شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 14 - ۱۱ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۰۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۴

وقتی آتش پلاسکو به جان «۹۰» می‌افتد!

«تاکنون همه اعضای صاحب نفوذ مدیریت شهری در برنامه‌های مختلف خبری و کارشناسی درباره واقعه پلاسکو به شیپور تبلیغات رسانه‌ای از یک‌سو دمیدند و دیدند مخاطبان به این نوع رفتارهای تبلیغاتی پروپاگاندا آنچنان توجهی ندارند و برای دریافت اخبار و مسائل پلاسکو به فضای مجازی پناه آوردند اما چطور یک کلمه استعفا از زبان مجری «۹۰» این همه تذکر و توبیخ در فضای رسانه ملی را در پی داشت. بی‌گمان این نوع رفتار غیرحرفه‌ای کارشناسان بازرسی و ارزیابی رسانه ملی، در برخورد با مجری توانمند ۹۰، نشان داد گدازه‌های نهفته آتش پلاسکو به ساختمان شیشه‌ای رسانه ملی هم رسید.»
کد خبر: ۱۴۳۹۶۰
به گزارش ایران اکونومیست؛ هوشنگ صدفی، منتقد سینما و تلویزیون، در یادداشتی به خبر تذکر صداوسیما به مجری برنامه ۹۰ واکنش نشان داد. جملات بالا هم بخشی از این یادداشت است که در ادامه متن کامل آن را می‌خوانید.

متن کامل یادداشت صدفی به شرح زیر است:

‎«بنا بر اعلام مرکز نظارت و ارزیابی سازمان صداوسیما، در پی اظهارات غیرحرفه‌ای و غیرکارشناسی اخیر فردوسی‌پور، کارشناس و مجری برنامه ۹۰، درباره ماجرای پلاسکو، مدیر شبکه سه و عادل فردوسی‌پور تذکر گرفتند. هرچند که این نوع برخوردها در حوزه برنامه‌سازی، پدیده جدیدی است اما اعلام عمومی از طریق رسانه‌ها شگفت‌انگیز است. شاید فشارهای سیاسی از طریق جناح‌های همسو با مدیران شهری آنچنان تاثیرگذار بوده که رسانه ملی ناچار شده موضوع تذکر به مجری برنامه ۹۰ و مدیر شبکه ۳ را رسانه‌ای کند. به نظرم باید عادل فردوسی‌پور در یک برنامه کارشناسی‌شده با دعوت از چهار ورزشکار شورای شهر تهران، موضوع تخصصی آتش‌سوزی پلاسکو و نقش ورزشکاران در مهار بحران را به بحث و تبادل نظر می‌گذاشت در هر حال حضور ورزشکاران عضو شورا به عنوان کارشناسان امور شهری و ورزشی می‌توانست به برنامه ورزشی ۹۰ وجهه کارشناسی دهد و هم از هجمه دلواپسان انتقاد به مدیریت فعلی شهر تهران بکاهد. طبعاً قهرمانان کشتی، وزنه‌برداری و تکواندوی حاضر در مدیریت شهری تهران می‌توانند راهکارهای کارشناسی در زمینه آتش‌سوزی پلاسکو ارائه نمایند.

‎اگر از منظر قانونی و بخصوص اصل‏ ۱۷۵ قانون اساسی درباره کارکرد رسانه‌ای برنامه ۹۰ نگاه کنیم، نوع نگاه عادل فردوسی‌پور و مدیر شبکه سوم سیما به بیانی دیگر، انعکاس آزادی‏ بیان‏ و نشر افکار با رعایت‏ موازین‏ اسلامی‏ و مصالح‏ کشور در رسانه ملی است، مگر اینکه تعریف مفاهیم فوق در منظر دلواپسان رسانه ملی و مدیریت شهری از جنس دیگری باشد. استفاده عادل از برنامه مخاطب پسند ۹۰ برای ابراز مطالبه عمومی نه تنها به مشروعیت فعلی رسانه ملی می‌افزود بلکه نشان‌دهنده رفتار دوسویه آن به یک پدیده اجتماعی تاثیرگذار در جامعه است. مگر نه این است: «چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار»

