در آن نوع جنگ، شاید با کمی آموزش و یک دست لباس و تجهیزات ساده رزمی میشد به لشکر و سپاه حق پیوست. بسیاری هم رفتند و هر چه در توان داشتند انجام دادند، خدا را شکر موفقیت هم حاصل شد. اما الان آن شرایط نیست.
ادامه عرایض روی ویژگی جنگها و بالاخص ویژگی جنگ اخیر و تجاوز وحشیانه رژیم صهیونیستی است. جای تاکید مجدد دارد تصوری را که نسبت به دفاع هشت ساله داشتیم، در خصوص جنگ اخیر باید موقتا کنار گذاریم وگرنه ممکن است دچار خطا شده، کلاه سرمان برود و بعدا پشیمان شویم.
مروری بر چند جنگ بزرگ تاریخی
اول. جنگهای صلیبی
جنگهای صلیبی مجموعهای از لشکرکشیهای مذهبی بودند که بین سالهای ۱۰۹۶ تا ۱۲۹۱ میلادی ( برابر با ۴۷۳ تا ۶۷۰ شمسی) بین مسیحیان و مسلمانان در منطقه شام (فلسطین و کشورهای اطراف) درگرفت. این جنگها با فراخوان پاپ اوربان دوم در شورای کلرمونت در سال ۱۰۹۶ آغاز شد و با سقوط عکا، آخرین پایگاه صلیبیون در سال ۱۲۹۱ به پایان رسید.
در طول جنگهای صلیبی، امپراتوری عثمانی مناطق وسیعی را در آناتولی (ترکیه امروزی)، بالکان، و برخی مناطق از مدیترانه شرقی از جمله شام (شامل سوریه، لبنان، فلسطین، و اردن) و مصر را تحت کنترل خود درآورد. همچنین، بخشهایی از آسیای صغیر (آناتولی شرقی) و شمال آفریقا نیز تحت نفوذ یا کنترل عثمانی قرار گرفتند.
خب در این جنگها توان ترکان عثمانی، ترس زیادی در اروپا ایجاد کرد که در جنگ جهانی اول اثر گذاشت.
دوم. جنگهای ایران و روسیه
جنگهای ایران و روسیه تزاری مجموعهای از درگیریها بین امپراتوری ایران و روسیه تزاری بود که عمدتاً بر سر کنترل مناطق قفقاز در قرنهای ۱۷، ۱۸ و ۱۹ میلادی رخ داد. این جنگها به طور کلی به دو دوره تقسیم میشوند: جنگهای دوره صفویه و جنگهای دوره قاجار.
جنگهای دوره صفویه
الف. جنگهای ۱۶۵۳–۱۶۵۱: این جنگها به دلیل اختلافات ارضی در منطقه داغستان و تلاش روسیه برای گسترش نفوذ در منطقه آغاز شد.
ب. جنگ ۱۷۲۳–۱۷۲۲: این جنگ با حمله پترکبیر به ایران و تصرف مناطقی در شمال ایران و سواحل دریای خزر از جمله باکو و گیلان همراه بود. با این حال، این مناطق بعداً توسط نادرشاه افشار از روسیه بازپس گرفته شدند.
جنگهای دوره قاجار
الف. جنگ اول ۱۸۱۳–۱۸۰۳: این جنگ با هدف گسترش نفوذ روسیه در قفقاز و با شکست ایران همراه بود.
ب. جنگ دوم ۱۸۲۸–۱۸۲۶: این جنگ با تلاش ایران برای بازپسگیری مناطق از دست رفته آغاز شد، اما با شکست مجدد ایران و واگذاری مناطق بیشتری از جمله ایروان و نخجوان به روسیه از طریق عهدنامه ترکمنچای پایان یافت.
در نتیجه این جنگها، ایران بخشهای وسیعی از سرزمینهای خود در قفقاز را از دست داد. روسیه تزاری موفق شد نفوذ خود را در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی افزایش دهد. این جنگها باعث تضعیف موقعیت سیاسی و نظامی ایران و منجر به تغییرات قابل توجهی در نقشه سیاسی منطقه شد و مرزهای جدیدی بین ایران و روسیه ترسیم شد.
این جنگها هم در کنار سایر تغییرات سرزمینی باعث شد ایرانیان نسبت به تاریخ گذشته خود حساس بشوند و بدانند که حفط خاک و آب از واجبات است.
