ایران اکونومیست- مدتهاست که از محتوای گالریها فریاد میزنیم و مینویسیم، اما صدای ما به جایی نمی رسد. شاید هم میرسد و عدهای نمیخواهند گوش خود را آزار داده و این نقدها را بشنوند.
از برپایی آثار کپی و تکراری یک سلبریتی در گالری مشهور شهر تا طراحیهایی نامعلوم و بی کیفیت بر روی پارچه که اتفاقاً اسمش را هم خلاقیت میگذارند، مواردی است که نارضایتی کارشناسان و هنرمندان کار بلد را به دنبال داشته است.
نمایشگاهی که قبلاً برگزار شده و همان موقع هم پر از حواشی بوده است، چرا باید مجدداً در یک گالری مشهور برگزار شود؟! نگارخانهای که جدیداً مجوز فعالیت فعالیت گرفته و در نخستین نمایشگاه هم آثار حاشیه داری را به نمایش گذاشته است، چه هدفی را دنبال میکند؟
برای پاسخ به این سوالها تنها این سه فرضیه به نظر میرسد که ممکن است گالریها فقط هزینه نمایشگاه را ملاک قرار دهند و کاری به محتوای آثار نداشته باشند؛ یا مدیران گالریها و کیوریتورها از سواد هنری کافی بهرهمند نیستند و یا اینکه یک خط فکری بیگانه آنها را به انجام این کارها وا میدارد.
وقتی از هادی مظفری مدیرکل هنرهای تجسمی ارشاد درباره عملکرد گالریها سوال کردیم، او گفت: یک ماه بیشتر از سال جدید نگذشته و گالریها آنچنان که باید فعالیت سالانه خود را شروع نکرده اند. برای جمع بندی و اظهارنظر باید تمام نمایشگاهها بررسی شود و در نهایت نتیجه گیری منطقی صورت بگیرد.
در ادامه گفتگوی ما با این مسئول هنرهای تجسمی را بخوانید:
آقای مظفری قرار بود ارشاد به فعالیت گالریها نظارت کند، چه شد؟ چرا هربار وعده میدهید و هیچگاه عمل نمیکنید؟
نظارت معنای متعددی دارد؛ اگر قرار باشد ما محتوای گالریها را تعیین کنیم قانون چنین اجازهای به ما نداده است. قرار هم نیست وزارت ارشاد در رابطه بین هنرمند و مدیران گالری ورود کند. به همین دلیل ما در نحوه برگزاری و نوع هنری که ارائه میشود، دخالت نمیکنیم.
طبیعتاً گالریهای متعددی در تهران و شهرستانها وجود دارند که حضور مخاطب مشی کاری آنها را تعیین میکند. مخاطبان بنا به سلیقه و ذائقهای که دارند، رفتن به گالری را انتخاب میکنند. همانطور که در سینما تمامی ژانرها اکران میشود و فیلمها روی پرده میرود و این مخاطب است که فروش آنها را تعیین میکند.
یعنی میگویید گالریها تخلفی نداشته اند؟
برپایی نمایشگاهی که درست یا غلط دارای یکسری اشتباهات بوده است و مدیر گالری هم حتما باید پاسخگو باشد را نباید به تمامی گالریها نسبت دهیم.
اما برخی از گالریها که اتفاقا تازه کار هم هستند، فقط هزینههای مالی را برای برپایی یک نمایشگاه در نظر میگیرند و کاری به استعداد و آثار هنرمند ندارند. تکلیف این دسته چیست؟
در تمامی گالریها اینطور نیست، هزینهای که گالری برای وقت، مکان، هزینه پوستر و... صرف میکند باید بازگشت شود، اصلا یکی از مفاهیم اقتصاد هنر همین است؛ اما اینکه اگر یک هنرمند به یک گالری مراجعه کرده و به او وقت نداده اند، صلاحدید مدیر گالری بوده که فکر کرده است اگر روی یک هنرمند دیگر سرمایه گذاری کند، سریع تر نتیجه میگیرد.
یعنی دریافت هزینه توسط گالریها را تایید میکنید؟
خیر؛ گالریها حق ندارند هزینهای دریافت کنند و باید از فروش درصد بردارند. اگر یک گالری هم پیش از برگزاری نمایشگاه هزینه دریافت کند، مورد بازخواست قرار میگیرد.
آقای مظفری مدیر گالری نمایشگاه برگزار میکند و به پولش می رسد، هنرمند هم به اعتبارش؛ پس سهم مخاطب این وسط چیست؟
مخاطب حق انتخاب دارد؛ به طور مثال در یک شب ۱۰۰ نمایش روی پرده می رود، ۱۰۰ کنسرت در اقصی نقاط کشور برگزار میشود، مگر شما همه آنها را میبینید؟ معلوم است خیر! شما از بین صدها اجرا انتخاب میکنید که کدام یک را تماشا کنید. سهم مخاطب تجسمی هم دقیقا در همین انتخاب است که تعیین میکند کدام نمایشگاه را ببیند.
ما نمیگوییم که گالریها حتما باید آثار مذهبی یا آئینی نمایش دهند، اما بالاخره باید خوراک موضوعی درست داشته باشند یا خیر؟
خوراک درست یعنی چه؟ خوراک درست یعنی اینکه شما بر مبنای سلیقه، ذائقه و سواد بصری خودتان یک نمایشگاه را انتخاب کنید. اکثر مدیران گالری ما افراد شناخته شدهای هستند و با دقت و وسواس کار میکنند. اگر دو یا سه گالری اشتباه عمل کرد بازخوردش به خودشان برمی گردد. واکنش جامعه بزرگترین تنبیه برای آن هنرمند است. چرا باید به خاطر یک نفر یک مسیری که به درستی در حرکت است را زیر سوال ببریم؟!
یعنی شما معتقدید که مسیر فعالیت گالریها درست است؟
بله. قطعا.
سوالهایی که مدنظرمان بود را پرسیدیم، اما بازهم به نتیجه دلخواه نرسیدیم. وقتی مدیرکل تجسمی موافق رویکرد گالری هاست چه چیز دیگری برای گفتن باقی میماند؟ این توجیه که قانون، وزارت ارشاد را از نظارت بر محتوای نمایشگاهها بازمی دارد اصلا منطقی نیست. بهتر است این قانون تصحیح یا تعویض شود وگرنه در تجسمی سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.
نتیجه این کم کاریها هم به جایی می رسد که آثار غربی یک هنرآموز بر روی دیوار گالریهای معتبر میرود و آثار ارزشی یک هنرمند پیشکسوت در منزل خاک می خورد.