بازار مسکن در سال ۱۴۰۴ وارد مرحلهای شده که فعالان و خریداران هر دو احساس سردرگمی میکنند. نبود معاملات گسترده، کاهش تعداد خرید و اجاره، و نوسانات غیرقابل پیشبینی، شرایطی را رقم زده که نمیتوان میانگین واقعی قیمت واحدهای مسکونی را به درستی اعلام کرد. به عنوان مثال، در منطقه آزادی میانگین قیمت هر متر مربع بین ۱۰۰ تا ۱۱۰ میلیون تومان اعلام میشود، اما بسیاری آن را یک رقم فرضی میدانند که بر مبنای خرید و فروش واقعی شکل نگرفته است.
این شرایط نابسامان نه تنها به دلیل رکود است، بلکه ناشی از عدم تناسب فزاینده بین هزینهها و درآمد خانوارهاست که باعث شده تقاضای موثر به شدت کاهش یابد. دفاتر املاک با افزایش روزافزون هزینهها روبهرو شده و درآمدشان تغییری نکرده است، وضعیتی که نشان از بحران جدی در بخش واسطههای ملکی نیز دارد.
آیا این ارقام تلویحاً به معنای بحران عمیقتر در بازار مسکن نیست؟ فعالان بازار هشدار میدهند که تا اصلاح ساختارهای اقتصادی و افزایش قدرت خرید خانهاولیها، رکود ادامه خواهد داشت و قیمتها به عدد واقعی نزدیک نخواهند شد. بنابراین، انتشار اعداد فعلی نمیتواند تصویری واقعی از بازار ارائه دهد و بیشتر به سردرگمی متقاضیان دامن میزند.
این پرسش همچنان باقی است: چگونه میتوان تصمیمگیری صحیح سرمایهگذاری کرد وقتی حتی معیارهای پایه بازار به درستی مشخص نیست؟