گاهی اوقات هالیوود تصویر شخصیتها و رویدادهای واقعی را به درستی دریافت میکند، اما سازندگان فیلم، اغلب داستان را به نفع خود در گیشه تغییر میدهند. در اینجا هفت فیلم ورزشی معروف و داستانهای واقعی پشت هر کدام را مرور میکنیم:
۱ – گاو خشمگین (۱۹۸۰)
تغییرات هالیوودی: در این فیلم که بر اساس زندگینامه قهرمان سابق بوکس جیک لا موتا، برادر کوچکتر برانکس بول ساخته شده است، جویی یک شخصیت اصلی است. او به عنوان مدیر برنامهها، مشاور مورد اعتماد و شریک آموزشی لا موتا ظاهر میشود.
داستان واقعی: شخصیت جویی در واقع یک کامپوزیت است که بیشتر بر اساس پیت ساویج (متولد پترلا)، دوست لا موتا و نویسنده اتوبیوگرافی است.
به گزارش ESPN، بیشتر صحنههای جویی لا موتا که خود بوکسور بود، واقعاً بین لا موتا و سَوِج اتفاق افتاد؛ از جمله جدا شدن و در نهایت آشتی آنها. در سال ۱۹۸۰ گزارش شد که جویی لا موتا قصد داشت به خاطر افترا از دوست خود شکایت کند، اما هیچ شکایتی در این زمینه انجام نشد.
افتخار در مراسم اسکار: این فیلم، نامزد هشت جایزه بود. رابرت دنیرو، بازیگر نقش اصلی، برنده اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
۲ – ارابههای آتش (۱۹۸۱)
تغییر هالیوودی: این داستان هالیوودی برنده اسکار، روی هارولد آبراهامز، یک یهودی انگلیسی و اریک لیدل، مسیحی اسکاتلندی تمرکز میکند که در رقابتهای المپیک ۱۹۲۴ پاریس برای بریتانیا خبرساز شدند.
وقتی لیدل متوجه میشود که مسابقه دوی ۱۰۰ متری که قرار بود در آن رقابت کند، در روز یکشنبه برگزار می شود، از شرکت در مسابقه امتناع میکند و در عوض لرد اندرو لیندسی، همتیمی او دویدن در دوی ۴۰۰ متر را به جای خودش به او پیشنهاد میدهد و لیدل هم مدال طلا را در این رشته کسب میکند.
داستان واقعی: تصمیم لیدل برای شرکت نکردن در دوی ۱۰۰ متر لحظه آخری نبود. بر اساس گزارش تایم، برنامه مسابقات المپیک ماهها قبل از مسابقات اعلام شده بود و لیدل تصمیم خود را زودتر اعلام کرده بود. علاوه بر این، لیندسی درست قبل از مسابقه جایگاه خود را به لیدل پیشنهاد میکند، اما در واقعیت لیدل زمان زیادی برای تمرین در این رشته داشت. نکته قابل توجه این است که لیندسی شخصیتی ساختگی است و بر اساس فردی به نام لرد دیوید باگلی که در المپیک ۱۹۲۴ مدال طلا برنده شده بود، ساخته شده است.
افتخار در مراسم اسکار: این فیلم نامزد هفت جایزه اسکار بود. این فیلم چهار اسکار دریافت کرد که یکی از آنها اسکار بهترین فیلم بود.
۳ - قلبی مانند چرخ (۱۹۸۳)
تغییرات هالیوودی: این فیلم به شهرت شرلی مالدونی که به عنوان اولین بانوی مسابقات درگ شناخته میشود، میپردازد؛ زیرا او با شک و تردید، زنستیزی و روابط حرفهای سر و کار دارد و بیشتر فیلم روی این تمرکز دارد که مالدونی با کسی وارد رقابت میشود که به او علاقه دارد.
داستان واقعی: شرلی مالدونی با اینکه یکی از مشاوران فیلم بوده است، در مصاحبه خود با رسانهها درباره این فیلم گفت که حتی رنگ چشمان بازیگر نقش اصلی برای نقش او درست نبوده و این فیلم از حقیقت دور شده است. او همچنین اظهار کرده است که وی پوسترهای فیلم را خریده و آنها را آتش زده است.
افتخار در مراسم اسکار: این فیلم یکی از نامزدهای اسکار بود، اما هیچ جایزهای کسب نکرد.
