فاطمه (س) نوزاد کوچکش را به سینه فشرد، بر گونه های دوست داشتنی او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پیامبر (ص) فرزند دلبند زهرای عزیزش را در آغوش کشیده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشک ریختن کرد. فاطمه (ص) ناگهان متوجه این صحنه شد و در حالی که شدیدا ناراحت بود از پدر پرسید: پدرم ، چرا گریه می کنی ؟!
رسول خدا (ص) فرمود: ((گریه ام به این علت است که پس از مرگ من و تو، این دختر دوست داشتنی من سرنوشت غمباری خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلاتی دردناکی رو به رو می شود و چه مصیبتهای بزرگی را به خاطر رضای خداوند با آغوش باز استقبال می کند)).
در آن دقایقی که آرام اشک می ریخت و نواده عزیزش را می بوسید، گاهی نیز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومی که بعدها رسالتی بزرگ را عهده دار می گشت خیره خیره می نگریست و در همین جا بود که خطاب به دخترش فاطمه (س) فرمود: ((ای پاره تن من و روشنی چشمانم ، فاطمه جان ، هر کسی که بر زینب و مصایب او بگرید ثواب گریستن کسی را به او می دهند که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کند)).
به گزارش جام جم آنلاین، حضرت زینب (س)، بانویی که آیه های تاریخی استقامت را نگاشت و زلال جاری متانت بود و می توان او را آزاده ترین اسیر خواند.
یزیدیان که روزی در کوچه پس کوچه های شام بر دردانه های اهل بیت (ع) تازیانه می زدند، امروز هم چشم دیدن بارگاه زینب (س) را ندارند.
آن روزها شاید حرمت حرم را شکستند اما امروز حریم ولایت مدافع دارد؛ مدافعانی که جانشان هدیه آوردند.
زینب (س) آن روز که از کوچه پس کوچه های تهمت و تحقیر می گذشت، آن روز که های و هوی کشنده نامردان را می شنید، آن روز که خنده های شوم پلیدان را نگاه می کرد، می دانست روزی درس های صبر و استقامتش در مکتب عاشقی خوانده می شود ؛ مکتبی که اکنون در جبهه های سوریه می توان سنی و شیعه و مسیحی و علوی در آن دید.
میلاد بانوی صبر و استقامت و روز پرستار مبارک باد.