خبرنگار هنری ایران اکونومیست گفت و گویی با روشنک بابایی انجام داده است که در ذیل می خوانید.
چرا به نقاشی علاقه مند شدید؟
همه ما از دوران كودكي به گونه ای به نقاشي علاقه داشته ام و بيشتر زمان فراغتمان را با يک كاغذ و چند مداد رنگي پر مي كرديم، یعنی با کشیدن شکل های مختلفی که به ذهنمان می رسید یا جلوی خود داشتیم حس خوبی به دست می آوردیم.
چيزي كه از دوران كودكي خود به یاد دارم، اين بود كه وقتي یک نقاشي را می کشیدم و به مرحله پایان می رساندم، یعنی نقاشی را به اصطلاح تمام می کردم، این جمله را از اطرافیانم زیاد می شنیدم که «آفرين مي خواي در آينده يه پيكاسو بشي».
هميشه پيكاسو تنها یک اسم بود که زیاد می شنیدم و فکر می کردم حتما شخص معروفی است که انقدر از او یاد می کنند، جالبتر اینکه به همین دلیل انتساب او به خودم را بعداز هر نقاشی خوشایند می یافتم؛ هرچند که نمی دانستم او کیست، اهل کجاست. سال ها گذشت تا با این نقاشی شهیر آشنا شدم و پس از آن بود که شعله های پیکاسو شدن در وجودم زبانه کشید و در ذهنم جای گرفت. احساس می کنم، کوبیسم با روحیات من نزدیکتر است. دوست ندارم کپی کار بشوم، بلکه دوست دارم بتوانم کوبیسم را هنرمندانه پیش ببرم.
به نظرم بعداز میل و علاقه یک شخص به هنر، استاد نقش اساسی و کلیدی را بازی خواهد کرد و هرچه استفاده از استاد بیشتر باشد علاقه به هنر افزایش خواهد یافت.
چه دوره هایی را گذارنده و از کدام اساتید کسب فیض کرده اید؟
دوره هاي مختلف طراحي را با اساتيد مختلف گذراندم. حدود ١٥ سالگی شروع به آموختن طراحي پرتره از استاد نفيسه معيني کردم، ولي متأسفانه بعد از مدتي ايشون را گم كردم، یعنی امکان کسب فیض از ایشان برایم ممکن نبود، پس از آن بود که علاقه و پيگيري بيشتری برای یادگیری در من ایجاد شد.
يك دوره كوتاه طراحي را با استاد آيدين اغداشلو و يك دوره هم با استاد علي ندايي گذراندم. بعداز سال ها باز توانستم استاد نفيسه معيني را پیدا کنم و حدود ٥ سال است كه با راهنمایی های این استاد عزیزم تا کنون نقاشی را ادامه داده ام.
چه سبک هایی کار کرده اید؟
معتقدم کسی که میخواهد سبک هنری خود را پیدا کند، اول باید رئالیست خوبی باشد. به خاطر دارم که اوایل آغاز نقاشی، علاقه ای به طراحی نداشتم، دوست نداشتم طراحی کار کنم. این مسئله را با استاد بدر در میان گذاشتم، به من گفت همانطور که بدون اکسیژن نمی شود زندگی کرد، بدون دانستن طراحی نمی توانی نقاش بشوی.
اول با مدادرنگی شروع کردم، بعد سراغ پاستل و سپس رنگ روغن رفتم. رئال یا واقع گرایی كار كرده ام. به اعتقاد بنده، يك هنرمند بهتر است اول يک رئاليستِ قوي باشد، سپس با توجه به راهی که پیموده می تواند راه و سبك ادامه راه نقاشی خود را پیدا کند. معتقدم رئال ظرافتهایی دارد که نیاز به قلم است تا بتوان آن ظرافتها را نمود بخشید.
در نقاشی هایتان چه چیزی را می خواهید به مخاطب منتقل کنید؟
مسائل اطراف خیلی توجه من را به خود جلب می کند. نمی توانم بی تفاوت باشم. به ویژه چیزهایی که مرا شاد می کند، چیزی که برایم خوشایند است؛ رنگ، حرکت، هرچیزی ممکن است این حس خوب با در من به وجود بیاورد؛ وقتی حس خوب به وجود آمد، به آن فکر میکنم، در ذهنم بازی می کنم، سپس همانجا طراحی و نقاشی اش می کنم. اینجاست که ابزار نقاشی به کمکم می آید تا بتوانم به بوم نقاشی انتقالش دهم تا دیگران را هم در داشتن این حس خوب شریک کنم.