سوم. جنگ جهانی اول
جنگ جهانی اول از ۱۹۱۴ شروع و ۱۹۱۸ پایان رسید (از ۱۲۹۳ تا ۱۲۹۷ شمسی). این جنگ با اعلان جنگ اتریش-مجارستان به صربستان آغاز شد و به سرعت به یک درگیری جهانی گسترش یافت.
پس از جنگ جهانی اول، امپراتوری عثمانی تجزیه شد و بسیاری از سرزمینهای آن به کشورهای مستقل یا تحت قیمومیت قدرتهای اروپایی درآمدند. این تجزیه عمدتاً در نتیجه معاهده سور و توافقهای بعدی بین قدرتهای پیروز در جنگ صورت گرفت.
امپراتوری عثمانی پس از شکست در جنگ و امضای معاهده سور در سال ۱۹۲۰، که قلمرو آن را به شدت محدود میکرد، تجزیه شد. این امر راه را برای تأسیس جمهوری ترکیه و شکلگیری خاورمیانه جدید بر اساس توافقنامههایی مانند سایکس-پیکو هموار کرد.
جنگ جهانی اول منجر به تغییرات اساسی در نقشه سیاسی خاورمیانه شد و کشورهای جدیدی مانند سوریه، عراق، لبنان و فلسطین شکل گرفتند.
شکست امپراتوری عثمانی و تجزیه آن، زمینه را برای تأسیس جمهوری ترکیه توسط مصطفی کمال آتاتورک فراهم کرد. جنگ استقلال ترکیه علیه نیروهای اشغالگر منجر به لغو پادشاهی عثمانی و تأسیس جمهوری ترکیه شد. جنگ جهانی اول و پیامدهای آن تأثیر عمیقی بر ساختار اجتماعی و فرهنگی امپراتوری عثمانی و مناطق تحت کنترل آن گذاشت.
بخشهای مختلف امپراتوری عثمانی بین قدرتهای پیروز در جنگ (بریتانیا، فرانسه، ایتالیا و یونان) تقسیم شد. مناطقی مانند سوریه، لبنان، عراق، فلسطین، و بخشهایی از شبهجزیره عربستان به کشورهای مستقل یا تحت قیمومیت تبدیل شدند. با اعلام جمهوری ترکیه، خلافت عثمانی نیز رسماً منحل شد.
شبهجزیره عربستان به چندین پادشاهی و شیخنشین تقسیم شد، از جمله پادشاهی حجاز و پادشاهی متوکلی یمن. با رهبری مصطفی کمال آتاتورک، ترکیه به یک جمهوری تبدیل شد و مرزهای آن در معاهده لوزان در سال ۱۹۲۳ تثبیت شد.
شاید بخشی از آثار این جنگ، انتقام گرفتن از ترکان عثمانی بود و هیچگاه آنان به روزهای گذشته برنگشتند.
چهارم. جنگ جهانی دوم
جنگ جهانی دوم از ۱۹۳۹ با حمله آلمان به لهستان آغاز شد و در سال ۱۹۴۵ با تسلیم ژاپن به پایان رسید. (از ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۴ شمسی) به طور کلی، این جنگ به مدت ۶ سال طول کشید. در جنگ جهانی دوم، دو گروه اصلی در مقابل هم قرار داشتند: متفقین و متحدین (یا نیروهای محور). متفقین شامل بریتانیا، ایالات متحده آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی و چین بودند. در مقابل، متحدین یا نیروهای محور، آلمان، ایتالیا و ژاپن بودند.
جنگ جهانی دوم یکی از خونینترین درگیریهای تاریخ بود که منجر به کشته شدن حدود ۷۰ میلیون نفر شد. ویرانی گستردهای در بسیاری از شهرهای بزرگ همراه با نابودی زیرساختها صورت گرفت، همچنین تغییر نقشه سیاسی به وجود آمد.
