به گزارش خبرگزاری مهر، بیست و ششمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان به منظور گسترش و پیشبرد سطح هنری هنرمندان جوان و ارتقای توان تخصصی آنها، با هدف شناسایی و معرفی جوانان هنرمند کشور، با حضور استادان برجسته دانشگاه و هنرمندان برگزیده تجسمی از ۳۰ مرداد تا ۳ شهریورماه در ایلام برگزار شد. عبارت «نرسیده به درخت، دو قدم مانده به گل» به عنوان شعار این دوره جشنواره انتخاب شده بود.
غلامعلی طاهری استاد دانشگاه و هنرمند نقاش باسابقه و اولین دبیر جشنواره تجسمی جوانان، درباره ضرورت بازنگری جشنواره هنرهای تجسمی جوانان، یادداشتی در اختیارخبرگزاری مهر قرار داده که در ادامه آن را میخوانید.
«چندین سال پیش بنده در مصاحبهای عرض کردم متأسفانه کشور ما جشنواره زده شده است، علاوه بر انواع جشنوارههای عجیب و غریب و بعضاً نامتعارف مربوط به میوهها، حیوانات، لوازممنزل و محصولات غذایی، متأسفانه در حوزه فرهنگ و هنر نیز در برخی نهادهای مرتبط هرساله جشنوارههای موازی و پرهزینهای که اساساً در برگزاری آنها هیچگونه ضرورتی احساس نمیشود و تنها برای ابراز حضور ارگان مربوطه و مدیری که برای مدتی کوتاه مسئولیتی را پذیرفته و صرفاً برای ارائه گزارش و بیلان کار جشنوارهای بر پا میکند، کاربرد دیگری ندارد و حتی چند سالیست بخش خصوصی هم با حجم زیاد به این کار ورود کرده که این تعدد جشنوارهها موجب شده فضای فرهنگی و هنری کشور دچار جشنواره زدگی بی فایده شود.
فراموش نکنیم که جشنواره یا فستیوال هنری تعریفی خاص خود دارد و اهدافی متعالی، که نباید با تکرر برپایی بیمورد سطح پایین این مقوله پر اهمیت لوث شده و جایگاه خود را از دست بدهد که از آن جمله جشنواره هنرهای تجسمی جوانان استقطع نظر از اینکه جمعیت ایران فزونی یافته و بالطبع آمار آموزش دیدههای بخش هنر نیز افزایش چشمگیری داشته است و برپایی جشنوارهها قادر خواهد بود به نوعی در میان برخی جوانانی که همچنان انگیزه خود را برای ادامه کار هنری از دست ندادهاند، مشغله موقت و نشاط و سرگرمی چند روزه ایجاد کند اما فراموش نکنیم که جشنواره یا فستیوال هنری تعریفی خاص خود دارد و اهدافی متعالی که نباید با تکرر برپایی بی مورد سطح پایین این مقوله پر اهمیت لوث شده و جایگاه خود را از دست بدهد که از آن جمله جشنواره هنرهای تجسمی جوانان است که آسیبها و زیانهای آن به مراتب بیشتر از فایده آن است.
بنده همانطور که قبلاً نیز عرض کردم بر این باورم که در حوزه هنرهای تجسمی لازم است تا حد ممکن از برگزاری برنامههای متفرقه و موازی کاری اجتناب کرد، حتی برخی از بینالها نیز به زعم من غیر ضرور و بی تأثیر است، لذا میتوان با برنامه ریزی منسجم، ردیفهای بودجهای را که به صورت روتین برای برخی از برنامههای سالیانه دریافت میشود و اختصاص مییابد با هوشمندی و آینده نگری و ارتقای کیفی هنرهای تجسمی کشور به یک یا دو رویدار حرفهای مهم و تأثیر گذار اختصاص داد و حتی اگر میسر باشد با سایر نهادهای ذیربط جهت یکپارچه سازی برنامههای مشترک هنری نیز به توافق رسید.
اکنون جشنواره هنرهای تجسمی جوانان، تبدیل به یک رویداد صرفاً تشریفاتی و نمایشی شده و اعتبار آن در سطح کارگاه آموزشی است و هیچگونه بازدهی و نتیجه قابل توجهی ندارد.