همبستگی و اتحاد را دوست دارم. به همین خاطر سعی می کنم همه چیز را خوب بیان کنیم. وقتی نقاشی می کنم که خوب و سرحال باشم، چون آن نقاشی روی خودم و دیگران تأثیر خواهد گذاشت.
به نظر من شادبودن، مثبت انديشي و وحدت ارکان زندگی هستند. اگر کسی بتواند این سه مسئله را محورهای زندگی خود قرار دهد مشکلی نیست که او را از پا درآورد. همانطور که اشاره کردم، من در نقاشی های خود تمام تلاشم را به کار می برد تا بتوانم شادبودن، مثبت انديشي و وحدت را به مخاطبم منتقل کنم تا با ایجاد این احساسات خوب در او در به وجود آمدن جامعه ای شاد نقش آفرین باشم. می توانم بگونم همانطور كه دوست دارم خودم شاد بشوم و شاد باشم به همان نسبت هم دوست دارم، اين شادی را به ديگران هم منتقل کنم، تا همه شاد باشیم.
به عنوان معلم و مربی به کودکان کار آموزش نقاشی می دهم تا خوشحالشان را در حد توان خودم خوب کنم و کمی از درد و آلام دورشان کنم.
گذشته، حال و آینده هنر به ویژه نقاشی را در ایران چگونه می بینید؟
استادی می گفت سبکها تمام شده دیگر سبکی نمانده که خلق شود و اسمی روی آن گذاشت. ولی به نظر من سبکها تمام شدنی نیستند، ما هستیم که باید آنها را خلق کنیم.
اگه همه باهم باشیم اتفاق های خوبی می افتد. همه آدم ها به فکر رقابت هستند، باید از رقابت ها کم کرد. اغلب هنرمندان به دنبال شهرت یا مسائل مالی هستند، درحالیکه اگر تنها به هنر خود توجه کنند، به سبک های جدید خواهند رسید و شهرت در ادامه آن خواهد آمد. اگر هنرمند منیت داشته باشد، پیشرفت نخواهد کرد.
به نظر من از گذشته تا حال نقاشي اهميت بيشتري پيدا كرده و مسلماً بهتر هم خواهد شد. خوشبختانه در این سال ها هم تعداد هنرمندان، هم توجه به هنر بیشتر شده است. فقط اميدوارم ما هنرمندان در آينده نزديك بيشتر در كنار هم قرار بگيريم و يكديگر را حمايت كنيم تا بتوانيم هنر را در ايران به صورت بهتري به نمايش بگذاريم.
از نمایشگاهی که برگزار کردید بگویید:
من در اين نمايشگاه حدود ١٢ تا تابلو به نمايش گذاشتم. این نقاشی ها ترکیبی از كنار هم قرار دادن رئال و كوبيسم است. موضوع این آثار الهام گرفته از سنت و فرهنگ مردم كشور عزیزم ایران است.
سفرهاي كوتاهی به تعدادی از شهرهاي اطراف داشتم تا با برخی از آيينها و سنتهای آنها آشنایی پیدا کنم كه خيلي برایم جالب و جذاب بود، که حتي برخی خيلي با هم متفاوت بودند.
جالب اينجا است كه معمولا آيينهایشان جنبه نيايشي داشت ولی بسيار با هماهنگي و درعین حال شاد برگزار مي شد.
در زمينه آثارم، كارهاي پيكاسو كار شده كه به سبك كوبيسم هست و از آنجا كه كوبيسم و رئالیسم دو سبك متضاد هستند، در کنار هم قرار گرفتنشان می تواند زيبايي منحصر به فردی را به نمایش بگذارند.
در پایان یکی از مهمترین تجربیات زندگی خودم را می خواهم بیان کنم. بنده طی دو سال اخیر به صورت جدی، مطالعه را یکی از اولویتهای خودم قرار دادم. این مطالعات که در موضوعات مختلف از جمله، شعر، رمان، نقاشی و... بود مرا در انتخاب ایده و موضوع و داشتن نگاهی بهتر نسبت به موضاعات نقاشی بسیار کمک کرد. به عنوان یک هنرمند به همه اساتید و دوستان خود پیشنهاد می کنم با مطالعه هر چه بیشتر جهان پیرامون خود را بهتر بشناسیم تا هنرمان را در خدمت بهتر شدن حس و حال همه انسان ها به کار گیریم.