به گزارش ایران اکونومیست، اگر گردشی کوتاه بین مردم داشته باشید و از آنها بپرسید که چقدر اهل خبر هستید و اخبار را دنبال می کنید؟ عده ای میگویند کم و بیش روزنامه می خوانم، عده ای می گویند از طریق شبکه های مجازی اخبار را دنبال می کنم و تعدادی هم قاطعانه پاسخ می دهند اخبار روزنامه ها و تلویزیون دروغ است به همین خاطر آن را دنبال نمی کنیم.
پاسخ های گروه سوم اندکی جای تامل دارد! آیا واقعا اخبار کذب است یا مردم جوسازی می کنند؟ منظور آنها از اینکه خبرنگاران همه چیز را نمی گویند چیست؟ آیا از نحوه نگارش شکایت دارند یا معتقدند که روزنامه نگاران در گزارش های خود آزادی بیان ندارند و مطالب را سانسور می کنند؟!
برای آنکه ابهام ذهنی مردم درباره آزادی بیان در مطبوعات ایران رفع شود، ابتدا تعریف علمی از این اصطلاح را بیان می کنیم؛
آزادی بیان یعنی آزادی اندیشه و عقیده؛ به مفهوم دیگر آزادی بیان ابزاری است برای رساندن اندیشه و عقیدهای به دیگران.
با توجه به این تعریف این سوال پیش می آید که آیا خبرنگاران و اهالی رسانه می توانند به راحتی افکار خود را بیان کنند و مطالب را دستخوش عقیده و سلیقه شخصی خود قرار دهند؟
در پاسخ به این سوال باید گفت: خبرنگاران هم همانند سایر افراد جزوی از جامعه محسوب می شوند با این تفاوت که آنها دست به قلم هستند و شاید در برخی زمینه ها اطلاعاتشان از مردم عادی بیشتر باشد، با این حال آنها هم به عنوان عضوی از این خانواده بزرگ، حق بیان عقاید شخصی خود در رسانه هایشان را ندارند. مطالبی که یک روزنامه نگار می نویسد باید مطابق با قوانین موجود و مغایر با مصلحت عمومی نباشد.
بعضا ممکن است عده ای بپرسند چرا در رسانه های خارجی همه اخبار را بازگو می کنند اما رسانه های داخلی تا جایی که ممکن است از گفتن حقایق می پرهیزند؟
باید گفت طبق شواهد موجود، آزادی بیانی که منظور مردم و منتقدین است در ایران بیش از سایر کشورهاست. درباره مسئله سانسور محتوای مطبوعات با یکی از کارشناسان این حوزه به گفتگو پرداختیم.
محمد آخوندی، متولد ۱۳۵۶، دارای مدرک کارشناسی ارشد روزنامه نگاری و دکترای جامع شناسی بررسی مسائل ایران است، در حال حاضر این دو رشته را تدریس میکند و مدت ۱۰ سال است که به عنوان مدیرمسئول روزنامه «وطن امروز» در دنیای مطبوعات فعالیت دارد.
گفتگوی ما با او را در متن زیر می خوانید:
آقای آخوندی بستر «وطن امروز» از کجا شکل گرفت؟
روزنامه «وطن امروز» در فضای خاصی در کشور پا به عرصه گذاشت، تعدادی از جوانان انقلابی تحصیل کرده در این حوزه که علاقه داشتند چیزی خارج از مطالب خیلی از روزنامه ها که سخنگوی یک جناح یا حزب سیاسی بودند را منتشر کنند، دورهم جمع شده و به همت این جوانان که خودشان را افسران جنگ نرم می نامیدند، فعالیت وطن امروز آغاز شد. این رسانه در طول این سالها تلاش کرد که در راستای اهداف نظام حرکت کند و در مسیر اهداف گروه ها، افراد، احزاب و یا دولت ها نباشد.