برگزاری جشنواره تجسمی با جوانان در زمانی که بنده در اولین دوره این جشنواره به عنوان استاد حضور داشتم و یک سال پیش از آن و برنامه ریزی آن انجام شد، نیازی ضروری بود. وزارت ورزش و جوانان شکل نگرفته بود و نهادی که امور مختلف مربوط به جوانان را در دستور کار داشته باشد وجود نداشت، از طرفی بیست و هشت سال پیش و پس از دوران التهابهای جنگ تحمیلی که گامهای نخست سازندگی برداشته میشد، برپایی رویدادای هنری که بتواند جوانان را جذب کرده و یا قابلیتهای هنری آنان را بازیابی کند در دستور کار قرار گرفت و ضرورت چنین جشنوارهای احساس میشد.
اگر چنانچه این جشنواره با اهدافی که در آن دوران برای آن متصور بودیم دنبال و محقق میشد و به موازات سایر رویدادهای تکراری تجسمی کشور و دهها جشنواره دیگر با عنوان «جوان» برگزار نمیشد و خروجی قابل اعتناعی هم داشت و اطمینان داشتیم که استعدادهای تازه و خلاق شناسایی و معرفی شوند و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزیدگان این جشنواره را رها نکند و برای آنها برنامه سالانه تدارک ببیند، سرمایهگذاری کند که در آینده هنرمندان بزرگی برای هنر و فرهنگ کشور تربیت شوند، میتوانستیم با انگیزه بیشتر از آن حمایت کنیم اما برپایی آن با متمرکز شدن نحوه انتخاب و داوری اولیه که نقش شهرستانها را کمرنگ کرده، تا کنون کاملاً ناامید کننده بوده و سطح کیفی و هنری آن نیز در حد یک ورک شاپ ساده دانشگاهی باقی مانده است.
سرگرم کردن جوانان و تفریح چند روزه دانشجویان و هنرجویان، گشت و گذار بعضی از آقایان معلم، استاد و ریش سفید، دور هم بودن تعدادی دختر و پسر در یک سفر و تور هنری که قطعاً میتواند از طرف نهادهای دیگری چون دانشگاهها، شهرداریها (وزارت جوانان که مسئول مستقیم این امر است ولی از وظیفه خود شانه خالی میکند) و حوزه هنری که اساساً جشنواه ای با همین نام «جوان» هر ساله برگزار میکند یا مؤسسات بخش خصوصی حتی آموزشگاههای آزاد هنری برگزار شود کما اینکه از این گونه برنامهها به تناوب از طرف این مؤسسات اجرا میشود لیکن نه با اینهمه سرو صدا و تبلیغات و هزینه بالا، مهمتر اینکه تمامی هنرمندان جوانی که در جشنواره جوانان وزارت ارشاد شرکت میکنند در کلیه رویدادهای هنری کشور که از سوی سایر مراکز هنری برگزار میشود و از جمله جشنواره فجر و بینالها نیز شرکت دارند و این جنبهای دیگر از جشنواره زدگی است که از سوی مخاطبین هدف و گروهی ثابت صورت میگیرد و از این لحاظ نمیتوان واژه خاص «جشنواره جوانان» را به این جشنواره اختصاص داد و آن را با اهداف متمایز تعریف کرد!
این برنامه وظیفه نهادی چون فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست چرا که اولاً برپایی رویدادهای چون بینالها و جشنواره فجر محلی معتبرتر برای کشف استعداد هستند به علاوه همانگونه که بارها ذکر شده است، متمرکز شدن بودجه، نیروی انسانی و برنامه ریزی برای جشنواره فجر یقیناً اثر بخش تر بوده و رویداد کاملاً حرفهای را رقم خواهد زد، ضمن آن که نتایج لازم در سطح کشور را به همراه خواهد داشت.
من در خصوص کیفیت جشنواره جوانان و چگونگی آن صحبتی نمیکنم، اگرچه برنامه ریزی تبلیغاتی، اطلاع رسانی و مدیریت اجرایی و هنری آن قابل تقدیر است لیکن با توجه تجربهای که طی چند دوره حضور خود داشته ام و گذشت بیست و شش دوره طی حدود بیست و هشت سال و نیز ارتباطی که برخی از هنرمندان امروز که در دورههای قبل با حضور بنده در جشنواره شرکت داشتند و صحبت با آنها به این نتیجه رسیده ام که این جشنواره به جز تلف شدن هزینه، هیچگونه بهره و بازدهی مثبتی ندارد.»