میلاد نجفی: در ادامه اکرانهای آنلاین چند ماه اخیر که تحتتاثیر شیوع کرونا در کشور بوده است، "لتیان" در vodها به اکران درآمده است. علی تیموری با "لتیان" اولین فیلم بلندش را کارگردانی کرده است. البته تهیهکننده و نویسنده این فیلم نام شناختهشدهتری دارند. مجید مطلبی پیش از این تهیهکننده دو فیلم موفق "هتریک" و "سرخپوست" بوده و اکتای براهنی هم فیلمنامه "عنکبوت" را نوشته و "پل خواب" را کارگردانی کرده است.
ترکیب بازیگران "لتیان" برای مخاطبان جذاب است. امیر جدیدی، پریناز ایزدیار، سارا بهرامی، حسن معجونی و... میتوانند بهانه خوبی برای تماشای یک فیلم باشند. اما آیا "لتیان" فیلم موفقی است؟ در ادامه این موضوع را بیشتر بررسی میکنیم. *تذکر: در ادامه این گزارش به بخشهایی از داستان فیلم اشاره میشود.
*قصه مسافرتی
"لتیان" بلافاصله وارد قصه اصلی میشود. دختر(پریناز ایزدیار) و پسری(امیرجدیدی) جوان که ظاهرا در آستانه ازدواج رسمی هستند به همراه دوستان دختر(ایزدیار) به ویلایی اطراف سد لتیان میروند تا چندروزی خوش بگذرانند. از دیالوگها خیلی زود مشخص میشود پسر که پولدار است به رفتار معشوقهاش و گذشته او حساس است. نهایتا به همراه دوستانشان به ویلا میروند و چندروزی را کنار هم میگذرانند.
دیگر میتوان این قالب داستانی را یک گونه در سینمای ایران دانست! چند زوج جوان باهم به مسافرت(عمدتا شمال) میروند و در یک ویلا مستقر میشوند و قصه در چنین اتمسفری روایت میشود. شاید بتوان یکی از اولینهای این قالب را مربوط به "درباره الی" اصغر فرهادی دانست. یکی از نمونههای متاخر و البته موفق هم "جهان با من برقص" ساخته سروش صحت است. کیفیت روابط کاراکترها و حوادثی که در داستان دو فیلم مورد اشاره رقم خورده بهشدت قابلتامل و مثالزدنی است. اما این اتفاق در فیلم علی تیموری رخ نداده است. در بخش آخر گزارش به چرایی این مساله اشاره میکنیم.
*ورود نیمبند به اشرافیت طبقاتی
شخصیتی که امیر جدیدی بازی میکند نماینده طبقه آقازادههای معروف است. البته آنچه نویسنده برای این نقش ترسیم کرده با آنچه در واقعیت است تفاوت زیادی دارد. ماشین شاسیبلند، چند تکهکلام مثل خداقبول کنه، شکرخدا و حاجی تنها ویژگیهایی است که اکتای براهنی برای خلق این شخصیت_که البته عقیم مانده_ درنظر گرفته است. براهنی نشان داده درک درستی از این قشر ندارد و مدل رفتاری آنها را به اندازه کافی بررسی نکرده است.
درواقع میتوان گفت که فیلمنامهنویس شخصیتی سنتی را با لیبل آقازاده به خورد مخاطب داده و همین باعث شده "طاها" بیهویت باشد. همین ورود نیمبند و عقیم به پدیده مهم آقازادهها باعث میشود که نه داستان فیلم مورد اقبال مخاطب قرار گیرد و نه نقدی جدی به این قشر و آفتهای رفتاریشان صورت گیرد.
*فیلمنامهنویس، متهم اصلی!
وقتی ترکیب بازیگران مناسب است، تهیهکننده موفق و کارگردان فیلم اولی است، بار اصلی موفقیت یک فیلم بر دوش نویسنده است. براهنی در "لتیان" نه از پس خلق همان "قصه مسافرتی" که قبلا گفتیم برآمده نه توانسته منطق درستی از اتفاقات داشته باشد. برای مثال آیا تصمیم شخصیت سارا بهرامی برای تدارک سفری با حضور شوهر سابق و دوستپسر فعلی منطقی است؟ آخر کدام آدم عاقلی برای روبرو کردن و صحبت شوهر سابق و دختر چنین میزانسنی میچیند؟!
یا مورد بعدی که میتوان به آن پرداخت کیفیت رابطه شوهر سابق و دختر است. ایزدیار در سکانسی میگوید در طول زندگی مشترک هرروز بیشتر عاشق او میشده اما بعد چند سال فیلش یاد هندوستان کرده و به خارج از کشور رفته است! اصلا این را هضم کردیم؛ با علت بازگشت شوهر سابق چه کنیم؟ فردی که آنقدر بیمسئولیت است که همسرش را وادار به سقط جنین کند و به خارج برود، دقیقا چه شده که حالا پشیمان شده و به قول خودش زود هم باید دوباره به اروپا برگردد؟
گویا که نویسنده بجز نگاه کاریکاتوری به بحث آقازادگی، حتی درباره روابط زناشویی هم نگاهی بدفهم دارد. در جایی از فیلم شوهر سابق به دختر میگوید "ما یک عمر آنها(سنتیها) را مسخره کردیم حالا تو میخواهی با آنها ازدواج کنی؟!" بگذریم! "لتیان" فیلمی ناامیدکننده است که اگر در حالت عادی به اکران در سالن درمیآمد احتمالا حتی با اقبال گسترده مخاطب عام هم روبرو نمیشد. اصولا چرا باید مخاطب برای فیلمی که یک سکانس درمیان بین مستی شخصیت حسن معجونی و مسخره کردن "طاها" و بازخواست ایزدیار توسط "طاها" در اتاق خواب در گردش است وقتش را حرام کند؟ اجازه بدهید از پایانبندی فیلم دیگر بگذریم!
فارس