تا چه حد به این استقلال عمل پایبند بوده اید؟
مروری بر مواضع وطن امروز در ده سالی که از عمر آن می گذرد نشان می دهد که این روزنامه واقعا در اختیار فرد و جناح خاصی نبوده است و تنها نکاتی که مبنای انقلاب، بیانات رهبری و آرمان های حضرت امام راحل بوده است را بیان کرده ایم، وطن امروز تلاش کرده تا در همه حوزه ها حرف های نظام را پیگیری و در کنارش هم خواسته های مردم را منعکس کند. یکی از آفت هایی که همواره دامن گیر برخی از روزنامه های کشور بوده و به نظرم یکی از عوامل کاهش تیراژ هم محسوب می شود، وابستگی آنها به احزاب و گروه هاست که موجب سلب اعتماد مردم از این رسانه ها شده است.
آیا مطالب روزنامه وطن امروز در جامعه جریان سازی می کند؟
تلاش ما همواره بر این است که در جامعه جریان ساز باشیم، شاید یکی از نشانه هایی که بتوانیم برای درستی این ادعا ارائه کنیم، مقبولیت وطن امروز میان قشر جوان جامعه و مردم در سراسر کشور است، این را ما از طریق اقبال خوبی که از مطالب دریافت می کنیم متوجه می شویم. در عین حال نحوه شکایت مخاطبان در طی این سالها هم دلیل بر دیده شدن گزارش ها و اخبار وطن امروز است. بارها از سوی جناح های مختلف از جمله اصولگرا، اصلاح طلب، مستقل، اعتدال و ... به مطالب رسانه ما منتقد بوده اند. همانطور که می دانید وقتی رسانه ای می خواهد حق و حقیقت را بیان و بر اصول پافشاری کند، ممکن است عده ای از افراد با این موضوع مشکل داشته باشند.
پس معتقدید که وطن امروز فقط مطالب دقیق و حقایق را می نویسد؟
بله، در حال حاضر می بینیم که بعضی از روزنامه ها در اختیار دولت و یا متعلق به حزب خاص هستند، بنابراین مجبورند که فقط نکات مثبت را بیان کنند و از نوشتن نکات منفی بپرهیزند اما وطن امروز این رویه را ندارد، یعنی اگر به عملکرد یک دولت در یک حوزه نقد دارد آن نقد را با جدیت و قدرت پیگیری کرده و حتی شکایت و تهدید هم بر ادامه مسیرش تاثیر نمی گذارد، در عین حال اگر همان دولت کمکی به انقلاب و کشور انجام دهد آن اقدام درست را هم پوشش می دهد و به رسانه ای شدنش کمک می کند.
تا چه حد در جلب رضایت مردم و دست یابی به محبوبیت بین آنها موفق بوده اید؟
این سوال را باید مردم پاسخ دهند، اما تاثیرگذاری وطن امروز در فضای مجازی هم مثبت است. از آنجایی که بسیاری از تیترها، صفحات و مقاله های ما به سرعت در فضای مجازی منتشر می شود، به سرعت مخاطبان موضع گیری می کنند و افراد دولتی نسبت به این مطالب واکنش نشان می دهند. این عکس العمل ها می تواند یک پیام و یا نشانه ای باشد از اینکه چقدر مطالب یک رسانه در جامعه تاثیر گذار است. ما این بازخوردها را هم به صورت فضای مجازی و هم روش های سنتی از سراسر کشور دریافت می کنیم. نظرات را هم از خواص هم سیاسیون و هم از مردم عادی می گیریم. شاید یکی از دلایل این میزان از محبوبیت این است که وطن امروز بلندگوی یک حزب و گروه خاص نیست و خود را رسانه نظام میداند.
