چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 11 - ۸ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۱۹ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۸:۳۰
کارشناس ارشد روان شناسی مطرح کرد:

هفت متغیر اثرگذار در بروز پدیده خیانت در خانواده ها

کارشناس ارشد روان شناسی با برشمردن دلایل بروز پدیده خیانت گفت: هفت متغیر اصلی شامل برگرداندن حس فردیت و استقلال، اطمینان خاطر از جذابیت برای جنس دیگر، عدم رضایت از ازدواج و برآورده نشدن نیازهای عاطفی، انگیزه ای برای پایان دادن به ازدواجی که دیگر رضایتبخش نیست، عدم دسترسی به رابطه جنسی در چهارچوب ازدواج، انتقام، کسب هیجان و تنوع، محیط خانوادگی نامطلوب از جمله شاخص ترین دلایل بروز پدیده خیانت در خانواده ها هستند.
کد خبر: ۱۰۲۵۵۵
به گزارش خبرنگار ما آزاده صادقی در یک گردهمایی متشکل از اساتید و دانشجویان دانشکده روان شناسی دانشگاه  آزاد ضمن بیان مطلب فوق درتوضیح هریک ازاین متغیرها گفت: محققی به نام لوین در سال 1975 یک نظریه مطرح کرد که بر این عقیده است که انگیزه چنین عملی تمایل افراد به برگرداندن حس فردیت و استقلالی است که در چهارچوب ازدواج تضعیف شده است. فرد ممکن است از نظر عاطفی به حدی از بلوغ هیجانی نرسیده باشد که بتواند در مقابل ناراحتی یا نارضایتی همسر، تمامیت خود را حفظ کند، به همین دلیل با جستجوی یک رابطه جدید در واقع در جستجو و بازسازی خود جدید است. و با این رویکرد می توان گفت که عامل برگرداندن حس فردی تو استقلال نقش مهمی در بروز پدیده خیانت دارد.
 
 این روان شناس همچنین درباره عامل اطمینان خاطر از جذابیت برای جنس دیگر در ایجاد این معضل گفت: یک روان شناس  در سال 1995 از پاسخ هایی که از افراد خیانت کننده در تحقیق خود دریافت کرد به این نتیجه رسید که برخی از افراد در پی نیاز به اطمینان خاطر از اینکه هنوز برای جنس دیگر جذاب و خواستنی هستند به رابطه خارج از ازدواج رو می آورند. به واقع، در رابطه ی طولانی خود از زندگی مشترکشان این سوال برایشان پیش می آید آیا هنوز در بازار خریداری دارند یا خیر، که یافتن پاسخ این پرسش ممکن است آنان را به سوی نشان دادن این رفتار نامناسب سوق دهد.
 
صادقی درهمین حال به نقش عدم رضایت از ازدواج و برآورده نشدن نیازهای عاطفی نیز اشاره کرد وگفت:در سال 2001  یک روان شناس مشخص کرد یکی از عوامل اصلی خیانت روابط زن و شوهر؛ زمانیست که بین همسران، روابط زناشویی خوبی حاکم نباشد، این احتمال وجود دارد فرد به همسر خود خیانت کند. اختلالات جنسی که به مرور زمان برای برخی به وجود می آید و مشکلات شخصیتی باعث می شود فرد نتواند به همسر خود محبت کند و فقدان محبت، عاطفه و روابط گرم و صمیمی باعث این خیانت ها می شود. مثلا زنانی که به هر دلیلی از محبت و توجه مرد در زندگی خود محروم باشند، معمولا وقتی مورد وسوسه و اغوای شخص دیگری قرار می گیرند ممکن است دچار انحراف شوند.
 
این محقق و پژوهشگر همچنین ادامه داد: محققی ایرانی به نام قلی پور در سال 1393 دریافت که رفتارهایی مانندنق زدن های دائمی، نزاع هاو مجادله های فراوان منجر به عدم رضایت از ازدواج می گردد و در تصور برخی همسران (البته به غلط)، خیانت بهترین راه فرار از جهنم خانه است و بهتر از آسپرین به درمان سردرد کمک می کند و بنابراین می توان گفت انگیزه ای برای پایان دادن به ازدواجی که دیگر رضایتبخش نیست نیز درخیانت نقش دارد.
 
وی همچنین درباره  نقش عدم دسترسی به رابطه جنسی در چهارچوب ازدواج گفت: به گفته یکی از روان شناسان، برخی از همسران در روابط زناشویی با همسر خودممکن است تمایل به این روابط را از دست داده یا کمتر به این موضوع اهمیت بدهند که این امر ممکن است باعث فشارهای روانی و جسمانی به همسر و منجر به کج روی او شود .
 
این روانشناس همچنین به انگیزه های  انتقامجویی دربروز پدیده خیانت گفت: محققی ایرانی به نام شاهمرادی در سال 1390 به این نتیجه رسید که اگر چه همه برای انتقام جویی از همسرشان به آنها خیانت نمی کنند، اکثرا احساس می کنند حال که مورد خیانت قرار گرفته اند آنها نیز مجاز به مقابله به مثل هستند. برخی تصور می کنند باید طعم تلخ دارویی را که به آنها خورانده شده به همسرشان بخورانند تا متوجه اشتباه خود و آنچه که بر سر همسرشان آمده بشوند.
 
وی همچنین درباره رابطه  کسب هیجان و تنوع وخیانت گفت: به باوربسیاری از روان شناسان بعضی مواقع هم رابطه خارج از ازدواج فقط به منظور کسب هیجان و تنوع اتفاق می افتد یعنی هیچ شکایت یا نارضایتی خاصی در ازدواج وجود ندارد، فقط برخی افراد به دنبال هیجان رابطه خارج از ازدواج هستند. در واقع پنهان کاری و راز موجود در یک رابطه غیرقانونی به جذابیت رابطه خارج از ازدواج می افزاید.

صادقی همچنین محیط خانوادگی نامطلوب را دراین امر موثردانست وگفت: از علل دیگر عهدشکنی می توان محیط خانوادگی را مورد بررسی قرار داد که بی وفایی یکی از والدین می تواند باعث بی اعتمادی فرزندان شود؛ زیرا کودکان والدین خود را سرمشق قرار می دهند و آنها را ایده آل ترین افراد منبع قدرت می پندارند. ممکن است تصور کنند پدر و مادر کامل ترین انسان های روی زمین هستند، از این رو سعی به تقلید از رفتار آنها و الگو قرار دادن آنهامی کنند. 

وی افزود: تعارضات بین والدین، کشمکش ها، مسائل عاطفی نگرش نوجوانان را نسبت به ازدواج تحت تاثیر قرار می دهد. تجارب کودکی رفتار بزرگسالی را شکل می دهد. والدین بی وفا، مُهر تایید بی وفایی می زنند و آن را برای فرزندان خود قابل توجیه می کنند. این کودکان در آینده ممکن است از برقراری رابطه صمیمانه بر پایه اعتماد متقابل اجتناب کنند و به راحتی با برقراری رابطه سطحی با همسر خود یا دیگری به زندگی خود و دیگران ضربه وارد کنند.
آخرین اخبار