و تنها اوست یگانه خالق متعال
سلام اصغر عزیز، شاید بیمناسبت نباشد که به مثال عهد قدیم و سرداران رشیدی که افتخارات برای این سرزمین رقم زدند، تو را نیز فاتح بزرگ نامید و سردار تاریخ ساز پهنه فرهنگ و هنر این سرزمین. خوشحالم که در رکابت بودم برای خدمت به فرهنگ و هنر این سرزمین که مردمان نجیبش را شایستگی بهترینهاست و عجب داستان پر فراز و نشیبی داشت این سفر بزرگ از نقطه آغاز که از اندیشهات بر قلمت جاری شد تا لحظهای که پرچم نجیب این دیار در یکی از قلههاي رفیع ادب و فرهنگ وهنر جریانساز و تاثیرگذار سینمای جهان به اهتزاز در آمد و چه شیرین بودند صورتهایی که در آنان شکوه چشمان اشکبار و لبهاي خندان توامان جاری بود و یقینم بر این است که شعور کامل حاکم بر نظم آفرینش، صدای خلوص قلب و اندیشه تو را شنید، آنگاه که برای اولین باری که گرد هم بودیم و بر نماهای مستند از تصاویر غمناک دادگاههاي خانواده چشم دوخته بودیم، تو به جای اینکه بگویی فیلمی خواهیم ساخت چنین و چنان، گفتی: «بچهها ميبینید مشکلات مردم را؟» و این خلوص خدمت بود و قربانی هابیل که بر درگاه احدیت پذیرفته شد، آن را برکت داد و بر بام فرهنگ جهان بیافراشت و به واسطه آن دل ملتی را که هر روز و به هر بهانه صدایش ميکنند گرم و شاد و امیدوار کرد.
اما در میان این آواهاي خوش شادمانی، به گوش رسید صدای قابیلهایی که ناهنجار و گوش خراش داد سخن سردادند از بیارزش بودن تلاشت. چه خوش گفت شاعر که از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست، اما حقیقت همیشه پیروز است. آنچه تو کردی سهم بودنت را کامل کرد، الهام بخش و امید آفرین شد و غبار از چهره کهن و پر اصالت این سرزمین بار دیگر برگرفت و حالا همگی با عشق بیشتری بر عمق نگاه یکدیگر چشم ميدوزیم و لبخند ميزنیم و خوشحالیم که این خاک، خاک بزرگ پرور است، همواره بوده و باز خواهد بود. دستانت پر توان و خدا قوت. به هم او ميسپارمت که همانا خیرالحافظین است.