد.
دیو باتیستان قهرمان مسابقات کشتی کج و سوپراستار مارول یکی از طرفداران سرسخت زامبیها بوده و بارها سعی کرده بود جایی در سریال مردگان متحرک داشته باشد. اما قابل درک نیست که چرا تهیه کنندگان از استفاده از این بازیگر سرشناس در نقشی کوتاه در سریال صرفنظر کردند.
باتیستا خود در این باره گفته است: «سالها سعی کردم وارد پروژه Walking Dead شوم. گفتم میآیم و نقش یک زامبی را رایگان بازی میکنم اما گفتند تو خیلی گنده هستی!». البته آرزوی باتیستا برای زامبی شدن و بازی در یک اثر سینمایی در مورد زامبیها برآورده شده و پارسال در فیلم Army of the Dead اثر زک اسنایدر با زامبیها روبرو شد.
وقتی به اندازه نورمن ریداس و اندرو لینکلن برای سالهای طولانی همبازی باشید، رابطهای برادرانه و بسیار عمیق بین شما شکل خواهد گرفت. بعد از رسیدن به منطقه امن الکساندریا، ریک گریمز تصمیم گرفت صورتش را اصلاح کرده و ریشی که برای مدت طولانی در سریال داشت را کوتاه کند.
در سریال این کار نشانه ایجاد تغییری بزرگ در او بود اما در واقعیت، این کار فرصتی برای نورمن ریداس بود که بخشی خاص از لینکلن را همیشه همراه خود داشته باشد. به جای اینکه موهای لینکلن را دور بیندازد، ریداس پرسید که آیا میتواند این موها را به عنوان یادگاری نگه دارد و ظاهراً کیسهای آورده و بعد از ریختن موهای لینکلن در آن، این کیسه را در یخچالش گذاشته است. او همچنین موهای دم اسبی مشهور شخصیت هرشل را نیز مدتی در کابینت خود نگه داشته بود.