به گزارش ایران اکونومیست؛ ویشکا آسایش تا به امروز فقط دو بار تئاتر کار کرده است که هر دوبار هم در نمایش همایون غنیزاده روی صحنه رفته است، اما همین دو تئاتر به گفتهی خودش آنقدر بر روی او تاثیر گذاشته که ترجیح میدهد برای بازی، منتظر بماند تا این کارگردان جوان باز هم اثری را روی صحنه ببرد.
گفتوگوبا بازیگر نمایش «میسیسیپی نشسته میمیرد» دو روز بعد از تولدش در تالار وحدت انجام شد؛ روزی بارانی و ساعتی قبل از اجرای نمایش، درحالی که ماریا حاجیها او را گریم میکرد، در طول مدت مصاحبه هر کدام از همکارانش بارها سراغش آمدند و بیشترین موضوع صحبت همچنان تولد غافلگیرانهی گروه برای "ویشکا" بود که چطور از همایون غنیزاده اجازه گرفتند تا در حضور بیش از 600 نفر، روی صحنهی تئاتر، برای این بازیگر جشن تولد بگیرند.
آسایش که هنوز از این تولد به یادماندنی و یاداوری لحظههایش هیجانزده بود، تنها بازیگر زن نمایش جدید همایون غنیزاده است؛ نمایشی که داستان اصلی آن براساس نمایشنامهی «ازدواج آقای میسیسیپی» فردریش دورنمات نوشته شده و قاعدتا باید یک بازیگر زن دیگر هم میداشت، اما طبق نظر کارگردان نقش «کلفت» متن را یک مرد بازی میکند.
او در اولین تجربهی تئاتری خود هم در «ملکه زیبایی لینین» با غنیزاده کار کرده بود و حالا بعد از سه سال دومین تجربه را این طور توصیف میکند، «بازی در نمایش «ملکه زیبایی لینین» خیلی جذاب و خوب بود. جدا از آن، همکاری با همایون غنیزاده برایم به قدری هیجانانگیز بود که اصلا کار با او را جزو پروژههایم قرار دادم، یعنی منتظر بودم تا او باز هم نمایشی را روی صحنه ببرد و من بتوانم در آن بازی کنم.»
مگر میشود در مدت یک ماه برای اجرای تئاتر آماده شد؟
«آناستازیا» این نمایش البته توضیح میدهد که در این سه سال چند پیشنهاد بازی در تئاتر داشته که همه را رد کرده است، « یکی از دلایل رد کردن پیشنهادها این بود که تماس میگرفتند و میگفتند یک ماه دیگر اجراست. من هم چون به سیستم همایون عادت کرده بودم که حداقل چهار ماه تمرین میکردیم، برایم عجیب بود که چطور چنین چیزی میگویند. مگر میشود در مدت یک ماه برای اجرای تئاتر آماده شد؟ وقتی هم میگفتم نمیشود اینطور کار کرد، میگفتند نگران نباش از پس دیالوگها برمیآیی در حالی که مشکل من حفظ کردن دیالوگ نبود، چون این کار را در مدت یک ساعت هم میتوانستم انجام دهم. مسئلهی اصلیام این بود که این مدل کار برایم جذاب نبود و فکر میکردم غلط است.»
تئاتر زحمت بیشتری از سینما میخواهد
نکتهای که آسایش به آن اشاره کرد اتفاقی است که مورد اعتراض برخی از حرفهایهای تئاتر هم هست، ولی خیلی از گروهها این رویه را در پیش گرفتهاند و آن را بخشی از ویژگیهای تئاتر میدانند تا جایی که معتقدند بازیگر اگر بازیگر حرفهای تئاتر باشد، میتواند خود را هماهنگ کند. البته عدهای هم هستند که کلا بازیگری در تئاتر را در مقایسه با سینما اصلا کار سخت و پیچیدهای نمیدانند و این دقیقا موضوعی است که آسایش آن را قبول ندارد، «نه به نظرم اصلا این طور نیست که بازی در سینما سختتر باشد. تئاتر زحمت خیلی بیشتری میخواهد چون باید یک نقش را آنقدر تمرین کنی تا پخته شود و به نتیجهای که کارگردان میخواهد برسد. کارگردان اول از هر چیز متن را آماده دارد و خوب میداند که چه میخواهد. پس کاری که باید کرد این است که آنقدر تمرین کنی تا شخصیت شکل بگیرد به همین دلیل نمیتوانم درک کنم چطور در مدت 20 روز روی صحنه میروند. اگر اجرای تئاتر فقط حفظ کردن متن باشد که بچهی من هم میتواند این کار را انجام دهد.»