آیا همه رسانه ها در نگارش محتواهایشان صداقت بیان را رعایت می کنند؟
اگر این صداقت وجود نداشته باشد باعث می شود پس از مدتی اعتبار رسانه بین مردم از بین برود. برای مثال، ما زمانی درگیر یکسری مذاکرات هسته ای مهم با کشورهای مهم اروپایی و آمریکایی بودیم. آن زمان دیدیم که برخی رسانه ها بدون اشاره به نکات منفی توافقی که با کشورمان صورت گرفته بود، فقط سعی می کردند آن توافق را عالی نشان دهند و بگویند که این مذاکرات خیلی خوب است و وقتی برجام تصویب شد، مرتب درباره از بین رفتن تحریم ها، حل مشکلات اقتصادی و... صحبت می کردند. مردم هم این مطالب را در روزنامه ها خواندند و تحلیل ها را دنبال کردند، اما این روزنامه ها به آسیب ها و نقاط برجام نپرداختند، به اینکه چه تضمین هایی برای پایبندی به این توافق وجود دارد اشاره نکردند و اگر رسانه های مستقلی هم مثل وطن امروز این مسائل را مطرح کرد، ده ها شکایت علیه ما انجام شد و خود من وقت زیادی را برای پاسخگویی به این شکایت ها در دادگاه گذراندم. البته بعد از مدتی که مشخص شد این نقدها درست بوده از شکایت ها تبرئه شدیم.
یعنی اغراق های برخی روزنامه ها در انتشار مطالب برجام موجب سلب اعتماد مردم از آنها شد؟
بله مردم شاهد بودند که برجام صورت گرفت، ما به تعهدهای خود عمل کردیم اما در آخر اتفاقی نیفتاد. طرف مقابل به تعهدهای خود عمل نکرد و وضعیت اقتصادی که گفته بودند از آب آشامیدنی تا هرچیز دیگر کشور با برجام حل خواهد شد، نه تنها حل نشد بلکه بدتر هم شد.
در چنین شرایطی وقتی آنها دیدند که یک رسانه با تمام قوا نکات مثبت یک اتفاق را گفته اما خلاف آن انجام شده است، حتی بعد از بهم خوردن توافق ها به اشتباه خود اعتراف و از مردم عذر خواهی نمی کند و در موضوعات جدید باز هم این رویه را پیش می گیرد، باعث شد که اعتماد مردم به برخی روزنامه ها از بین برود و یکی از دلایل کم توجهی آنان به رسانه های عمومی هم همین موضوع است.
آیا رسانه ها در انجام مهمترین وظیفه شان که آگاهی بخشی به مردم است موفق هستند؟
وقتی کلی می پرسید «رسانه ها»، باید بگویم که در مجموع رسانه ها این تلاش را می کنند، اما باز باید رسانه ها را به چند دسته تقسیم کرد. رسانه هایی هستند که هدف و خط فکری اصلی آنها آگاهی بخشی به مردم است مانند صدا و سیما که یک رسانه ملی است و متعلق به هیچ فرد و حزب و جناح و... نیست. این سازمان اصلی ترین وظیفه یک رسانه را انجام میدهد و تلاش می کند که مردم را آگاه کند.
رسانه های مکتوب و تعدادی از رسانه های دیجیتالی در فضای مجازی هم به طور واقعی در این راستا تلاش می کنند. اما متاسفانه حجم عظیمی از رسانه ها که بیشتر هم در فضای مجازی فعال هستند به راحتی اطلاعات دروغ و مخرب منتقل می کنند و موجب جو سازی و شایعه پراکنی بین مردم می شوند.
به نظر شما خاستگاه رسانه های تخریب گر کجاست؟
برخی از این رسانه ها را دیده ایم که مستقیما از سوی دشمنان جمهوری اسلامی حمایت مالی می شوند، این موضوع را خود مقامات آمریکا و اروپا با افتخار اعلام میکنند که بودجه های کلانی را برای برخورد با جمهوری اسلامی، تخریب فضای جامعه و ایجاد بدبینی در ذهن مردم نسبت به مسئولین کشور اختصاص می دهند. این رسانه ها با انتشار اخبار نادرست و غلط درصدد ایجاد یک جو ناامیدی بین جوانان و مردم هستند، اینها اقدامات دشمنان است که سالهاست آن را با برنامه پیش می برند.
