پرستویی نوشت: آقای کیمیایی خالق آثاری مهم مانند «گوزنها»، «قیصر» و «داشآکل» که با این فیلمها یکی از بانیان موج نو سینمای ایران بودند، در فیلمهای «ضیافت»، «حکم» و «متروپل» به بنده پیشنهاد همکاری دادند که نتوانستم خود را مجاب کنم در این فیلمها بازی کنم. اما امسال که از طرف تهیهکننده، آقای لشکریقوچانی، به من پیشنهاد همکاری شد، بعد از خواندن فیلمنامه و اعتقاد به اینکه این فیلم کار متفاوتی در آثار اخیر آقای کیمیایی خواهد شد، با علاقه پذیرفتم و با جانودل برای خلق لحظهلحظه همان فیلمنامه وقت و انرژی گذاشتم که به قول آقای کیمیایی دیر شد، اما شد. در تمام لحظات فیلمبرداری، ارتباط بسیار خوبی بین من و آقای کیمیایی و سایر عوامل و بازیگران برقرار بود تا لحظه آخر که تمام سکانسها طبق همان فیلمنامهای که خوانده و توافق همکاریای که کرده بودیم در کنارشان بودم.
در پایان هم به خوبی و خوشی با گروه خداحافظی کردم و ایکاش این حال خوب تا اکران با همه ما بود.
اما غائله به اینجا ختم نشد و اختلاف تهیهکننده و کارگردان بر سر
اضافهشدن دو، سه سکانس کلیدی و مهم به وجود آمد و ما نمیدانستیم پس از
پایان فیلمبرداری موضوع از چه قرار است و حکمیت و نهایتا تصمیم به
فیلمبرداری آنها برای من بهعنوان کسی که همیشه اول با احترام به مخاطب
نقش را میپذیرم و به عشق برقراری ارتباط با ایشان، علامت سؤال ایجاد کرد!
این سؤال نهتنها برای من که برای برخی از سایر بازیگران و عوامل هم عمده
شد و نهایتا شنیدم که تهیهکننده و کارگردان توافق کردهاند دو نسخه را به
مخاطب نشان دهند؛ نسخه کارگردان در جشنواره و نسخه مورد تأیید تهیهکننده
در زمان اکران. نسخه تهیهکننده همان است که در فیلمنامه بود و اجرا شد
اما نسخه مورد تأیید کارگردان را دیدم؛ فقط بحث اضافهشدن سه سکانس نبود!
تغییرات در فیلمنامه و مونتاژ بهگونهای که در خدمت آن دو، سه سکانس جدید باشند، صدمه اساسی به فیلم زده است.
از اینکه از اعتماد و عشقی که به این پروژه داشتم، سوءاستفاده شد؛ متأسفم و
به دلیل احترام ویژهای که برای مخاطبان عزیز قائل هستم، خواستم پیش از
نمایش فیلم به ایشان اعلام کرده باشم که این فیلمنامهای نبود که قرار بود
بازی کنم و در نتیجه این فیلم که میتوانست اثر خوبی در کارنامه همه ما
ازجمله آقای کیمیایی باشد، ارزشش را به مسائل شخصی باخت و آن نشد که با
وجود «دیربودن» قرار بود، بشود! و در آخر انتقادی هم به هیئت انتخاب
جشنواره فجر دارم؛ اگر از کسانی که تخصصشان سینما و سینمای حرفهای بود
بیشتر در این شورا استفاده میشد، در آن صورت نقاط ضعف و قوت فیلمها بیشتر
جلوه میکرد و انتخابها اینگونه نبود که الان هست. آقای افروغ در
مصاحبههایشان تأکید داشتند که فیلمها خیلی با حساسیت انتخاب شدند، اگر
اینگونه است، چرا باید فیلم «قاتل اهلی» در جشنواره، آنهم در بخش سودای
سیمرغ نمایش داده شود. کاش فیلمهای دیگرانی که نادیده گرفته شدند، بهجای
این فیلم نمایش داده میشدند.
و حالا پاسخ مسعود کیمیایی به پرویز پرستویی را بخوانید:
آقای پرویز پرستویی
هیچگاه فکر نمی کردم در نوشته ای جواب شما را بدهم. دو تفکر دور از هم و دو تجربه ای جدا. کار را آسان می کردید، تماس می گرفتید و موضوع را می پرسیدید. این ها موضوعات سودآوری نیستند.
برای شما مهم است که در فیلم های من دعوت شده اید اما بازی نکرده اید. «نتوانستید خود را مجاب کنید». بعضی از فیلم هایی که خود را مجاب و بازی کرده اید به یاد داریم.
یک بار می آمدید مهمان من، خانه من. مثل همان دفعاتی که می آمدید، از فیلم می پرسیدید. نگرانی خودتان را می گفتید.
چرا به حرف های سرمایه گوش کردید، به حرف های هنر گوش نکردید، حتی سراغی نگرفتید. شما حتی نمی دانید و خبر ندارید من در نامه ای به خانه سینما دانسته گانی که می خواهند این فیلم را به سرانجامی برسانند نوشتم و تقدیم کردم. من کی به دو نسخه ای بودن فیلم «قاتل اهلی» رضایت دادم؟
آقای پرستویی!
