به گزارش ایران اکونومیست، ماه محرم ماه بیداری و عزاداری است و چه بهتر که در این ماه عزیز زمانی را صرف مطالعه در زمینه زندگی سیدالشهدا و واقعه عاشورا کنیم. کتاب «اسرار عاشورا» یکی از کتاب هایی است که شما را در این زمینه کمک می کند.
کتاب اسرار عاشورا به نویسندگی سید محمد نجفی یزدی در 2 جلد و توسط جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دفتر انتشارات اسلامی به چاپ رسیده است. بخش اول کتاب به شخصیت شناخته شده سیدالشهدا,زمینه های قیام یا اسلام سیدالشهدا ,دشمن رویاروی سیدالشهدا, شناسنامه یزید ابن معاویه پرداخته است. در بخش دوم کتاب به مصائب و وقایع کربلا , اهمیت حفظ عاشورا و مجالس عزاداری سیدالشهدا و داستان هایی مربوط به عنایات و فواید مجالس عزاداری, مظلومیت و پیروزی , تداوم نهضت حسینی وعوامل موثر در حفظ عاشورا پرداخته است.
بخشی از جلد اول کتاب:
چرا پیامبر اکرم نسبت به امام حسین این همه ابراز علاقه می کرد؟
از آنجا که حکمت متعالیه حضرت حق بر این تعلق گرفته بود که دین خود را به وسیله قیام و شهادت امام حسین علیه السلام پایدار بدارد از این رو تمامی ابزار و مقدماتی که می تواند در این راستا مؤثر باشد، برای حضرت فراهم آورد، بیهوده نیست که می بینیم علاوه بر سجایای اخلاقی و کرامات و معجزات الهی و علوم وافر و کمالات نفسانی، باز پیامبر اکرم هم در زبان و هم در عمل و برخوردهای روزمره، همواره و پیوسته، نسبت به اهل بیت و امام حسین علیه السلام اظهار محبت می کرد تا همه از کوچک و بزرگ، جاهل و عالم، علاقه وافر پیامبر را در صحنه های مختلف و به وسیله شخصیت نهضت جاوید کربلا، بشنوند و ببینند.
بی جهت نیست که می بینیم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در کربلا به گفتار پیامبر اکرم استشهاد می کند و صحابه پیامبر مانند ابو سعید خدری و زید بن ارقم را شاهد می گیرد و یا جمعی از صحابه مانند زید بن ارقم و دیگران به عبیدالله یا یزید هنگام زدن چوبدستی بر لب و دندان سیدالشهداء اعتراض می کنند که ما خود دیدیم که پیامبر این لب و دندان را می بوسید.
این همه تمجید و تعظیم و بزرگداشت از پیامبر اکرم در سخن و عمل نسبت به امام حسین خصوصاً و یا به اهل البیت عموماً ابراز می شود، همه آماده کردن زمینه هایی است، برای تحقیق موفقیت نهضت عاشورا، چرا که اسلام برای بقای خود به نهضت حسینی نیاز دارد و نهضت حسینی برای پیروزی و بقاء، احتیاج به شخصیتی بی تردید و والامقام و مسلم دارد تا شهادت او بتواند هر شبهه ای را پاسخ و تمامی جریانهای مخالف اسلام را رسوا کند و این کار با گفتار و کردار رسول اعظم اسلام انجام پذیرفت.
در همین راستاست که وقتی سیدالشهداء شهید شد حتی عده ای از مخالفان اهل البیت در آن وقت، مثل فرزند عمر و قاطبه علماء اهل سنت، از آن زمان به بعد، یزید را تخطئه و یا تفسیق و یا تکفیر و از سیدالشهداء تمجید کرده اند.
بخشی از جلد دوم کتاب:
فدای لب تشنه ات یا حسین
هلال ابن نافع گوید: هنگام شهادت حضرت امام حسین بالای سر حضرت آمدم، بخدا قسم کشته ای غرقه در خون، نیکوتر و نورانی تر از او ندیدم، نور صورت و هیبت او مرا از تفکر در شهادتش مشغول کرد و او در آن حال آب طلب می کرد، شنیدم مردی گفت: بخدا سوگند از این آب نیاشامی تا به آب جوشان (جهنم) وارد شوی، حضرت فرمود: وای بر تو من از آب جوشان جهنم نمی نوشم، من بر جدم پیامبر وارد می شوم و در منزل او ساکن می شوم، در جایگاه صدق، نزد مالک قدرتمند، و از آب صاف می نوشم و از کارهای شما شکایت می کنم.
مؤلف گوید: مصیبت عطش بر سیدالشهداء از همه سنگین تر بود، نه از آن جهت که تشنگی سراسر وجودش را فراگرفته بود و لبها خشک و پژمرده و چه بسا دهان مجروح و سوی چشم کم شده بود، نه، بلکه از آن جهت که فریاد العطش اطفال مظلومش را می شنید، از آن جهت که جوان برومند او علی اکبر، از پدر تقاضای آب، که حق حیات است دارد، اما سیدالشهداء آبی نمی یابد، از آن جهت که صورت طفل شیرخوار خود را می بیند که چگونه از تشنگی به کام مرگ فرو می رود و آتش گرفته، اما چاره ای ندارد، آری اگر برای دیگران آب برای رفع عطش بود، برای علی اصغر هم آب بود و هم غذا چرا که مادرش نیز شیر نداشت، چقدر سنگین است بر مثل سیدالشهداء که از آن مردمان پست، برای طفل خود تقاضای آب کند، اما با تیر به او پاسخ دهند، و بالاخره از برادر گرامی خود برای طفل خود تقاضای آب کرد، اما با تیر به او پاسخ دهند، و بالاخره برادر گرامی خود را برای آوردن آب فرستاد، گویا اطفال منتظر آب بودند، که دیدند سیدالشهداء برگشت و خبر شهادت برادر را آورد.