سه‌شنبه ۲۴ تير ۱۴۰۴ - 2025 July 15 - ۱۸ محرم ۱۴۴۷
۲۴ تير ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۲

سه ظرفیت اصلی برای افزایش تاب‌آوری جامعه در شرایط جنگی

یک عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان بر سه ظرفیت اصلی برای افزایش تاب آوری جامعه در شرایط جنگی اشاره کرد و گفت: برای تحقق تاب آوری اجتماعی باید سه ظرفیت اصلی به مثابه پایداری، سازگاری یا تحول پذیری درنظر گرفته شود.
سه ظرفیت اصلی برای افزایش تاب‌آوری جامعه در شرایط جنگی
کد خبر: ۸۲۰۵۱۱

به گزارش ایران اکونومیست، سومین نشست از سلسله نشست های دانشگاه، جامعه و جنگ با عنوان «نهاد علم در شرایط جنگ» با حضور علی بوداقی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز، فرهاد بیانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی و داوود قاسم زاده، عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان در پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی برگزار شد.

داوود قاسم زاده، عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان در این نشست با اشاره به نقش اجتماعات علمی به عنوان معماران تاب آوری اجتماعی گفت: جنگ با وجود تلفات اقتصادی و جانی، امور اجتماعی و فرهنگی جوامع و شهروندان را مورد خدشه قرار می‌دهد؛ اما یکی از موضوعات کلیدی که اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و دانشجویان می توانند در آن تاثیرگذار باشند موضوع تاب آوری اجتماعی است. تاب آوری اجتماعی به مثابه ظرفیت اجتماعی برای بازسازی، مقاومت، انطباق با بحران ها و ارائه برون رفت از آن در جهت حفظ انسجام و پویایی جامعه تعریف می شود. تاب آوری اجتماعی در جامعه را به سازگاری و بازیابی بعد از تجربه بحران هایی مانند جنگ می توانیم فهم کنیم و حتی بر روی توانایی های فردی، نهادی، فرهنگی و ساختاری در جهت مقابله با شوک ها و بحران ها تعریف می شود.

وی افزود: نقش اجتماعات علمی در طول جنگ ۱۲ روزه برای بازسازی عواطف، روحیات، بافت اجتماعی و فرهنگی شهروندان نقش بی بدیلی بوده است. مانند اساتیدی که نقش کنشگری اجتماعی و فرهنگی را در رسانه ها آغاز کردند و یا اساتیدی که با تولید محتوا در شبکه های اجتماعی کنشگری انجام دادند و یا گروه های انجمن دانشجویی که در این دوران کنشگری میدانی خود را نشان دادند.

قاسم زاده با تاکید بر اینکه در جامعه پر از ریسک امروز، تاب آوری اجتماعی نه تنها یک موضوع مهم بلکه ضرورت برای جامعه است، گفت: دانشگاهیان و اعضای هیئت علمی می توانند در این حوزه نقش مهمی ایفا کنند. یکی از ظرفیت هایی که در تاب آوری اجتماعی مطرح می شود، سرمایه اجتماعی دانشگاهی است که می تواند به بازسازی جامعه کمک کند. دانشگاهیان لزوما به صورت نظری نقش آفرین نیستند بلکه به صورت عملی و در میدان می توانند در زمان های بحرانی حاضر باشند و از طریق دانش و فرهنگ سازی و آموزش مهارت های انعطاف پذیری و مقابله با بحران، این دوران را راهبری نمایند. این مساله را ما در دوران جنگ ۱۲ روزه تا حدودی مشاهده کردیم.

عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان اضافه کرد: بعضی از پژوهش ها تاکید می کنند که نقش دانشگاه ها در دوره های بحرانی مانند جنگ، نقش منفعلانه ای است و دولت ها هم به نقش آنها توجهی نمی کنند. در مقابل بعضی از پژوهش ها بر نقش کلیدی دانشگاه ها در توسعه و بازیابی و بازسازی جامعه تاکید کرده اند.

