به گزارش ایران اکونومیست، نُه ماه و نُه روز از سال 1397 گذشت. روزهایی پرتلاطم برای اقتصاد ایران و البته بازار سهام. شاخص بورس از ابتدای سال جاری تاکنون بیش از65 درصد رشد کرده و هر چند نظر غالب این است که بازار سرمایه ایران مستقیما از نوسانات نرخ ارز اثر می پذیرد لیکن این میزان رشد نشان میدهد که بورس ما کمتر از نرخ دلار رشد کرده، خیلی کمتر از دلار متعادل شده در کانال 10 هزار تومانی.
البته گروهی از تحلیلگران معتقدند رشدهای بورس همواره مطابق با دو سوم جهش ارز بوده که اگر تجربههای تاریخی را در شرایط کنونی قابل تکرار و ملاک عمل بدانیم، میتوان این گونه هم تحلیل کرد که رشدهای بورس (رشد شاخص نه قیمت سهام) مطابق با جهش نرخ دلار بوده است و افت های اخیر بورس هم در همین راستا اتفاق افتاده است.
باری؛ روزهای سرد زمستان فرارسیده و بورس غیر از روز معاملاتی نخست دی ماه و البته یک روز در میانه هفته در اغلب روزهای نخست زمستان مثبت بوده است.
سرمایهگذاران بازار سهام این روزها چند متغیر مهم را به طور جدی دنبال میکنند ، متغیرهایی همچون بودجه 98 ، افت قیمت نفت و فلزات اساسی (کومودیتی) و تکانۀ مجدد دلار و البته تحولات سیاسی.
برداشت نگارنده از متغیرهای مزبور در چند بند خلاصه می شود.
در تحولات سیاسی به نظر می رسد که مناقشه های داخلی ترامپ در آمریکا که کانون آن عدم تصویب بودجه و نزدیک شدن دولت به تعطیلی کامل است و سبب سقوط عجیب بازارهای جهانی شده است، تا مدتی دست کم فشار تبلیغاتی او علیه ایران را کم کند.
اختلاف اصلی بر سر پنج میلیارد دلار بودجه درخواستی ترامپ برای ساخت دیوار مرزی با مکزیک است. بورس های جهانی این روزها برخلاف یک دهه گذشته روند نزولی در پیش گرفتهاند و مناقشه ترامپ با قدرت های اقتصادی جهان در کنار درگیری های او با بانک مرکزی سبب شده یک کریسمس واقعا خاکستری برای بازارهای جهانی رقم بخورد و به واقع ژانویه 2019 استثنایی ترین ژانویه یک دهه اخیر برای مردم آمریکاست.
در صحنه سیاسی او سفری مخفیانه به عراق داشت که به دلایل امنیتی خبر سفر وی ، از قبل رسانه ای نشد.از طرفی موضوع سوریه به عنوان یکی از مناقشات مهم ایران و آمریکا با ادعای جدی خروج آمریکا مواجه شده و اعلام شده سفارت کشورهای عربی از جمله امارات و بحرین در این کشورها دایر می شود که به معنای پذیرش مشروعیت بشار اسد در مقطع فعلی است و حتی زمزمه بازگشایی سفارت سعودی هم در این کشور وجود دارد.
در عین حال حضور آمریکا در خلیج فارس را نیز نباید در تحولات ژئوپلیتیک دور از نظر داشت و البته کاهش تنش ها در یمن ، اما تحلیل غالب در این حوزه کاهش فشارهای سیاسی یا دست کم تبلیغاتی برای ایران است که می تواند برای آرامش بازار سرمایه مفید باشد ، هر چند افق این تحلیل کوتاه مدت است.
قیمت نفت در سه ماه اخیر 40 درصد افت کرده که خود رکوردی قابل اعتنا به شمار می رود.افت قیمت نفت برای اقتصاد ایران که همچنان درآمد اصلی آن از محل فروش این طلای سیاه رنگ است پیام خوبی ندارد و شرکت های وابسته به نفت مثل پتروشیمی های ما با افت قیمت محصولات صادراتی مواجه می شوند و البته درآمدهای نفتی کشور هم در سطخ پائینی قرار می گیرد.اما از منظر سیاسی کاهش قیمت نفت پیامی همچون احتمال تمدید معافیت کشورهای متقاضی خرید نفت ایران از تحریم های ایالات متحده را می تواند داشته باشد که این موضوع مهم تر از تاثیرات اقتصادی کاهش قیمت نفت است چرا که نشان می دهد احتمالا ما همچنان می توانیم نفت بفروشیم.
به هم ریختگی بورس های جهانی و پائین ماندن قیمت فلزات اساسی به رغم کاهش ارزش دلار نیز موضوع مهمی است و پیام آن این است که بورس از محل رشد قیمت نفت و تقویت فلزات اساسی در جهان نباید در انتظار محرکی قوی باش
بودجه 142 هزار میلیارد تومانی سال 98 بالاخره پس از کش و قوس فراوان به مجلس تقدیم شده است.بررسی های اولیه نشان می دهد این بودجه به طور کلی انقباضی است اما تورم دست کم 20 درصدی را در سال آتی به دنبال خواهد داشت به این معنی که دولت پیش بینی توقف موتور تورم را ندارد لکن جهش آن را کمتر از امسال پیش بینی کرده است.