عملکرد رسانه های داخلی برای مقابله با این توطئه ها چطور بوده است؟
رسانه هایی که وظیفه آنها آگاهی بخشی است و مستقل و ملی هستند با پشتکار بالا این کار را انجام می دهند، خیلی از رسانه ها هم در این آگاهی بخشی عمومی سهیم هستند اما به هرحال این فضای نابسامان در کشور وجود دارد و تدبیر درستی هم برای مقابله با آن اندیشیده نشده است.
نظرتان درباره فعالیت تعداد بیشماری از رسانه های فاقد مجوز در فضای مجازی چیست؟
توجه کنید رسانه هایی که مجوز دارند برای نوشتن یک مطلب باید چندین نکته را رعایت کنند، مثلا مطلب درست باشد، قانون نگارش را بدانند و ... اگر هم از این چهارچوب ها تخطی کنند باید پاسخگوی قانون باشند. اما متاسفانه رسانه هایی که عمدا آگاهی مردم را دچار اختلال می کنند، در فضای مجازی و... هرچه دلشان بخواهد می نویسند و کسی هم نیست که از آنها بپرسد چرا این مطالب را می نویسید؟ حتی بعضا امکان شکایت از آنها هم وجود ندارد.
آیا دولت با اقدامات خودسرانه این رسانه ها برخورد می کند؟
متاسفانه در این چند سال اخیر که شاهد رشد بی رویه فضای مجازی بوده ایم دولت فقط ژست روشن فکری می گیرد و می گوید فضای مجازی را باز بگذارید تا مردم استفاده کنند. کلیت این حرف درست است، اما در همان کشورهایی که خودشان به وجود آورنده این فضاها هستند هم قوانین سفت و سختی برای انتشار مطالب وجود دارد، آنها افرادی که بخواهند خبر کذب منتشر کنند را مورد بازخواست قرار می دهند اما متاسفانه در کشور ما اینطور نیست و فقط رسانه هایی که مجوز قانونی دارند باید جوابگو باشند، در کل این مسائل وظیفه آگاهی بخشی رسانه ها به مردم را سخت می کند و این روند روز به روز هم دشوارتر می شود.
از اتفاق هایی که بعد از پیروزی انقلاب برای رسانه ها افتاد برایمان بگویید.
بعد از پیروزی انقلاب اولا از حالت تک حزبی و نظام شاهنشاهی خارج شدیم، در کمتر از ۲ ماه مردم برای رای گیری پای صندوق ها آمدند و در واقع گروه ها، احزاب سیاسی، اصناف و... حرف هایشان را زدند. در حوزه رسانه و نشریات هم این موضوع صدق می کند، صدا و سیما، ایجاد رسانه های دیداری و شنیداری، تاسیس و افزایش شبکه های تلویزیونی، رادیویی، استانی و پوشش رادیو تلویزیون در سراسر کشور از دستاوردهای رسانه ای بعد از انقلاب است.
گسترش مطبوعات پس از انقلاب چطور بود؟
اولا تعداد روزنامه ها به طور چشمگیر افزایش یافت، هفته نامه ها اضافه شدند، مجلات و نشریات تخصصی در حوزه های مختلف شروع به کار کردند و یک اتفاق بسیار خوب دیگر، ایجاد نشریات محلی است، این نشریه های محلی بعد از انقلاب مجوز گرفتند و سالهاست در هر استان ده ها نشریه مختلف به چاپ می رسد. به طور مثال اگر اشتباه نکنم فقط در استان کردستان ۶۰ نشریه مستقل چاپ می شود که این موضوع قبلا وجود خارجی نداشت.