وی با اشاره به اینکه برای تحقق تاب آوری اجتماعی سه ظرفیت اصلی به مثابه پایداری، سازگاری یا تحول پذیری درنظر گرفته می شود، گفت: تاب آوری به مثابه پایداری ناظر بر این است که اگر مساله ای برای فرد یا سیستم پیش بیاید، اجازه بروز اختلال را نمی دهد. تاب آوری به مثابه سازگاری یعنی ظرفیت سیستم برای جذب آشفتگی و سازماندهی مجدد در حین به وجود آمدن تغییرات به گونه ای باشد که بتواند کارکرد اصلی خود را حفظ کند. تاب آوری از منظر تحول پذیری به این معنا که سیستم در مواجهه با مشکل بتواند به بازیابی و مسیرهای جدید بعد از بحران برسد. در این مورد اجتماعات علمی با ارائه راهکارهای نوآورانه و آموزش مهارت های تاب آوری، نقش کلیدی خودشان را در سازماندهی مجدد و تطابق سیستم ها با تغییرات ارائه می دهد.

قاسم زاده ادامه داد: اگر در رابطه با جنگ ۱۲ روزه بخواهیم از نظریه مناسک تعاملی کالینز کمک بگیریم، بخشی از کنشگری های اجتماعات علمی معطوف به بازتعریف نمادهای فرهنگی و ملی بود که در قالب اشکال مختلف نمود پیدا کرد و ارزش های مشترکی همچون تاریخ و تمدن به عنوان مناسک های تعاملی منجر به افزایش انرژی های عاطفی شد که این امر به بازسازی روحیه و عاطفه شهروندان منجر گردید.

وی با تاکید بر اینکه اجتماعات علمی در دوران جنگ و پساجنگ صرفا انتقال دهنده دانش نیستند، افزود: اجتماعات علمی معماران فعال فضایی هستند که مناسک تعاملی جدید را شکل می دهند و به افراد کمک می کنند که نمادهای مشترک برای امید و تاب آوری اجتماعی در بین شهروندان به وجود آید و در نهایت به بازسازی و تقویت انسجام در جامعه منجر می شود. اجتماعات علمی نقش های متنوعی را می توانند در میدان جنگ و پساجنگ ارائه دهند. یکی از آنها معطوف بر > امامی پژوهشگاه علوم انسانی: حوزه پژوهش و آموزش است که با تولید دانش بومی وکاربردی کردن آنها می توانند در این امر کمک کنند.

قاسم زاده تصریح کرد: دانشگاه ها می توانند به عنوان ایفاگران اصلی میدان سیاست ها و استراتژی ها، حلقه واسطی بین دولت، جامعه و شهروندان شوند و به حفظ انسجام اجتماعی کمک کنند. اجتماعات علمی به عنوان کنشگران مسئول اجتماعی می توانند در زمینه تاب آوری اجتماعی، امیدآفرینی و دامن زدن به رشد سرمایه اجتماعی نقش آفرین باشند.

وی تصریح کرد: تاب آوری اجتماعی امری اکتسابی است که از طریق آموزش هم می تواند منتقل شود. در همین راستا سرمایه های اجتماعی دانشگاهی می توانند تاثیرگذاری خود را نشان دهند به طوریکه بسیاری از پویش ها را از طریق اساتید دانشگاهی در دوران جنگ ۱۲ روزه شکل داد. بعضی از اساتید اقدام به امید آفرینی از طرق مختلف به شهروندان کردند و این بخش کوچکی از تاثیرگذاری بدنه دانشگاهیان بوده است.

در ادامه این نشست علی بوداقی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز با اشاره به مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاه در زمان جنگ گفت: در جنگ ۱۲ روزه دفاع از کشور به وظیفه ای همگانی تبدیل شد و نظام دانشگاهی هم مانند سایر اعضای جامعه در قبال این مساله احساس مسئولیت کرد. وزارت علوم در روزهای اخیر نیز اقدام به راه اندازی دبیرخانه رتبه بندی مسئولیت اجتماعی دانشگاه کرده است و این بدان معناست که در نسل چهارم دانشگاه ، مسئولیت اجتماعی این نهاد دارای اهمیت است و پیوند میان علم و جامعه و صنعت در ذیل نسل چهارم مهم قلمداد می شود که وظایف کنشگران دانشگاه و نهاد علمی را دوچندان می کند.