این بازیگر که چند سال قبل با تماشای نمایش «کالیگولا» و بعد از آن در مدت یک ماه تمرین برای نمایش «کلفتها» که هیچ وقت به اجرای عمومی نرسید، شیفتهی تئاترهای همایون غنیزاده شده است و او را کارگردانی حرفهای میداند، معتقد است که شیوهی تمرینی این کارگردان در تئاتر درست بوده و جواب لازم را هم گرفته است، «همایون غنیزاده یک کارگردان حرفهای است و اعتقاد دارد کار با کمتر از چهار ماه تمرین اصلا درنمیآید. البته او شیوهی خاص خود را دارد، مثل موسیقیای که در حین تمرین همیشه نواخته میشود. یکی از کارهای جذابش هم همین است که تا یک ماه اول اصلا متنی دست تو نمیدهد.»
اعتماد به نفسم بیشتر شده است
در ادامهی گفتوگو از روزهایی یاد کردیم که ویشکا آسایش برای بازی در نمایش «ملکه زیبایی لینین» ترس زیادی داشت و حتی تصمیم نهایی خود را برای بازی، پس از صعود به قلهی دماوند گرفت. او دربارهی این تجربهی دوم که سه سالی هم از آن گذشته و تفاوتی که الان در خود میبیند میگوید، « شاید مهمترین تفاوت برای من این باشد که اعتماد به نفسم بیشتر شده و البته این اعتماد به نفس به طور طبیعی در هر صورت تغییر میکند. سر نمایش «لینین» واقعا وحشت داشتم، هم از اجرای تئاتر و هم از کار با همایون غنیزاده، چون از رامبد (جوان) شنیده بودم که همایون خیلی سختگیر است. ضمن اینکه در همان زمان از اطرافیانم زیاد میشنیدم که بازیگر سینما نباید به تئاتر بیاید و طبیعی است که اینها هر کدام باعث ترس من میشد، اما این بار قضیه فرق داشت. جدا از اعتماد به نفس بیشتری که خودم پیدا کرده بودم، ذوق بیشتری هم برای کار داشتم. هر چند تا یک ماه اول نمیدانستم که چه اتفاقی قرار است بیفتد، ولی مطمئن بودم اگر تمرین کنم به آنچه همایون میخواهد میرسم.»
اگر نمایش «میسیسیپی نشسته میمیرد» را که این روزها در تالار وحدت روی صحنه است دیده باشید، میدانید که در این نمایش ویشکا آسایش نقش یک بازیگر سینما را دارد که بسیار مورد توجه کارگردانش (با بازی همایون غنیزاده) است و حتی در مواقعی که کار خاصی هم انجام نمیدهد بسیار مورد تحسین قرار میگیرد! اتفاقی که در پشت صحنهی واقعی با وجود تک بازیگرِ زن بودن آسایش شکل دیگری دارد، «همایون بین بازیگر زن و مرد فرقی نمیگذارد و همین برایم جذاب است، چون برعکس نقشی که روی صحنه دارم اصلا پشت صحنه این طور نیست و شاید سختگیری بیشتری هم نسبت به من داشته باشد.»
«البته واقعیت این است که خودم هم به این موضوع کمتر فکر میکنم و بیشتر تمرکزم بر این بوده که کارم زیاد توی ذوق نزند. هرچند تا مدتها فکر میکردم، براساس متن دورنمات که نقش کلفت آن یک زن است، یک بازیگر زن دیگر هم به کار وارد میشود اما در نهایت این نقش را هم یک بازیگر مرد بازی کرد.»
سوژههای خوبی برای بازیگران زن نوشته نمیشود
او همچنین دربارهی کم بودن نقشهای این چنینی در تئاتر و نیز سینما که ویژگیهایی از "قهرمان" داشته باشد، اضافه میکند، «به نظرم همان اندازه که قهرمان مرد در سینما و تئاتر داریم (که همان هم خیلی زیاد نیست) باید قهرمان زن هم وجود داشته باشد اما نکته اینجاست که برای زنها کمتر چنین نقشهایی نوشته میشود، حالا یا دلشان نمیخواهد یا مسئلهی دیگری وجود دارد ولی واقعا حیف است. نویسندگان ما یا تنبلی میکنند یا شاید هم از سر عادت یا عدم اطمینان است که سراغ نوشتن نقشی ویژه برای زنان نمیروند.»
آسایش که در لندن در رشتهی طراحی صحنه درس خوانده و در طول مدت تحصیل به همراه دانشجویان دیگر برای گروههای تئاتری بزرگ دکور آماده میکرده، دکور نمایش «میسیسیپی نشته میمیرد» را که همایون غنیزاده یکی از دو طراح آن است جذاب میداند. « طراحی صحنهی همایون را خیلی دوست دارم، هر چند باز هم کارهای دیگری بود که میشد انجام شود چون ایدههایی داشت که امکان عملی شدنش فراهم نشد. مثلا میخواست یک ماکت بزرگ و واقعی از هواپیما روی صحنه بیاورد که نشد.»