‎ تاکنون همه اعضای صاحب نفوذ مدیریت شهری در برنامه‌های مختلف خبری و کارشناسی درباره واقعه پلاسکو به شیپور تبلیغات رسانه‌ای از یک‌سو دمیدند و دیدند مخاطبان به این نوع رفتارهای تبلیغاتی پروپاگاندا آن‌چنان توجهی ندارند و برای دریافت اخبار و مسائل پلاسکو به فضای مجازی پناه آوردند اما چطور یک کلمه استعفا از زبان مجری ۹۰ این همه تذکر و توبیخ در فضای رسانه ملی را در پی داشت؟ بی‌گمان این نوع رفتار غیرحرفه‌ای کارشناسان بازرسی و ارزیابی رسانه ملی، در برخورد با مجری توانمند ۹۰، نشان داد گدازه‌های نهفته آتش پلاسکو به ساختمان شیشه‌ای رسانه ملی هم رسید.

در طول این مدت استفاده تبلیغاتی و پاس‌کاری قصور و تقصیر به دولت و سامانه‌های دولتی از سوی طرفداران شهردار و مدیریت شهری در تریبون‌های عمومی از جمله رسانه ملی، نماز جمعه و سایر تربیون‌ها از شدت و حدت مطالبه افکار عمومی برای برخورد با قصور و تقصیر مدیریت مهار بحران پلاسکو نکاست. البته مردم در دادگاه وجدان و افکار عمومی خود درباره این نوع قصور و تقصیر به نتیجه‌ای روشن رسیده‌اند. لذا چه مسؤولان صداوسیما، عادل فردوسی‌پور و مدیر شبکه سه را توبیخ کنند یا نکنند، از ارزش این مجری نکته‌سنج و کارشناس مردمی و مدیر شجاع شبکه سه نمی‌کاهد. اتفاقا وقتی رسانه ملی، موضوعی را از منظر منفی در جامعه برجسته‌سازی می‌کند بیش از پیش در منظر افکار عمومی مقبولیت خود را از دست می‌دهد، برخلاف تصور مخاطبان منتقد رسانه امروزه رسانه ملی سطح کارکردی خود را در حد یک ابزار تبلیغاتی سیاسی یک‌سویه پایین آورده و تاکنون نتوانسته به عنوان ابزار اطلاع‌رسانی برای اقناع افکارعمومی نزدیکتر کند.

‎ نگارنده به عنوان مخاطب حرفه‌ای می‌داند همیشه بین منتقدان و معتقدان شیوه‌های برخورد با پدیده‌های اجتماعی در رسانه ملی، اغلب با چالش‌هایی روبروست اما متاسفانه در بروز این نوع رفتارهای رسانه‌ای برد با آن دسته از دلواپسانی است که به ماهیت رسانه ملی از دریچه ابزار تبلیغاتی نگاه می‌کنند و انتظار دارند دولت و قوه مقننه برای پیشبرد چنین راهبردهایی هزینه‌هایی را از بودجه ملی تخصیص دهند، در حالی که نمی‌دانند که مخاطبان با گردش یک دکمه در کانال‌های تلویزیونی، زحمات تبلیغاتی آنها را به هدر می‌دهند.

‎ انتظار می‌رفت بعد از تشییع جنازه آیت‌الله فقید هاشمی و تذکر مردم به مدیران رسانه ملی در مراسم تشییع برای رفع اشکالات وارده در رسانه ملی، این نوع نگاه‌های یک‌سویه رسانه‌ای اصلاح شود. هرچند تعهد شفاهی مدیر رسانه ملی در تجدید نظر کارکرد صداوسیما، برای ایجاد همسویی رسانه ملی با نگره منتقدان و معتقدان به یک هفته نرسید.»

انتهای پیام
آخرین اخبار