بوداقی در تشریح مسئولیت اجتماعی دانشگاه بیان کرد: مسئولیت اجتماعی دانشگاه شامل مجموعه اقداماتی است که دانشگاه ها و آموزش عالی به منظور تاثیرگذاری مثبت در جامعه و محیط اطراف انجام می دهد. اما مساله به این معنا نیست که دانشگاه فقط ماموریت آموزشی و پژوهشی دارد بلکه مسئولیت اجتماعی دانشگاه به دنبال توجه به رفاه جامعه و مشارکت دادن آحاد جامعه در حل مسائل اجتماعی و توجه به جامعه محلی و پیوند پویای میان علم و دانشگاه و جامعه است. در واقع مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاه ایجاب می کند هم کنشگران دانشگاهی و هم ساختار سازان دانشگاه در نهاد علم، از طریق ساختار سازمانی پویا بتوانند به محیط پیرامونی و رفاه ذهنی و اجتماعی جامعه توجه کنند تا به پیوند میان علم و جامعه کمک شود و به کاهش پیامدهای ناشی از جنگ هم یاری برسانند.

وی با تاکید بر اینکه نظام دانشگاهی مانند سایر اعضای جامعه در برابر محیط پیرامونی خود دارای مسئولیت است، افزود: در نسل چهارم دانشگاه ،مسئولیت اجتماعی دانشگاه از حاشیه به متن آمده است و به مسائل پیرامونی در جامعه هم باید توجه نماید. در زمان جنگ مسئولیت اجتماعی این نهاد می تواند به تقویت پایه های سرمایه اجتماعی کمک کند. با پیمایش ارزش های ایرانیان متوجه می شویم نهاد علم جزو قابل اعتمادترین نهادها بوده و رفتار اساتید و دانشگاهیان و معلمان سرمشق و الگو بوده است. بنابراین توجه به مسئولیت اجتماعی و مردم مدار می تواند به پیوند علم، جامعه، اعتماد آفرینی و پایداری اجتماعی کمک کند که در زمان جنگ هم اهمیت این مساله دو چندان است.

عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران با اشاره به اینکه مسئولیت اجتماعی دانشگاه مجموعه ای از وظایف و تعهداتی تعریف می شود که آموزش عالی باید در جهت حفظ و صیانت جامعه انجام دهد، افزود: بعضی از اندیشمندان مسئولیت پذیری اجتماعی را وظیفه ای تلقی می کنند که مبتنی بر مشارکت مثبت در زندگی آحاد جامعه است. شاخص اثرگذاری مسئولیت اجتماعی در نسل چهارم دانشگاه ها در دوران حاضر بسیار اهمیت دارد به این معنا که دانشگاه ها و پژوهش ها و حضور اساتید دانشگاه ها در بیرون از دیوار دانشگاه چقدر بر این اثرگذاری اجتماعی تاثیرگذار است. >

وی نظام دانشگاهی امروز را نیازمند به کنشگران دانشگاهی مردم مدار دانست و افزود: با وجود این کنشگران پیامدهای ناشی از بحران ها را می توان مدیریت کرد.

بوداقی با اشاره به سیر زمانی تحول مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاهی افزود:نگاه به این موضوع در دهه ۱۹۸۰ میلادی نگاهی ابزاری بوده است به این معنا که وقتی بودجه دانشگاه محدود بود، از طریق خارج از فضای دانشگاه اقدام به درآمد زایی می شد، ضمن اینکه خدمات اجتماعی هم ارائه می گردید. در این دوره رابطه بین دانشگاه و جامعه و صنعت رابطه ای یک طرفه بود بنابراین نگاه ابزاری بود. در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ میلادی نگاه به مسئولیت اجتماعی در مقیاس جهانی، هنجاری بود به این معنا که شورای جهانی کسب و کار برای توسعه پایدار، مسئولیت اجتماعی را به عنوان تعهد سازمان برای کمک به توسعه پایدار و بهبود کیفیت جامعه تعریف کرد. در این مرحله نگاه ابزاری به نگاه هنجاری تبدیل می شود.

