با اعلام نام لوییز گلوک به عنوان برنده «نوبل» ادبیات ۲۰۲۰، بار دیگر این جایزه بحثبرانگیز شد؛ آکادمی سوئدی در حالی شاعر زن آمریکایی را به عنوان برنده «نوبل» امسال به جهان معرفی کرد که گمانهزنیهای پیش از اعلام نتیجه، نامهای دیگری را در خود داشت، یک عده در انتظار دریافت این جایزه توسط مارگارت اتوود بودند و عدهای «نوبل» ادبیات امسال را هنوز هم حق هاروکی موراکامی میدانند؛ آن کارسون، میشل ولبک، جویس کارول اوتس، مریلین رابینسون و چند نفر دیگر نیز جزء افرادی بودند که اسامیشان در گمانهزنیهای پیش از اعلام جایزه امسال دیده میشد.
باراک اوباما و لوییز گلوک
این نخستینباری نیست که آکادمی «نوبل» یک چهره کمتر شناختهشده را به جهان معرفی میکند، پیشتر نیز «نوبل» ادبیات به افرادی غیرمرتبط، افرادی دور از انتظار و ناشناخته رسیده است. البته لوییز گلوک، برنده امسال در کارنامه خود جایزههای متعددی را دارد اما کمتر مورد توجه مترجمان ایرانی بوده است و به جز ترجمه چند شعر، هرگز کتابی از شعرهای او ترجمه و منتشر نشده است. البته آکادمی «نوبل» روند اعطای جایزه ادبی خود را در این سالها به نحوی پیش برده است که دیگر عدهای این را اصلا خاصیت «نوبل» میدانند که افراد مورد انتظار را کنار بگذارد و افراد دور از انتظار را معرفی کند.
در اینجا مروری داریم بر برخی از بحثبرانگیزترین چهرههای دریافتکننده «نوبل» ادبیات.
پیتر هاندکه - ۲۰۱۹
پیتر هاندکه، نویسنده اتریشی به خاطر آنچه «فعالیتی مؤثر به همراه نبوغ زبانشناسیای که حد و ویژگی تجربه انسانی را کشف کرده بود» در سال ۲۰۱۹ به عنوان برنده «نوبل» ادبیات معرفی شد.
این انتخاب انتقادهای زیادی را نسبت به آکادمی نوبل برانگیخت چون هاندکه در دوره جنگ بوسنی از نیروهای صرب پشتیبانی کرده بود و فردی نژادپرست به شمار میرفت.
او پیشتر در سال ۱۹۷۳ جایزه «گئورگ بوشنر» و در سال ۲۰۰۹ نیز جایزه «فرانتس کافکا» را دریافت کرده بود.
باب دیلن - ۲۰۱۶
سه سال قبل نیز برنده جایزه «نوبل» ادبیات یک انگلیسیزبان اهل ایالات متحده بود، این جایزه در آن سال به باب دیلن برای «بیان شاعرانه و خلاقانه او در آهنگهای عامهپسند آمریکایی» اعطا شد. دریافت «نوبل» توسط او از اینرو جنجالبرانگیز شد که نخستینبار بود به یک ترانهسرا که عمده شهرت او برای خوانندگی و نوازندگی است، جایزه ادبیات میدادند. البته سالها پیش از آن از او آثاری به فارسی توسط م. آزاد و سعید توکلی (در سال ۱۳۷۷) ترجمه شده بود و پس از آن هم چندین کتاب دیگر از او به فارسی ترجمه شد.
باب دیلن در جوانی
ماریو بارگاس یوسا - ۲۰۱۰
جنبه و نگاه سیاسی از دیگر ویژگیهایی است که همواره در انتخابهای آکادمی «نوبل» بحثبرانگیز بوده است. جایزه سال ۲۰۱۰ این آکادمی به ماریو بارگاس یوسا برای «نمایش ساختار قدرت و تصویرهای برنده از مقاومتها، شورشها و شکستهای فردی» اعطا شد اما دیدگاههای سیاسی و جناحی این نویسنده جنجال ایجاد کرد. بارگاس یوسا حتی به دلیل تمرکز بیشتر روی سیاست نسبت به ادبیات، «پادشاه جنجالها» لقب گرفته بود.
پیش از اعطای نوبل به یوسا چندین اثر از او به فارسی ترجمه شده بود.
هرتا مولر - ۲۰۰۹
شاید حالا نام هرتا مولر برایمان آشنا باشد اما تا پیش از اعطای جایزه «نوبل» ادبیات ۲۰۰۹ بسیاری از منتقدان و استادان ادبیات ایالات متحده هرگز نام مولر آلمانیزبان را نشنیده بودند. علت اعطای نوبل به این نویسنده و شاعر سیاسی رومانیایی آلمانیتبار اینگونه اعلام شد: «با تمرکز بر شعر و نثر ساده دورنمای زندگی کسانی را که زندگیشان مصادره شده به تصویر کشیده است».
اعطای «نوبل» ادبیات به او تقریباً همزمان با بیستمین سالگرد فروریختن دیوار برلین بود و بسیاری از رسانههای آلمان نسبت به آن واکنش مثبت نشان دادند. پس از اعطای «نوبل» به مولر، روزنامه «وستدویچه الگماینه» نوشت که «باید به ارزش سیاسی این جایزه هم پی برد، چون هرتا مولر یک نویسنده سیاسی است. او با نوشتن تجربیاتش از زندگی در نظام دیکتاتوری، حسرت برای آزادی را به موضوعات زندگی تبدیل کرده و با این کار راه هاینریش بل و گونتر گراس را ادامه میدهد.»