به نظر شما کمیت روزنامه ها و نشریات فعال رضایت بخش است؟
بله در حال حاضر حدود ۸۰۰۰ نشریه دانشجویی از افکار و گروههای مختلف در کشور مجوز فعالیت دارند که حدود ۴۰۰۰ تا از آنها فعال هستند. بیش از ۲۸۰ روزنامه چاپ میشود، بیش از ۵۰۰۰ هفته نامه داریم، بیش از ۱۰۰ رسانه بین المللی در ایران اجازه تاسیس دفتر پیدا کرده اند، در برنامههای مناسبتی هم میبینیم که دهها خبرنگار از سراسر دنیا برای پوشش خبری به اینجا میآیند، وقتی این موارد را با سالهای قبل از انقلاب مقایسه میکنیم میبینیم که طی این ۴ دهه یک فضای مطبوعاتی و رسانهای گستردهای در کشور اتفاق افتاده است.
نظرتان درباره میزان آزادی بیان در رسانه ها چیست؟
در برخی از موارد از جمله فضای مجازی، آزادی ما بیش از حد نیاز و استاندارد است، به نظرم همه احزاب و گروههایی که در چهارچوب قانون مجوز گرفته اند و فعالیت دارند از آزادی بیان برخوردار بوده و حرف هایشان را میزنند. حدود ۲۵۰ حزب رسمی در جمهوری اسلامی مجوز گرفتند، بیش از ۵۰۰ انجمن صنفی هم در حال حاضر فعال هستند و مطالبشان را در قالبهای مختلف رسانه، کتاب و... به مردم منتقل کنند.
آیا این آزادی بیان قبل از انقلاب هم وجود داشت؟
الان با ظهور اینترنت، وب و فضای مجازی امکانات بیشتری در اختیار افراد با افکار مختلف قرار داده شده که حتی در بعضی از جاها نیروهای معتقد به نظام و انقلاب این اعتراض را دارند که چرا این فضا در خارج از چهارچوب قانون باز است؟ وقتی تاریخ را مطالعه می کنیم می بینیم که این آزادی ها در زمان قبل از انقلاب وجود نداشته و به نظرم آزادی بیان در کشور ما استانداردهای بسیار خوبی دارد.
به نظر شما خط قرمزهایی وجود دارد که موجب پنهان ماندن حقیقت ها شود؟
به نظرم در بعضی از نشریات اصلا خط قرمز وجود ندارد. وقتی میگوییم رسانه همه اشکال آن منظورمان است، بعضیها در توییتر، اینستاگرام و... یادداشتهایی مینویسند که کسی هم آن را پیگیری نمیکند. مثلا در همین ایام جشنواره فجر یک بازیگری که نهایتا ممکن است کار بازیگری اش را خوب بلد باشد، به خودش اجازه میدهد که در یک تریبون رسمی تمام سیاستهای کشور را نقد کند، حتی ۲، ۳ خبر دروغ منتشر میکند و بعد میگوید به جای فلان نهاد، فلان نهاد را بگذارید.
این موضوع در هرجای دنیا باشد قطعا با این آدم برخورد می کنند، اما اینجا کسی با او برخورد نمی کند، البته بعضی از این آزادی ها باید کنترل شود، چون اگر اینطور پیش برود یک ولنگاری در فضای رسانه ای کشور اتفاق می افتاد. امروزه احزاب به راحتی صحبت می کنند و فکر میکنم تنها جایی که مشکل داریم انتقاد از دولت است، خود ما به عنوان یک رسانه بیشترین شکایت ها را به دلیل نقد از دولت دریافت کرده ایم، گویا فقط دولت خط قرمز است اما وقتی افراد درباره سایر نهاد ها و سیستم های مختلف به راحتی حرف می زنند هیچکس با آنها کاری ندارد.
به نظر شما اخبار در رسانه های داخلی بیشتر سانسور می شود یا خارجی؟
باید تعریفی درستی از سانسور داشته باشیم، اتفاقا نگاه من این است اگرچه رسانه های دنیا ژست آزادی مطلق می گیرند و با سانسور مخالفت می کنند، اما آنها به یک روش خیلی حرفه ای سانسور را انجام می دهند. به طور مثال شبکه هایی مثل بی بی سی فارسی که با پول دشمنان مردم ما سالهاست کار می کنند، روش های خاصی برای کار دارند و قرار را بر این گذاشته اند که ما همه حرف ها را می زنیم، همه خبرها را منتشر می کنیم، مردم انتخاب کنند. اما می بینیم که اولا در پرداختن به اخبار، یکسری خبرهایی که مدنظر خودشان و در راستای سیاست های کسانی است که به اینها پول داده اند برجسته می کنند و با زوایای مدنظر خودشان به آن خبرها می پردازند، یعنی خبر را یک جانبه می گویند و همه ابعاد و نظرها را منتقل نمی کنند.