بوداقی ادامه می دهد: در دوره سوم و در حال ظهور فشارها و مشکلات در مقیاس جهانی جوامع را به جوامعی پرخطر تبدیل می کند و آموزش های کاربردی اثرگذار و اثربخش می شود و دانشگاه های بدون مرز و مشارکت بدون دیوار مطرح می شوند و مطالعات فرارشته ای و بین رشته ای برجسته می گردد و در نهایت مشارکت اجتماعی دانشگاه از حاشیه به متن می آید.

وی با بیان اینکه مسئولیت اجتماعی دانشگاه ذاتا به جامعه خدمات می دهد، افزود: در شرایط جنگی ارائه خدمات علمی و آموزشی می تواند به خروج موفقیت آمیز از بحران ها کمک کند و حس شهروندی مدنی را تقویت نماید و تعهد زیست محیطی را ارتقا دهد. مسئولیت اجتماعی در شرایط جنگی می تواند سلامت روانی و معنوی جامعه را در سطوح مختلف حفظ نماید.

بوداقی در تشریح یکی از مدل های برجسته در حوزه مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاه گفت: یکی از مدل های مطرح در این زمینه الگوی مبتنی بر تاثیرگذاری است. در این مدل دانشگاه در ذیل مسئولیت پذیری باید تاثیرات آموزشی و اجتماعی و سازمانی خود را ارتقا دهد تا بتواند حریف مخاطرات باشد. از دیگر مدل های مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاه می توان به مدل ملوکولی اشاره کرد که نه تنها دانشگاه را تهدید نمی داند بلکه آن را فرصتی ارزشمند محسوب می کند.

این استاد دانشگاه ادامه داد: ما زمانی می توانیم حریف بحران ها شویم که از طریق حکمرانی مشارکتی و همکاری جویانه نقش مان را در سطوح مختلف ایفا کنیم تا به خروج موفقیت آمیز از بحران ها کمک شود. امروز نظام دانشگاهی در دوران جنگ و پساجنگ بایستی شبکه های حمایت اجتماعی آنلاین و آفلاین را فعال کند. دفتر مسئولیت پذیری اجتماعی، دانشگاه را برای رسیدن به دانشگاه های نسل چهارم و پنجم فعال کند و دانشگاه را از حاشیه به متن بیاورد.

فرهاد بیانی عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی دیگر سخنران این نشست بود. وی در این نشست با اشاره به اهمیت رسانه در زمان بروز جنگ و بحران گفت: رسانه ها در سه حوزه خبر، علم و سرگرمی بیشترین نقش را ایفا می کنند. اگر مخاطب ادراک و دانش حداقلی را نداشته باشد نمی تواند داوری درستی از خبر داشته باشد که این موضوع می تواند ذیل دانش عمومی و دانش رسانه ای جامعه تعریف شود. جوامعی که مردم از دانش عمومی و رسانه ای بالاتری برخوردار هستند، امکان تشخیص درست تری را از اخبار دارند که متاسفانه شرایط جامعه ما در این بخش مناسب نیست و به همین علت امکان نداشتن درک درست از محتواهای رسانه ای وجود ندارد.

بیانی با اشاره به اینکه بر اساس آمارهای ارائه شده در سه دهه اخیر میزان اعتماد نهادی در جامعه رو به کاهش گذاشته است، افزود: ما در حوزه اعتماد عمومی با کاهش روبرو بوده ایم اما در اعتماد نهادی به شکل معناداری با کاهش مواجه هستیم. وقتی فاصله ای میان آنچه که در رسانه ها مطرح می شود با آنچه که مردم می فهمند، وجود دارد و از سوی دیگر اعتماد مردم به نهادهای حاکمیتی رو به کاهش نهاده است، مسائل در زمان جنگی بغرنج تر می شود. به طوریکه آنچه که از رسانه های رسمی درباره بحران ها و مسائل مطرح می شود، یا با ادراک صحیحی از سوی مخاطبان مواجه نمی شود و یا به آن اعتماد نمی شود. در نتیجه مخاطب به سوی رسانه های دیگری می رود.