دلیل پیش بینی تورم 20 درصدی تلاش دولت برای کاهش تولید نقدینگی است که افزایش حقوق ها را حداکثر 20 تا 25 درصد پیش بینی کرده و عدد 8 هزار تومان به عنوان حداقل نرخ ارز نیمایی گمانه زنی می شود و از طرفی بودجه های عمرانی هم تغییر زیادی نداشته است.در بودجه 98 هر چند افزایش نرخی برای حامل های انرژی دیده نشده اما درآمد اصلی ، همچنان مبتنی بر فروش نفت است.
اگر مجلس این بودجه را تصویب کند و همچنان فروش نفت به میزان فعلی ادامه پیدا می کند می توان به سقف تورم 20 درصدی در پایان 98 دلخوش کرد.نکته دیگر آن است که فشار اقتصادی در برهه کنونی سبب دخالت مجدد دولت در فضای کسب و کار شرکت ها نشده است.البته برای اثبات این ادعا باید منتظر افشای جزئیات بخش های درآمدی بودجه بود ، لکن در مقطع فعلی خبری از افزایش حق انتفاع معادن یا رشد نرخ خوراک پتروشیمی ها ( نرخ خوراک امسال به میزان سه سنت رشد کرده بود و مبنای محاسبه آن ارز نیمایی شده بود) نیست و سیاست های مالیاتی هم دست کم برای شرکت ها به طور انقباضی در نظر گرفته نشده است.البته برای اظهار نظر درباره بودجه باید منتظر ارائه جزئیات آن در روزهای پیش رو بود.ولی آنچه که مسلم است این است که بودجه 98 هرچند تلاش کرده سیاست های انقباظی دولت را به نمایش بگذارد اما تورمی است ، تورمی که رد پایی از التهاب و آزار و اذیت کسب و کارها در مقطع فعلی در آن دیده نمی شود
دلار آمریکا به عنوان متغیری بسیار اثرگذار بر اقتصاد ایران در یک سیر نزولی از روزهای پرتلاطم شهریورماه پس از سه ماه توانست خود را به کانال 10 هزار تومانی رسانده و تثبیت کند و در این کانال آرام بگیرد و حتی در برخی روزها نرخ زیر 10 هزار تومان را نیز لمس کند.اما در هفته اخیر اظهارات رئیس جمهور در جلسه تقدیم بودجه نگرانی ها را به بازار ارز برگرداند. رئیس جمهور در خانه ملت با بیان این که مردم ما شاید همه ریزهکاریها را ندانند، گفته بود: ما در اوایل سال 97 در مقطعی قرار گرفتیم که ذخیره اسکناس ارزی ما تقریباً صفر بود، آن التهابات در بازار به وجود آمد و دولت ناچار شد برای آرام کردن بازار و نجات کشور از التهاب ،تصمیماتی هرچند سخت اتخاذ و اجرا کند که برای دولت نه اولویت اول و دوم که اولویت سوم بود.
حرف های روحانی البته بخش های مهمتری هم درباره ارز داشت.او گفت که امروز ذخایر بانک مرکزی از لحاظ ذخایر اسکناس از هر روز دیگر بهتر است.امروز مشکلات بانک مرکزی به حداقل ممکن رسیده است و تلاش برای روابط بانکی با سایر کشورها به رغم تحریم ادامه دارد و در واقع ثبات مالی و ارزی در یکی دو ماه گذشته مخصوصاً بعد از 13 آبان را شاهد هستیم.
متاسفانه در اقتصاد ما همیشه اظهارات منفی ملاک عمل است و اصلا بازار ارز به این بخش مهم حرف های روحانی توجهی نکرد!
اما همواره روند بازارها از وضعیت فعلی آن ها مهم تر است و می تواند قدرت تحلیل نسبتا قابل اتکایی از آینده در اختیار ما بگذارد.چون ارز در سه ماه گذشته روند نزولی خوبی داشته و نرخ آن از نقطه اوج حدود 50 درصد کاهش پیدا کرده است ، به نظر می رسد که حرف های روحانی درباره وضعیت ذخایر ارز صادقانه و قابل اتکا باشد.
او گفته که در اوایل سال 97 ذخایر ارزی کشور تقریبا صفر شد.وقتی به گذشته بر می گردیم و اصطلاحا دلار پاشی های مدیریت وقت بانک مرکزی به واردکنندگان مختلف و مسافران ، آن هم با نرخ 4200 تومانی را می بینیم ، باور حرف های روحانی درباره صفر شدن ذخایر ارزی سخت نیست و اکنون که کاهش 50 درصدی نرخ دلار در عرض 3 ماه را شاهد هستیم ، ناچاریم باور کنیم که رفتار بازار ارز مبتنی بر واقعیت های اقتصادی و سیاسی موجود است و اگر روال کنونی ادامه پیدا کند ، عدد 8 تا 10 هزار تومان نرخی است که اسکناس سبز آمریکایی می تواند در آنجا آرام بگیرد و فعالان بورس عملا از محل رشد نرخ ارز نباید انتظاری برای رشد داشته باشند.
علیرضا باغانی*روزنامه نگار و کارشناس بورس