او با اشاره به اینکه به عنوان یک همکار و دوست تا جایی که بتواند و حد خود بداند در طراحی یا چیدمان وسایل دکور به غنیزاده نظر میدهد که در این نمایش فقط در حد تعویض چند صندلی بوده است، ادامه میدهد، « فکر میکنم همهی کسانی که کار همایون را در تئاتر میشناسند، میدانند که او بزرگ کار میکند، خوب خرج میکند و کاری را روی صحنه میبرد که در جذب مخاطب تاثیر دارد. او از شش ماه قبل روی همه چیز کار کرده بود و جزء به جزء میدانست که چه میخواهد. همین میشود که وقتی کپی نکنی و فقط به دنبال پول درآوردن نباشی کار یک اثر حرفهای از آب درمیآید.»
نمایش «میسیسیپی نشسته میمیرد» در عین اینکه داستانی از یک نمایشنامهی معاصر را روایت میکند، اما اجرای آن تلفیقی از سینما و تئاتر است که ویشکا آسایش بخش سینما و همایون غنیزاده بخش تئاتر آن را بیشتر تجربه کردهاند، آسایش دربارهی این تلفیق میگوید، « الان دیگر هر دو را تجربه کردهام و در این نمایش در حالی روی صحنه بودم که حواسم بود هم به عنوان یک بازیگر سینما باید کار کنم و هم یک بازیگر تئاتر. سخت بود چون مرز باریکی داشت و همایون هم اصلا نمیخواست نقش بیرون بزند. من هم تمام تلاشم را کردم که بتوانم از پس آن برآیم.»
ترجیح بازیگری در تئاتر یا سینما؟
او دربارهی اینکه حالا اگر قرار باشد بین تئاتر و سینما انتخاب کند، کدام را ترجیح میدهد با خنده و لحن شاد مخصوص خودش میگوید، « تئاتر خیلی جذابیتش برایم بیشتر است. اصلا هر وقت با همایون کار میکنم انگیزههایم را برای کار در سینما از دست میدهم. کار قبلی هم همینطور شد بعد از «ملکه زیبایی لینین» چند پیشنهاد کار مطرح شد ولی فکر میکردم چرا همهی اینها اینقدر لوس هستند.»
ویشکا آسایش که الان بازی در تئاتر را هم جذاب و هم سخت میداند در سینما هم خیلی گزیدهکار است و حتی در چند فیلم اخیر هم کاملا رفاقتی بازی کرده است. « واقعیت این است که وقتی در چنین تئاترهایی کار میکنم ادامهی کار سخت میشود. الان هم واقعا نمیدانم بعد از «میسیسیپی...» چه کنم. مخصوصا اینکه برای همین نمایش یک کار سینمایی را رد کردم، چون دیدم نمیتوانم هر دو را با هم انجام دهم. دوست داشتم صبح که بیدار میشوم فقط به این نمایش فکر کنم. البته این را هم بگویم که در سینما هم گزیدهکار هستم چون کار خوب کم پیشنهاد میشود. حتی به جایی رسیدهام که فکر میکنم اگر به پول یک فیلم سینمایی احتیاج هم داشته باشم، باز نمیتوانم خودم را راضی به کار کنم چون فقط نقش نیست که اهمیت دارد، گروه، فیلمنامه و کارگردان هم مهم هستند.»
امسال بیشتر رفاقتی فیلم بازی کردم
وی که معتقد است تعداد فیلمهای بدی که امسال در سینما دیده خیلی بیشتر از تعداد فیلمهای خوب بودهاند، ادامه میدهد؛ « امسال چند فیلمی را که بازی کردم بیشتر رفاقتی بود چون ترجیح میدهم سرِ کارِ کارگردانی مثل رضا (عطاران- فیلم دراکولا) بروم که حال آدم را خوب میکند. مشابه این اتفاق برای فیلم پیمان (قاسمخانی - «خوب، بد، جلف») هم افتاد که داستان را خیلی دوست داشتم و نقش کوتاهی بازی کردم. در فیلم «پنجاه کیلو آلبالو» هم که بازی کردم بخاطر مانی (حقیقی) بود. البته انگار بعضیها فکر کردند که من حاضرم در هر فیلمی یک سکانس بازی کنم، چون پیشنهادهای زیادی میدادند ولی خوب، مانی دوست من است و حالا فیلمش چه یک سکانس داشته باشد چه 10 سکانس. در جواب آن پیشنهادها هم گفتم قرار نیست در همهی فیلمها به این شکل بازی کنم.»