دوم اینکه خبرهایی که مدنظرشان نیست پخش نمیکنند، برای مثال الان اگر در هرجای دنیا اتفاقی بیفتد و ۱۰ هزار نفر جمع شوند، مگر میشود این اتفاق جز خبرهای صدر رسانههای غربی نباشد؟
در کشور ما ممکن است ۱۰، ۲۰ یا ۱۰۰ نفر از کسانی که به دلیل یک شرایط اقتصادی که در جای خاص وجود دارد جمع شوند، حقشان هم است و میخواهند اعتراضشان را به گوش مسئول مربوطه برسانند. به سرعت میبینید که این تجمع در خبرگزاریها و رسانهها تبدیل به خبر تاپ همراه با تصویر، گفتگو و تحلیل میشود و شایعه میکنند که اتفاق بدی در ایران افتاده است. چرا همین رسانهها بزرگترین اجتماع جهان که همایش اربعین است را در حد یک خط خبر، گزارش، تحلیل، تصویر و... منعکس نمیکنند؟ این کار اتفاقا بزرگترین سانسور است.
پس معتقدید که سانسور رسانه های خارجی بیشتر است؟
بله آنها بزرگ ترین سانسورها را در راستای اهداف خودشان انجام می دهند و فقط شعار آزادی مطلق و آزادی بیان دارند و ما را هم که اخبار و اطلاعات را منتشر می کنیم به سانسور متهم می کنند. رسانه های غربی حتی در تحلیل هایشان هم سانسور می کنند، یعنی سعی می کنند تحلیل هایی را پخش کنند که ذهن مخاطب را به سمت اهداف خودشان سوق دهد، درواقع اصل خبر را منتشر می کنند که بگویند ما آزادی بیان داریم اما بعد موجی از تحلیل و تصویرها به راه می اندازند تا مخاطب به سمت سیاست آنها گرایش یابد. به نظرم باید رسانه های غربی را پدر سانسور اخبار نامید.
نظر شما درباره محدودیت هایی که رسانه های خارجی حتی برای فعالیت های شخصی خبرنگارهایشان تعریف می کنند چیست؟
برخی از این محدودیت ها مثبت است، قوانین مختص به رسانه هستند که خبرنگاران نباید از آن تخطی کنند، اگر اینکار را انجام دهند هرقدر هم حرفه ای باشند اخراج می شوند. اما اینجا ممکن است افرادی در یک رسانه کار کنند و در آخر هم برای آن شاخ و شانه بکشند و ما هم برای ماندن از آنها خواهش هم می کنیم، اما کلا کشورهای غربی در برخورد با رسانه های خودشان هم در جاهایی که مطابق با سیاست هایشان نباشد برخوردهای شدیدی می کنند.
نمونه بارز این حساسیت هولوکاست است که هیچ رسانه ای اجازه و حق پرداختن به آن را ندارد، اگر مطلبی در این مورد نوشته شود حتی به اندیشمندانشان هم رحم نمی کنند. این یعنی آنها بیشتر دنبال شعار هستند، به طور مثال اگر یک سگی در جایی توسط فردی به طرز فجیه کشته شود خبرش را منتشر می کنند، یا یک حیوان دیگر مورد آزار قرار بگیرد خبر می کنند، اما در عین حال می بینیم که در یک کشور مثل یمن، صدها انسان شهید می شود، صدها کودک دچار سوء تغذیه هستند و از گشنگی تلف می شوند اما رسانه های غرب حتی یک اشاره هم به این نسل کشی ها ندارند. سانسور واقعی اینهاست.