به گزارش ایران اکونومیست؛ لبوبو را که میشناسید؟ همان عروسک پولیشی کوچک با ظاهری هیولاطور که یکباره به کلیدواژه پرتکرار جستوجوها تبدیل شد و با قیمتهای بالا در بازار کشورهای مختلف به فروش رفت. این مسافر کوچک چینی به سرعت جای خود را در بازار ایران هم پیدا کرد. سر از مکالمات بچهها درآورد و تا به هم میرسیدند، میپرسیدند: «لبوبو خریدی؟ برای تو چه رنگی بود؟».
این روزهای نزدیک به مهر هم بازار لوازم التحریر داغ است و اگر گشتی در بازار بزنید، از حجم لوازم تحریر با طرح لبوبو شوکه میشوید. وقتی در جمع والدین هستی، از یکدیگر میپرسند که اصلا چرا این عروسک محبوب شد و چرا باید بخریم اما در نهایت تک تکشان به اجبار کوچولوی زورگوی خانه در نهایت مجبور شدهاند که لبوبو را به خانه بیاورند.
موضوع این گزارش دقیقا لبوبو و مدل اقتصادی که برای محبوبشدن دنبال کرد، نیست، بیایید کمی عقبتر برویم و از خودمان بپرسیم که در چند سال اخیر چندبار تحتتاثیر رسانه چیزی را خریدهایم که به آن نیاز نداریم؟ چند بار با موج خرید یک محصول همراهی کردهایم فقط برای اینکه در شبکههای اجتماعی به نمایش بگذاریم یا به دیگران بگوییم که از این رقابت عقب نماندیم؟
زندگی ویترینی که همه نکات ریز و درشت آن در شبکههای اجتماعی به اطلاع دیگران میرسد، چطور از ما آدمهایی ساخت که نمایش برایمان هدف شد و خرید نمیکنیم چون نیاز داریم بلکه خرید میکنیم تا کلکسیونری قابل تحصین از نگاه مخاطبان مجازی باشیم.
امیرمحمود حریرچی جامعهشناس معتقد است که امروز رسانه برای ما نسخه میپیچد و ما شبیه رباتهایی آماده به دستور فقط اطاعت میکنیم. وی در توضیح این موضوع به ایسکانیوز گفت: شبکههای مجازی و رسانه به سمتی رفته که به افراد القا میکند که چه کاری انجام دهند. ما نمیدانیم که چه میخواهیم بلکه این رسانه است که به ما میگوید باید چه چیزی را تهیه کنیم. مصرفزدگی امروز نسل زد را بیش از دیگران درگیر کرده، چراکه زندگی آنها با رسانه عجین شده است.
وی با اشاره به اینکه لبوبو و محصولاتی از این دست به آرامبخشهای موقتی و شادیآورهای ناپایدار برای انسان امروز تبدیل شدهاند، توضیح داد: ما امروز از خواسته اصلی که رسیدن به خوشبختی و نشاط است، غافل شده و تحتتاثیر رفتارهای جمعی به آرامبخشهای موقتی روآوردهایم؛ خرید عروسکهای این چنینی هم آرامبخش موقتی است. یکی از مهمترین مشکلات غرق شدن در مصرفزدگی، سردرگمی است؛ یعنی نمیدانیم دقیقا چه میخواهیم و چه چیزی ما را خوشحال میکند؟
وی افزود: این آرامبخشهای موقتی دوام ندارند و عمر کوتاهی دارند و بعد از مدتی خواستهای جدید از سوی رسانه به ما القا میشود. گرایش به جراحیهای متعدد زیبایی از عواقب این موضوع است که افراد مدام در تلاش برای رسیدن به شرایط مطلوبتر هستند. خرید یک عروسک هم دقیقا گرفتار شدن در این موج است.
جامعهشناس عنوان کرد: مصرفزدگی و گرفتاری در موج آن دنیای امروز انسانها را به هم ریخته است و این شبکههای اجتماعی است که به جای انسانها تصمیم میگیرند. آدمها در این شرایط از دنیای واقعی دور میشوند و رسانه برای آنها نسخه میپیچد.
وی افزود: جوانی که در دنیای مصرفزده زندگی میکند، از توسعه فردی، کسب مهارت و رشد غافل میشود. البته شرایط توسعه هم باید در جامعه فراهم باشد چراکه کاهش امید اجتماعی هم خود به بحرانیتر شدن شرایط جوان دامن میزند و او را بیشتر به سمت مصرفزدگی سوق میدهد.
حریرچی یکی از عواقب مصرفزدگی و بنده رسانه شدن را کاهش روابط اجتماعی دانست و بیان کرد: روابط درون خانوادگی این روزها ضعیف شده و بگومگوها افزایش پیدا کردهاند. افراد توقعات بیشتری دارند و سطح رضایت در روابط کم شده است. رسانهها هم با نمایش فیلمها و سریالهای پرتنش به این شرایط دامن زدهاند.
وی با بیان اینکه جوان امروز درگیر به نمایش گذاشتن خود و رقابت در رسانه شده است، گفت: مجازی شدن و مصرفزدگی کم کم روابط اجتماعی را ضعیف کرده و جوان بیشتر تلاش میکند که در رقابت دیده شدن، برنده شود. مصرفزدگی شور زندگی را از انسان میگیرد و مدام در تلاش برای رسیدن به خواسته بالاتر است. نمود این موضوع را حتی در انتخاب رشتهها میتوان دید، جوانان امروز به دنبال رشته مورد علاقه نیستند و بیشتر به درآمد آن فکر میکنند.
شاید گاهی لازم است که پیش از همراهی کردن با موج خرید یک محصول از خودمان بپرسیم که این خرید گرهی باز میکند یا خیر؟ نیازی را پاسخ میدهد یا تنها آرامبخشی موقتی است؟ هر روز محصولی جدید به بازار عرضه میشود و اگر قرار باشد از هر کدام نمونهای برای تکمیل کلکسیونمان داشته باشیم، آن قدر غرق در این مصرفزدگی میشویم که مدام باید کار کنیم تا نیاز تازه متولد شدهای را پاسخ دهیم و هیچ وقت شاد نخواهیم بود./ ایسکانیوز