این بازیگر در ادامه به علاقهی خود به تئاتر اشاره میکند، « من تئاتر را وقتی در لندن درس میخواندم، خیلی دوست داشتم و میدیدم، الان هم زیاد تئاتر تماشا میکنم ولی در لندن همیشه به عنوان تماشاگر یا طراح صحنه و لباس در تئاتر حضور داشتم. هیچ وقت آن را به عنوان بازیگر نگاه نمیکردم.»
آسایش که پسر خود را به خیلی از اجراهای تئاتر میبرد از فرهنگ نادرستی که میان برخی تماشاگران تئاتر وجود دارد هم گله میکند، « فکر میکنم در ایران فرهنگسازی ما در زمینهی تئاتر خیلی کم است البته خوشبختانه در سالهای اخیر تغییراتی را در سینما دیدهایم، اما در تئاتر به نظرم بهترین کار این است که آن را در مدارس جا بیندازند تا بچهها حداقل سالی یک بار از طرف مدارس خود به سالنهای تئاتری بروند، متن نمایش را بخوانند و دربارهی آن تحقیق کنند یعنی دقیقا همان کاری که برای ما در لندن انجام میشد.»
یک خاطره ناخوشایند در تئاتر و عصبانیت ویشکا آسایش
او در این باره یک خاطرهی نه چندان خوشایند را تعریف میکند، «مدتی قبل یک "تئاتر سایه" توسط یک زن و مرد آلمانی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان انجام میشد که من قرار بود آن را برای تماشاگران ترجمه کنم. برای این نمایش از همان ابتدا درخواست شده بود که کودکان زیر هفت سال حضور نداشته باشند، اما اتفاق بدی که در مدت این اجرا پیش آمد باعث شد که در حین اجرا و میان جملاتی که ترجمه میکردم بلند بگویم «هیسسس!» چون نه تنها بچههای زیر هفت سال پر سروصدا را که حتی نمیتوانند یک ساعت بدون تکان خوردن روی صندلی بنشینند به سالن آورده بودند بلکه عدهای از تماشاگران چیپس و پفک هم میخوردند و موبایل خود را روشن میکردند. تصور کنید موبال روشن در تئاتری که به روش سایه انجام میشود و روی اجرا تاثیر میگذارد! انمیدانید آن گروه آلمانی چطور مات و مبهوت مانده بودند که مگر این تماشاگران نمیدانند نباید سروصدا کنند یا در چنین سالنی از موبایل خود استفاده کنند! همین اتفاقات باعث شد در شب دوم پیش از شروع اجرا با لحنی تند به حاضران تذکر جدی بدهم که هرکس نمیتواند بدون سروصدا بنیشند، سالن را ترک کند.»
وی اضافه میکند، «در نتیجه اگر در مدرسه بچهها تمام این جزئیات را یاد بگیرند وقتی بزرگ شدند تئاتر برایشان یک اتفاق ساده نیست بلکه یک رویداد شیک و با ابهت است که باید شأن آن را حفظ کنند. در همه جای دنیا هم همین طور است که مردم برای دیدن تئاتر لباس شیک و مرتب میپوشند و با برنامهریزی از پیش تعیین شده به تماشای تئاتر میروند، اما ما در اینجا حتی یک تئاتر کودک درست نداریم و من خودم مجبورم "گیو"(پسرش) را برای تماشای تئاتر به چنین کارهایی مثل «میسیسی پی...» بیاورم تا یاد بگیرد با چه آدابی باید در یک سالن تئاتر رفتار کند.
باید همایون را تهدید کنم
ویشکا آسایش در انتهای گفتوگویش و در شرایطی که زمان زیادی به شروع اجرا باقی نمانده بود، دربارهی اینکه پس از این نمایش چه زمانی ممکن است دوباره روی صحنه تئاتر دیده شود با خندهای همه چیز را به کارگردانیهایی که دوست دارد با آنها کار کند مشروط کرد. « باید منتظر باشم ببینم همایون کِی دوباره تئاتر اجرا میکند، فکر کنم باید او را تهدید کنم چون بعد از بازی در «اژدها وارد میشود» خیلی وسوسه شده که در سینما کار کند. البته علاوه بر او خیلی دوست دارم در نمایشی از حسن معجونی، امیررضا کوهستانی و آتیلا پسیانی بازی کنم و آقای پسیانی هم یک بار پیشنهادی دادند، اما سر فیلمبرداری بودم و نشد. با این حال اول از همهی اینها همایون است، یعنی اگر او بگوید دو سال دیگر کاری برای اجرا دارد هیچ کار دیگری را قبول نمیکنم تا نوبت به نمایش او برسد.»