سیاوش طهمورث باحضور در برنامه «خندوانه» از خاطرات گذشته خود گفت و درباره حرفه بازیگری توضیح داد.
کد خبر: ۱۴۶۶۹۷
به گزارش ایران اکونومیست؛ برنامه «خندوانه» شامگاه سه شنبه 26 بهمن باحضور سیاوش طهمورث بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون به روی آنتن شبکه نسیم رفت.
طهمورث در ابتدای برنامه گفت: «حالم خوب است و دلیلی ندارد بد باشد؛ اما نمیدانم چرا مردم فکر میکنند من آدم بداخلاقی هستم. من فقط نقش بازی میکنم و بازیگر هستم.»
او با بیان یک خاطره از بازی در مجموعه تلویزیونی «مسافر ری» درباره سختی و عشق بینهایت یک بازیگر به حرفهاش گفت.
بازیگر مجموعه تلویزیونی «نابرده رنج» از بیش از نیم قرن فعالیت خود در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون گفت و بیان کرد: «در کنار بازیگری، نویسندگی، دوبله و ... این روزها کارگردانی تئاتر را هم انجام میدهم.»
طهمورث در ادامه برنامه بخشهایی از قصه سیاوش در شاهنامه فردوسی را بازخوانی کرد و از خاطرات سینما رفتن خود در سن هشت سالگی گفت.
او درخصوص باورپذیری نقش توضیح داد: «تمام آدمها و شخصیتها در همه افراد وجود دارند و مهم کشف و بروز آن بعد از شخصیت است. این زمانی ممکن میشود که در وهله اول خودمان آن نقش را باور کنیم تا بتوانیم روی مخاطب تاثیر بگذاریم.»
طهمورث اوضاع مالی حرفه بازیگری را در وضع کنونی یک مشکل تلقی کرد و گفت: «با اوضاع مالی حرفه بازیگری در وضع کنونی، زندگی کردن مشکل است و ما به عنوان یک بازیگر از موقعیت اجتماعی مشخصی بهرهمند نیستیم و پس از هر بیکاری هیچ منبع تامین کنندهای برای بازیگر مشخص نشده است. این در حالی است که در دنیا یک بازیگر بعد از دوره بازیگری و در زمان بیکاری، از سمت کشور خودش تامین میشود اما در ایران به این نحو نیست.»
او در پاسخ به این سوال که اگر رئیس جمهور بود، چه کاری برای شادی مردم انجام می داد؟ تصریح کرد: «یک رییس جمهور زمانی مردم را خوشحال میکند که به فکر مردم کشورش باشد و عین قانون و آنچه وعده داده است عمل کند. البته هم در ایران و هم در دیگر کشورها گاهی با نقصانهایی روبرو میشویم.»
بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون ایران در ادامه با یادی از حسن جوهرچی درباره این هنرمند فقید گفت: «چند روز گذشته یکی از عزیزانم حسن جوهرچی را از دست دادم. در اولین حضورش در عرصه بازیگری استادش بودم و او حق شاگردی را نسبت به من تمام کرد. در آخرین کار قرار بود رفیق هم باشیم که او من را تنها گذاشت.»
طهمورث پس از اجرای یک قطعه آوازی، دو کتاب تاریخ اجتماعی و قصههای قدیمی ایران را معرفی کرد و قول داد در اجرای نمایش خود دانشجویان هنری که نمیتوانند هزینه این اجرا را پرداخت کنند، به سالن دعوت کند.