وی با اشاره به موضوع چرخش زبان شناختی و اهمیت آن در حوزه رسانه گفت: بر اساس تئوری چرخش زبان شناختی، زبان می تواند بخشی از واقعیت را خلق کند. در همین راستا رسانه بر اساس این نظریه صرفا بازنمایی آنچه که رخ می دهد نیست بلکه با تاکید بر بخش هایی از واقعیت، سعی در خلق واقعیت مورد نظر خود را دارد. به همین جهت اهمیت رسانه در این حوزه افزایش پیدا می کند. رسانه ها می توانند به واسطه زبان، هژمونی فرهنگی ایجاد کنند و فاصله بین واقعیت و بازنمایی از واقعیت را از بین ببرند.

وی لحن فضای رسانه ای کشور را به ویژه در حوزه خبر بیشتر از کشورهای توسعه یافته، هیجانی و دور از واقعیت دانست و گفت:

ما با بحث شکاف آگاهی نیز مواجه هستیم. جامعه ما با حجم انبوهی از اطلاعات مواجه است و هر چقدر این حجم اطلاعات بیشتر شود و فاصله میان افرادی که دارای سواد رسانه ای هستند و آنهایی که از آن بی بهره هستند افزایش یابد، شکاف آگاهی بیشتر می شود. طبق آمار ۳۸ درصد از شهروندان ایرانی امکان تشخیص خبر جعلی از صحیح را دارند.

وی به موضوع شبه علم نیز اشاره کرد و گفت: در تعریف شبه علم آمده است که گزاره هایی هستند که ظاهرشان علمی است اما هیچ پایه روشمند و علمی معتبری ندارند. ما در ایران با شبه علم مواجه هستیم و در زمان کرونا شبه علم بسیار خود را آشکار کرد به طوریکه عده ای به همین دلیل از زدن واکسن کرونا خودداری کردند. در همین راستا در دوران جنگ نیز با وجود شبه علم داده های متقن ارائه نمی شود و از سویی هم اعتماد نهادی مردم کاهش پیدا کرده است و دانش رسانه ای عامه مردم هم پایین است. همه این موارد باعث می شود ما به یک ادراک نادرست برسیم.

بیانی تولید علم را در کشور بی کیفیت عنوان کرد و افزود: رویکرد مک دونالدی به دانش در کشور که مانند غذای سریع فاقد کیفیت لازم است، علم را به همین میزان بدون عمق و بی کیفیت کرده است. این موضوع باعث شده ما گفتمان انتقادی را هم در جامعه از دست بدهیم.

وی با بیان اینکه کشور ایران با بحران های ژئوپلتیک مواجه است، افزود: ما درگیر سوگیری های شناختی هستیم. این مساله را اگر در کنار چرخه معیوب اطلاعات قرار دهیم، مسائل دیگری همچون شبه علم از آن خارج می شود. از سویی با کاهش اعتماد عمومی روبرو هستیم که همه این موارد در کنار یکدیگر به درک ناقص حقیقت منتج می شود.

بیانی تاکید کرد: با وجود کاهش اعتماد نهادی، کاهش سواد رسانه ای، رتوریک خبر و شبه علم در زمان بحران ها، در ساختن روایت غالب دچار مساله می شویم و در گام اول بحث را می بازیم. اگرچه سعی می کنیم وضعیت را بهبود ببخشیم اما چون آن چرخه معیوب اطلاعاتی وجود دارد شرایط بدتر می شود و در نهایت اوضاع به گونه ای پیش می رود که نهادهای فرهنگی ما نمی توانند روایت قانونی را داشته باشند.

 

آخرین اخبار