مگر می شود دو نسخه از فیلمی ساخته من وجود داشته باشد؟ مگر «گوزن ها» و چندتایی دیگر که باید عوض می شد و من چاره ای نداشتم، تهیه کننده نسخه ای دارد؟ تهیه کننده نه نویسنده و نه کارگردان است، صاحب پول است. شما در کجا و کدام سمت ایستاده اید؟ شما به قول خودتان آن نسخه من را کجا دیده اید، کنار آقای تهیه کننده؟
آقای پرستویی!
کارگردان و نویسنده اثر تا آخرین لحظه نگران اثر خود است، می تواند در زیبایی، تأثیر مفهومی و اجرایی فخار فکر و اجرا کند. مگر تألیف دو نسخه دارد؟ کدام تألیفی دو تا بوده، نسخه ناشر، نسخه نویسنده؟! مونتاژ فیلم «قاتل اهلی» را تهیه کننده به بهرام دهقانی سپرد و سرانجام تمام شد. دیدم قسمت هایی زیبا و حرفه ای و خلاق است. فقط همان دو – سه فصل به قول شما که در فیلمنوشت بوده فیلمبرداری شد و واجب بود. این واجب ها فقط در سینه و خلاقیت مولف واجب می شود، نه عاملان دیگر. شما چرا در فیلم «متروپل» بازی نکردید را که هیچگاه نه من به شما فیلمنوشتی دادم و نه گفت وگویی کردیم، مدال می کنید؟! گفتند شما بیلیارد را نمی دانید. من گفتم مهم نیست، با استعدادی که دارند به سرعت یاد می گیرند و شاید هم خیلی خوب بازی را بلدند. گویا رابطی که هم اکنون یکی از دوستان شماست، با شما گفت وگویی داشته است که هیچگاه به من منتقل نشد، ایشان هم برای من احترام دارند و دوستشان دارم.
شما در قاب کارگردان و گفت وگوی نوشته شده نویسنده بازی می کنید. جواب دادن کار شما نیست. شما بازی نوشته شده را بازی کردید و بسیار خوب هم بازی کردید.
آقای پرستویی!
بسیار باید مواظب بود. آدم هایی که تبلیغات را بلدند و از این راه ها پولدار شده اند و از این دست بسیارند، به حساسیت های هنرمندان و دانسته گان از قاب دوستی وارد می شوند و بیشتر خودشان را تبلیغ می کنند. شما وارد این یارگیری ها نشوید، شما را خیلی پاک تر و هنرمندتر می دانم که بدون سوالی از این دوست به سمت سرمایه گذاری بروید که تا حال هیچ تألیفی در هیچ زمینه ای از هنرها نداشته اند. شما را مردم دوست دارند، مواظب این دوست داشته ها باشید، شما بازیگر دانسته ای هستید. در فیلم «قاتل اهلی» بسیار دانسته بازی کردید. شما هم می دانید بسیار بازیگران لطف بر آن دارند در کارنامه خودشان در فیلمی از من باشند که به طور قطع بهترین در فیلم من خواهند شد.
می گویید مسائل شخصی؛ کجای زندگی هنرمند و نویسنده ای که متعهد است و ۵۰ سال آن را تثبیت کرده و داننده ها می دانند، مسائل شخصی وارد اثر و تألیفش شده است؟
پرویز خان، پرویز عزیز، دوست به خانه آمده ام، هوچی گری به آرامی روح ساده ما را فتح می کند. در طول فیلم، بسیار درباره آهنگ و اعتراض، اختیار واژه در مفهوم و بسیاری دیگر حرف داشته ایم و به قول خودتان بسیار آموختید، اینجا سمت شماست. این مونتاژ تماماً کار آقای بهرام دهقانی هست و مورد تأیید من. فیلمنوشت مال ماست، مال نویسنده است. همانی هست که بود.
دریغ که دوستی، هنرمندی، بازیگری خوب را از من برنجانند. در همین دوستی می گویند، کاش یک بار به خانه ای که سر سفره آن نشستی، می نشستی و به من گوش می دادی…
این را توضیح می دهم.
در نمایش برای هیأت انتخاب جشنواره فجر، فیلم «قاتل اهلی» با تمام آراء تأیید شد. شما می گویید ای کاش این فیلمی را ندیده اید که من و فیلمبردار و آهنگساز و صداگذار هنوز کامل ندیده ایم انتخاب نمی شد، و فیلم دیگری به طور قطع شما ندیده اید و نادیده گرفته شده قبول می شد.
آقای پرستویی!
شما دستمزد فیلم «قاتل اهلی» را به گفته تهیه کننده آن دویست و هفتاد میلیون تومان گرفته اید که تمام آن نقد شده است. اما ایشان هنوز طبق قرارداد، نیمی بیشتر از دستمزد قرارداد مرا نداده اند. رفاقت کنید، بقیه پول من و دیگر عوامل را بگیرید و سالی یک فیلم از آن فیلم های دفاعی، خود بازی کنید.
فیلم «قاتل اهلی» یک نسخه دارد، یک تألیف دارد.
با دوستی
مسعود کیمیایی