۴ – لیگ خودشان (۱۹۹۲)
تغییرات هالیوودی: این فیلم درباره یک تیم بیسبال بانوان و ماجراهای آنهاست که در لیگ بیسبال بانوان آمریکا بازی میکنند و یک فصل این لیگ از سال ۱۹۴۳ تا ۱۹۵۴ به طول میانجامد.
داستان واقعی: تمام داستانها درباره لیگ و این تیم واقعی است، اما تنها مسئلهای که در این باره وجود دارد، این است که شخصیتهای این فیلم کاملا غیر واقعی و ساختگی هستند.
۵ – رودی (۱۹۹۳)
تغییرات هالیوودی: با نزدیک شدن به آخرین بازی فوتبال نوتردام در فصل، همتیمیهای رودی روتیگر با پای پیاده، پیراهنهای خود را یکی یکی بر روی میز دان دیوین میاندازند و با سرسختی از سرمربی درخواست میکنند که اجازه دهد خودش را آماده کرده و بازی کند.
داستان واقعی: روتیگر در ۱۷ ثانیه پایانی بازی نوتردام در سال ۱۹۷۵ مقابل جورجیا تِک بازی کرد. او باعث اخراج شدن مدافع کناری تیم حریف شد، اما دیوین به نیویورک تایمز گفت: صحنه احساسی فیلم که همه بازیکنان پیراهنهایشان را درآوردند و از مربی درخواست کردند ذرهای حقیقت ندارد. او گفته است: هرکسی که من را میشناسد میداند که اگر بچهای بیاید و پیراهن خود را روی میز من بگذارد، دیگر هرگز آن را نمیبیند.
۶ – سیبیسکیت (۲۰۰۳)
تغییرات هالیوودی: به نظر میرسد چند روز قبل از مسابقه قرن که سیبیکست را در مقابل دریاسالار جنگی قرار میدهد، سوارکار اسب در تصادفی دچار جراحت میشود و منجر میشود که جورج وولف به جای او سوار اسب شود. چند ماه بعد، پس از جراحت سیبیسکیت، پولارد و اسب در مدتزمان کوتاهی برای مسابقه سانتا آنیتا آماده میشوند و جایزه را میبرند.
داستان واقعی: به گزارش واشنگتن پست، این فیلم بر اساس کتاب پرفروش «Seasbiscuit: An American Legend» نوشته لورا هیلنبراند ساخته شده است و جدول زمانی مسابقه را برای جلوههای نمایشی تغییر دادهاند. در حقیقت، مصدومیت پولارد ماهها قبل از مسابقه بزرگ رخ داد و او بعداً سه بار قبل از نقص سانتا آنیتا با Seasbiscuit مسابقه داد. این روزنامه همچنین خاطرنشان میکند که رویداد سانتا آنیتا حتی شباهت کمی به نحوه اجرای مسابقه نداشت و یک مکالمه داستانی عجیب در اواسط مسابقه بین پولارد و ژوکی رقیب جورج وولف را بیان میکند.
افتخار در مراسم اسکار: این فیلم در ۷ بخش نامزد دریافت جایزه اسکار بود، اما هیچ جایزهای کسب نکرد.
۷ – نقطه کور (۲۰۰۹)
تغییرات هالیوودی: این فیلم اقتباسی از کتاب «نقطه کور: تکامل بازی» است که زندگی مایکل اوهر را از بیخانمان بودن تا تبدیل شدن او به یک ستاره فوتبال آمریکایی دنبال میکند. اوهر توسط یک خانواده پولدار به فرزندی قبول میشود و مادر او لی آن توهی به او یاد میدهد که چگونه فوتبال آمریکایی بازی کند.
داستان واقعی: پدر او، شان توهی فیلم را دقیق توصیف کرده است، اما مایکل اوهر بعدها در کتاب اتوبیوگرافی خود نوشت که این فیلم سعی کرده است او را یک فرد کندذهن نشان دهد در حالی که اوهر در مدرسه و دانشگاه بهترین عملکرد را داشته است و در طول زندگیاش به مطالعه در فوتبال آمریکایی پرداخته است.
افتخار در مراسم اسکار: این فیلم برای دو جایزه نامزد شده بود و ساندرا بولاک در نقش مادر اوهر موفق به دریافت بهترین بازیگر نقش اول زن شد.