روز چهارم جشنواره فیلم فجر با نمایش یک فیلم مهم، دو فیلم متوسط و دو فیلم ضعیف به پایان رسید و میدان رقابت برای تصاحب سیمرغ ها برای فیلم هایی که آثار هم سطحشان در برخی ادوار پیشین شانس راهیابی به بخش خارج از مسابقه نیز نداشتند، در این دوره فراخ تر شده است اما هنوز امیدهایی برای درخشش آثار باقی مانده در روزهای پیش رو وجود دارد. البته حاشیه های روز چهارم تنها به خلوتی جشنواره خلاصه نمی شود و از جدل جدی شهیدی فر با یک کارگردان لجباز تا چاقوکشی بر سر فیلم مهرجویی را می شود در بسته اتفاقات روز چهارم قرار داد.
به گزارش «تابناک»؛ چهارمین روز جشنواره سی و یکم فیلم فجر با «عقاب صحرا» یک فیلم با رویکرد فاخریزم در کاخ جشنواره شروع شد. فیلم انصافاً تنها توان بالایی در هضم بودجه های نهادهای دولتی و غیردولتی داشته و مخاطب نیز در همان دقایق نخست پی به این واقعیت می برد که مهرداد خوشبخت یا کارگردان آتیه داری نیست یا اگر توانمندی بالایی دارد، در این فیلم از آن به قدر کافی بهره نبرده است.
«عقاب صحرا» نه مخاطب خاص را جذب خود خواهد کرد و نه در گیشه حرفی برای گرفتن خواهد داشت و احتمالاً یکی از مجموعه فیلم هایی خواهد شد که در مراسم های فرهنگی دولتی و شبه دولتی به مدعوین اهدا می شود. فیلم عملاً ربطی به دوران پیامبر اسلام ندارد و در هر بستر روایی دیگری نیز می شد، به طرح همین داستان پرداخت اما قطعاً آن فیلم ها مشمول اعتبارات مربوط به فیلم های فاخر نمی شود. «یک دو سه ... پنج» نیز فاجعه ای به مراتب ضعیف تر از عقاب صحرا بود و در ژانر فیلم های متصل به بودجه دولتی قابل طبقه بندی خواهد بود.
«یک دو سه ... پنج» روایت چند افغانی است (یک زن خواننده موسیقی سنتی، دو دوست که به خاطر داشتن فیلم تایتانیک دستگیر شده اند و چند بازیگر دیگر) که توسط طالبان به اتهام فساد محکوم به اعدام شده اند و حالا قرار است برای اجرای حکم به قتلگاه برده شوند و در این مسیر اتفاقات عجیب و مبهمی رخ می دهد و به یک باره نیز فیلم تمام می شود. فیلم از حداقل ها در داستان و پردازش بی بهره بود و همچون «عقاب صحرا» شعارها را آنقدر بلند فریاد می زد که مخاطب به خاطر صدای نخراشیده، گوش هایش را می گیرد.
محمد معیری کارگردان «یک دو سه ... پنج» در کمال زرنگی با اصرار بر حضور بازیگرش بر روی صحنه کنفرانس خبری فیلمش و جدل با شهیدی فر از مهلکه گریخت چرا که در صورت برگزاری نشست خبری، اهالی رسانه حق مطلب را درباره فیلم ناقصش ادا می کردند و این کارگردان با طلبکاری برج میلاد را ترک نمی کرد. این فیلم بی شک حتی در گیشه افغانستات نیز شرکت می خورد، چه رسد در ایران و بیش از حد تصور فیلم سر هم بندی شده، اتفاقی که حداقل در بخش فیلمنامه رخ داده و سناریست اثر نیز از این اتفاق شاکی بود.
«ابرهای ارغوانی» ساخته سیامک شایقی انصافاً از بسیاری از فیلم های بخش اصلی و نوعی نگاه جشنواره سی و یکم سطح بالاتری داشت و مشخص نبود چرا این فیلم متوسط در بخش خارج از مسابقه در روز چهارم به نمایش درآمد؟! مبنای این تفکیک ها و همچنین استدلال هیات های انتخاب برای رد برخی از فیلم ها و تایید بسیاری از فیلم ها همچنان محل مناقشه است و امید می رود خودِ هیات های انتخاب جشنواره پیش رو حداقل بتوانند خودشان را مستدل قانع نمایند.
«اشیا از آنچه می بینید به شما نزدیک ترند» نیز یک فیلم متوسط دیگر بود که نرگس آبیار در مقام نویسنده و کارگردان با ساختار و پروداکشنی محدود، خروجی قابل قبولی ارائه داده که در رقابت با غول هایِ میلیاردیِ سینمایِ بی خاصیتِ دولتی، برنده میدان است. محدودیت داستان، لوکیشن و حضور گلاره عباسی به عنوان تنها بازیگر نسبتاً معروف این فیلم، در فضای غیرجشنواره ای و گیشه ای، قدرت رقابت را از این فیلم گرفته و حتی ممکن است در سال 92 فرصت اکران را نیابد.