هارولد پینتر - ۲۰۰۵
آکادمی سوئدی نوبل معتقد بود که هارولد پینتر بریتانیایی کسی است که «در نمایشنامههایش پرتگاههای پشت پرگوییهای روزانه را کشف کرده و توانسته است به اتاقهای بسته ظلم و ستم وارد شود»؛ برای همین جایزه «نوبل» ادبیات ۲۰۰۵ نیز به یک نویسنده سیاسی دیگر تعلق گرفت. منتقدان این تصمیمگیری آکادمی «نوبل» را نیز با موضعگیری سیاسی همراه دانستند و بار دیگر این جایزه موجب جنجالهایی شد.
الفریده یلینک - ۲۰۰۴
در سال ۲۰۰۴ «نوبل» ادبیات به الفریده یلینک برای «جریان موسیقی صدا و ضدصدا در رمانها و نمایشنامههایش که تعصب زبانی و پوچی کلیشههای جامعه و قدرت تسلیم را نمایش میدهد» تعلق گرفت. این سال نیز برای «نوبل» جنجالبرانگیز بود، چرا که کورت آنلوند، عضو آکادمی این جایزه از آن استعفا کرد چون معتقد بود انتخاب یلینک آسیب جبرانناپذیری را به اعتبار این جایزه میزند.
مهمترین اثر او، رمان «پیانیست» در سال ۱۹۸۳ منتشر شد و میشائیل هانکه در سال ۲۰۰۱ فیلمی با نام «معلم پیانو» بر اساس آن ساخت.
داریو فو - ۱۹۹۷
جایزه «نوبل» ادبیات ۱۹۹۷ به داریو فو، نویسند، بازیگر، نمایشنامهنویس، کارگردان و آهنگساز ایتالیایی به خاطر «شبیهسازی قدرت مشکلات میانسالی و حمایت او از کرامتهای از بینرفته» اعطا شد که در ابتدا توسط برخی منتقدان «نسبتاً سبک» قلمداد میشد چون او در درجه اول به عنوان یک مجری شناخته شده و توسط کلیسای کاتولیک روم هم مورد سانسور قرار گرفته بود.
این درحالی است که فو جزء تاثیرگذارترین نویسندگان معاصر ایتالیایی به شمار میآید، البته او برای فعالیتهای خود بارها تهدید به مرگ شد، مورد حمله فیزیکی قرار گرفت و فرانکا رامه، همسر و همکارش در سال ۱۹۷۳ ربوده شد. رامه شکنجه شد و ربایندگان، که بعدها معلوم شد با پلیس دولتی مرتبط بودند، به او تجاوز جنسی کردند. تا اواسط دهه ۱۹۸۰ دولت آمریکا از دادن روادید به آنها برای اجرای آثارشان خودداری میکرد و کلیساهای ایتالیا حتی به جایزه «نوبل» او عتراض کردند.
ایویند جانسون و هاری مارتینسون - ۱۹۷۴
در سال ۱۹۷۴ «نوبل» ادبیات به ایویند جانسون برای «روایت هنرمندانه، اندیشیدن درباره سرانجام سرزمینها و اعصار و در خدمت آزادی بودن» و به هاری مارتینسون به خاطر «بازتاب کیهان در نوشتههایش» تعلق گرفت؛ این درحالی بود که هر دو آنها سوئدی و عضو آکادمی «نوبل» بودند از این رو اعطای «نوبل» به آنان بحثبرانگیز و با جنجال همراه شد.
ولادیمیر نابوکوف، گراهام گرین، سال بلو و خورخه لوئیس بورخس نیز در آن سال کاندیدای دریافت «نوبل» ادبیات بودند.
اَلکساندر ایسایِویچ سولژنیتسین - ۱۹۷۰
اَلکساندر ایسایِویچ سولژنیتسین، نویسنده سرشناس روسی انتخاب سال ۱۹۷۰ آکادمی «نوبل» بود. او کسی بود که جنایتهای ژوزف استالین را در رمانهایش افشا کرد و برای همین ۲۰ سال از عمر خود را در تبعید گذراند. سولژنیتسین حتی از ترس جلوگیری از بازگشتش توسط اتحاد جماهیر شوروی اجازه حضور در استکهلم را پیدا نکرد.
در واقع دولت سوئد از برگزاری مراسم اعطای جایزه به صورت عمومی خودداری کرد و پس از آن سولژنیتسین اعلام کرد که شرایط تعیینشده توسط سوئدیها (که مراسم خصوصی را ترجیح دادند) «اهانت به خود جایزه نوبل» است و این جایزه را به طور کلی رد کرد. سولژنیتسین بعداً پس از اخراج از اتحاد جماهیر شوروی، این جایزه را در ۱۰ دسامبر ۱۹۷۴ دریافت کرد. این درحالی است که منتقدان معتقدند این جایزه به دلیل موضعگیری سیاسی و نه نوشتن، به او اهدا شد.
گفته میشود که این نویسنده در آثار ادبیاش با بهرهگیری از تجربههای زندگی، تاریخ سیاسی سده بیستم کشورش، به ویژه سازوکار سرکوب سازمانیافته را روایت میکرد. این موجب شد برخی او را «خائن» و برخی دیگر او را «پیامبر» بنامند.
ایسنا