سندروم سیندرلا
هفته نامه تندرستی نوشت: بدون شک با شخصیت سیندرلا و مادر و خواهران ناتنی بدجنساش آشنا هستید. اگرچه اقتباس انیمیشنی این داستان، بسیار پرزرق و برق و امیدبخش است اما اصل داستان بسیار تیره و تار است. شاید به همین دلیل است که در عالم واقعیت سندروم سیندرلا کوچکترین شباهتی به افسانهها ندارد. این سندروم به ترس ناخودآگاه بعضی از زنان از استقلال و تمایل آنها به اینکه حتما باید تحت حمایت دیگران قرار داشته باشند، اشاره دارد. افراد مبتلا معمولا از اعتماد بهنفس پایین، عدم قدرت برنامهریزی و... رنج میبرند و اغلب ازدواجهای ناموفقی را تجربه میکنند. دلیل نامگذاری این سندروم این است که اگرچه سیندرلا دختری نجیب، مهربان و مودب و.. است اما خود توان بیرون آمدن از گردابی را که به آن مبتلا شده ندارد و حتما به کمک فردی از بیرون، مانند فرشته مهربان نیاز دارد. این سندروم برای اولین بار توسط دکتر پیتر لوین در سال 1976 تشریح شد؛ البته آن زمان در معنای دیگری به کار میرفت؛ دخترانی که توسط نامادری بزرگ شدهاند و تمام سختیها و ناکامیهایشان را - با بیانصافی تمام - به گردن آنها میانداختند؛ حتی اگر بیتقصیر باشند.
سندروم پروته، پروتئوس یا پروته
پروته یا پروتئوس یکی از اسطورههای یونانی است که قدرت پیشگویی دارد و در دریا زندگی میکند. مهمترین ویژگی پورته قدرت تبدیل شدن از شکلی به شکل دیگر است. سندروم پروته یک بیماری مادرزادی است که فرد با مجموعهای از ناهنجاریهای فیزیکی به دنیا میآید؛ مانند عدم تقارن و اندازه دستها و پاها، رشد بیش از اندازه و یک طرفه صورت و اجزای بدن، ضخیم شدن پوست و تودههای زیرپوستی، انحنای غیرطبیعی ستون فقرات و... گفته میشود جوزف مریک یا «انسان فیلنمای» معروف - که فیلم داستان زندگیاش از تلویزیون ایران پخش شده است - به این بیماری مبتلا بوده است نه آنطور که تصور میشود بیماری نوروفیبروماتور.
بیماری پارکینسون؛جیمز پارکینسون
کشف بیماری پارکینسون در اثر سالها تلاش صورت نگرفته و کاملا اتفاقی رخ داده است. جیمز پارکینسون در مسیر هر روزهاش با شش فردی مواجه شد که دارای علائم مشترکی مانند لرزش، کندی حرکت و سفتی عضلات بودند. او هیچگاه آنها را به طور مستقیم معاینه نکرد بلکه با همان مشاهدههای روزمره و گاهی اوقات پرسیدن چند سال درباره سابقه بیماریشان موفق شد این بیماری را به طور کامل شناسایی کند. جیمز یافتههای خود را در سال 1817 در کتابش با نام «خلاصهای بر فلج لرزشی» منتشر کرد که بعدها به نام خود او پارکینسون نامیده شد.
التهاب تاندون آشیل
امکان ندارد اصطلاح پاشنه آشیل به گوشتان نخورده باشد؛ اصطلاحی که نشان دهنده نقطه ضعف است. آشیل در اسطورهشناسی یونان همپای اسفندیار در شاهنامه فردوسی است. او فردی رویینتن است ولی پاشنهاش نقطه ضعف اوست زیرا مادرش او را در کودکی در رودخانه استیکس شش و شو داد اما از آنجا که پاشنه پای او در دستش بود؛ بنابراین آب به آن قسمت نرسید. بعدها در جنگ تروا، پاریس با علم به این نقطه ضعف، او را با تیری به پاشنه پایش از پای در آورد. در علم آناتومی تاندون آشیل بزرگترین تاندون بدن است که در بالای به عضله سه سر ساق و در پایین به استخوان پاشنه پا متصل است. ورزش نامناسب و بیش از حد، استفاده از کفشهای نامناسب و کفپای صاف از عوامل ایجاد التهاب تاندون آشیل هستند. استراحت، کاهش وزن و کمپرس آب سرد و یخ از راههای درمان این التهاب است.
جزایر لانگارهانس؛ پل لانگرهانس
شایعترین سوال هوش یا به قول عوام سرکاری مسابقههای تلویزیونی و گزارشهای مردمی اوایل دهه 1370 شمسی را یادتان هست؟ اگر کمی فکر کنید حتماچهره افرادی را یادتان میآید که وقتی مجری یا خبرنگار از آنها میپرسید: «شما میدونی جزایر لانگرهانس کجاست؟» بعد از کمی رنگ وارنگ شدن جواب می دادند: «توی دریای مدیترانه؟» جزایر لانگرهانس مجموعهای از سلولهای در لوزالمعده هستند که مسئولیت ترشح انسولین و گلیکوژن و چند هورمون مهم بدن را برعهده دارند. این سلولها با تلاشهای پل لانگرهانس، آسیبشناس و متخصص آناتومی آلمانی درقرن 19 کشف شد.
بیماری ادیسون توماس ادیسون
آدیسون یکی از شایعترین بیماریهای بخش قشری غده فوق کلیوی است که در اثر کمکاری این قشر و کمبود هورمونهای آن ایجاد میشود. دلیل اصلی آن برداشتن غده فوق کلیوی دو طرف به وسیله جراحی یا تخریب آن به دلیل عفونتهایی مانند سل است. بعضی از علائم این بیماری شامل ضعف عضلانی، شوک، کاهش قند خون، قهوهای رنگ شدن مفاصل، به خصوص مفاصل انگشتان .... است. این بیماری اولین بار توسط توماس آدیسون، پزشک انگلیسی قرن 19 شناسایی شد. اگرچه غدد فوق کلیوی در اوایل قرن 18 شناسایی شدند اما سالها طول کشید تا پزشک به کار کرد آنها نیز پی بردند. حدود یک قرن و نیم بعد توماس آدیسون (که با توماس ادیسون معروف فرق دارد) زمانی مطالعه روی یکی از بیماریهای این غده را شروع کرد که تصور میشد نوع جدیدی از کمخونی است. او پس از بررسیهای فراوان ثابت کرد که این بیماری ربطی به کمخونی ندارد و یک بیماری جدید است.
سندروم آلیس در سرزمین عجایب
شاید داستان فانتزی «آلیس در سرزمین عجایب» نوشته لوئیس کارول، نویسنده قرون 19 سرگرمکننده و منبع الهام بسیاری از کارگردانان سینما مانند تیم برتون باشد؛ اما سندروم آن در دنیای واقعی یک بیماری جدی است. در این سندروم فرد به طور کلی در تشخیص اندازه واقعی اشیا ناتوان است و آنها را بزرگتر و یا کوچکتر از اندازه واقعیشان میبیند. این سندروم یک اختلال مربوط به مغز و اعصاب است و گاهی با تو هم، میگرن و تومورهای مغزی همراه است. این نامگذاری از آن جهت انجام شده که اندازه شخصیت آلیس در داستان با خوردن معجونها دائما در حال تغییر و بزرگ و کوچک شدن است و به همین دلیل اشیا را با اندازههای متفاوتی میبیند.
{jathumbnail off}