فیلم مهم روز که جور فاخرهای بی اثر را نیز در روز چهارم کشید، «قاعده تصادف» دومین اثر سینمایی بهنام بهزادی بود؛ فیلمی درباره نسل چهارم و رفتارهای به مراتب متفاوت شان نسبت به نسل دوم و سوم که به شدت ساختار خانواده ایرانی در دهه کنونی را به چالش می کشد. امیر جعفری در نقش یک پدر لجباز که اصرار بر لجبازی اش در چند سکانس با اصرار بر عدم شرکت در یک مراسم تودیع به مخاطب تاکید می شود، بازی متفاوتی از پدر مستاصل و لجباز ارائه داده بود و در نهایت بازنده ماجرا خودِ او بود.
بهزادی پس از فاصله طولانی که میان اکران «تنها دو بار زندگی می کنیم» با ساخت فیلم جدیدش رخ داده، یک اثر تاثیرگذار درباره چند جوان که قصد سفر به خارج از ایران برای حضور در جشنواره بین المللی تئاتر دارند و مشکلاتی که در این ماجرا بر سر راهشان قرار می گیرد و در بزنگاه انتخاب قرارشان می دهد. کارگردان در عوض بهره برداری از تعداد بالایی از چهره ها برای نقش های نوجوانان، بر روی جوانانی سرمایه گذاری کرده که در نشست خبری یک به یک معرفی شان کرد و تعدادی از این بازیگران جوان نیز از پس نقشی که به آنها سپرده شده بود، برآمده و بازی گیرایی را ارائه داده بودند.
فیلم «قاعده تصادف» که متاسفانه در حوزه فیلمبرداری با یک دوربین روی دست بی مبنا روبرو است و در بسیاری از صحنه ها نیز لرزش دوربین بیش از حد احساس می شد، می توانست با انتخاب زوایای فیلمبرداری متفاوت، مصیبت چرخش های سریع دوربین روی دست برای تسلط به اجزای صحنه را نیز برطرف می ساخت. دکوپاژها و ساختار کلی فیلم تا حدودی یادآور «درباره الی» ساخته اصغر فرهادی نیز بود اما اینکه بهزادی نیم نگاهی به این فیلم داشته یا نداشته، مسئله ای است که می بایست خودش توضیح دهد.
دومین اثر بهزادی می تواند در گیشه نیز امید به حضور موفقی داشته باشد و حداقل های نسل های سوم و چهارم از این فیلم در گیشه استقبال نسبی خواهند داشت. این ملودرام که از فضای خشکی نیز برخوردار نیست و با غم کاراکتر کلیدی فیلم، تمام روحیه مخاطب به هم نمی ریزد و بهزادی با زیرکی کاراکتری را طراحی کرده که در تراژیک ترین دقایق نیز فضای داستان را دستخوش موقعیت ها یا دیالوگ های کمیک ساخته و به نظر می رسد بهزادی توانسته بازگشت اثربخشی به سینمای ایران داشته باشد.
از خبرهای جالب و حاشیه ای روز چهارم وقوع درگیری در زمان اکران دوم فیلم «چه خوبه که برگشتی» است. فیلمی که در اولین نمایش در پردیس ملت روبروی مخاطبان بر پرده افتاد و در دومین نمایش در سینما شکوفه به نمایش درآمد. آن گونه که کافه سینما روایت کرده، یکی از بحث های معمولی بین چند نفر از طرفداران حامد بهداد و رضا عطاران در زمان اکران فیلم مهرجویی در سینما شکوفه درباره این دو بازیگر بالا می گیرد و کار به درگیری فیزیکی و چاقوکشی هم می کشد. هرچند خوشبختانه صدمه ای به کسی وارد نشد و کار جاهای باریکتر نکشید. نکته جالب اینکه داستان فیلم «چه خوبه که برگشتی» هم درباره درگیری دو کارکتر با بازی بهداد و عطاران است.
از روز پنجم جشنواره شاهد آغاز اکران فیلم های جدی تر در سانس های نخست خواهیم بود. «حوض نقاشی» به کارگردانی مازیار میری روز دوشنبه به عنوان فیلم اول در برج میلاد اکران می شود که احتمالاً اهالی سینما را اندکی سحرخیز خواهد ساخت. سپس «خاکستر و برف» ساخته روح الله سهرابی روی پرده می رود و «تنهای تنهای تنها» به کارگردانی احسان عبدی پور اکران خواهد شد. «خاک و مرجان» مسعود اطیابی نیز هندوانه ای در بسته است که برخی منتظر تماشایش هستند و در نهایت در سانس آخر و در بخش خارج از مسابقه، «از تهران تا بهشت» ساخته ابوالفضل صفاری به نمایش در خواهد آمد.