در خلال جنگ، حدود ۴۰ هزار زن اروپایی در کشورهای خودشان به همراه زنهای بسیاری در روسپیخانههای اردوگاههای آلمانی در جنگ جهانی دوم به روسپیگری کشانده شدند. در بسیاری از موارد در شرق اروپا دختران و زنان جوان در خیابانها توسط نیروهای نظامی یا پلیس نازیها ربوده میشدند و به روسپیخانه فرستاده میشدند. از طرف دیگر و در مقابل، فتح برلین توسط نیروهای متفقین در حالی صورت گرفت که این نیروها به ویژه نیروهای روس شهر خالی از دفاع برلین که از دو میلیون و هفتصد هزار نفر باقی مانده در آن دو میلیون نفر زن بودند را به محل جنایات تکان دهنده خود بدل کردند. طی گزارش ها پس از شکست آلمان و در حین جنگ آمار وحشتناکی از تجاوز به زنان و دختران آلمانی، مجار، بلغار و یوگوسلاو توسط روس ها و متفقین گزارش شد. گفته می شود سربازهای روس حتی به تجاوز تشویق شده بودند و این را دستور استالین برای انتقام از آلمانی ها می دانستند. هزاران زن آلمانی برای نجات از تجاوز روسها خودکشی کردند. بعضی منابع تعداد کل زنان آلمانی را که مورد تجاوز قرار گرفتند را تا دو ملیون نفر ذکر کرده اند. از سربازان آمریکایی و فرانسوی نیز آمار بالایی از تجاوز ولی نه به شدت روسها گزارش شده است.
توسعه فناوریهای شنود الکترونیک و تحلیل رمز منجر به دستیابی به توانایی رمزگشایی شد. از نمونههای سرشناس این موضوع میتوان به رمزگشایی کدهای نیروی دریایی ژاپن توسط متفقین و فناوری اولترای بریتانیا، که به این کشور اجازه رمزگشایی از کدهای انیگما را میداد، اشاره کرد. استفاده از فریب یکی دیگر از جلوههای اطلاعات نظامی در جنگ جهانی دوم است. متفقین در عملیاتهایی مثل مینسمیت و بادیگارد از شیوههای فریب استفاده کردند.
دیگر دستاوردهای حوزه فناوری و مهندسی در طول یا در نتیجه جنگ به دست آمدند. نخستین رایانه قابل برنامهریزی جهان(زد۳، کلوسوس و انیاک) ، موشکهای هدایتشونده و موشکهای مدرن، پروژه منهتن و توسعه درگیریافزارهای هستهای، تحقیق در عملیات و توسعه بندرگاههای مصنوعی و خطوط نفتی زیر کانال مانش از جمله این دستاوردها هستند. پنیسیلین نخستین بار در طول جنگ به تولید انبوه و استفاده رسید.
جنگ جهانی دوم منجر به فروپاشی امپراتوریهای بزرگ و ظهور دو ابرقدرت جدید شد. ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی پس از جنگ به عنوان دو قدرت غالب در جهان ظاهر شدند. آلمان نیز به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد.
یکی از مهمترین نتایج جنگ جهانی دوم، تشکیل سازمان ملل متحد بود. این سازمان با هدف حفظ صلح و امنیت بینالمللی و ارتقای همکاریهای بینالمللی ایجاد شد.
جنگ جهانی دوم به ظهور جنگ سرد بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی منجر شد. این دو کشور به عنوان رهبران دو بلوک متخاصم در طول دهه های بعد با یکدیگر رقابت داشتند.
جنگ جهانی دوم باعث شد که اروپا از مرکز قدرت جهانی خارج شود و آمریکا و شوروی جایگاه غالب را در جهان به دست آورند. بسیاری از کشورهای آسیب دیده در جنگ، به بازسازی و بهبود روابط دوجانبه پرداختند.
با شروع جنگ جهانی دوم دولت ایران اعلام بیطرفی کرد، اما بیطرفی ایران به دلیل موقعیت استراتژیک از سوی کشورهای درگیر در جنگ مورد توجه قرار نگرفت. وقوع جنگ جهانی دوم در بیشتر کشورها و به خصوص ایران به لحاظ موقعیت خاص جغرافیایی، تأثیرهای مخربی بر زندگی مردم وارد نمود. تخریب ساختار اجتماعی اقتصادی، رکود کشاورزی، ناامنیهای اجتماعی، شیوع بیمارهای واگیردار از تبعات این جنگ در ایران بوده است.
اینجا هم بی طرفی ایران، از ایران، قدرت منطقهای نساخت بلکه شدیم پل پیروزی (بخوانید نردبان پیروزی) دیگران.
پنجم. تشکیل رژیم اسرائیل
در سال ۱۹۱۷، در خلال جنگ جهانی اول، آرتور بالفور، وزیر امور خارجه بریتانیا، بیانیه بالفور را برای لرد روچیلد، رهبر جامعه یهودیان بریتانیا ارسال کرد که در آن اعلام شده بود که بریتانیا قصد دارد یک «خانه ملی یهودی» را در فلسطین برپا کند.
در سال ۱۹۱۸، لژیون یهودی، گروهی عمدتاً از داوطلبان صهیونیست، در فتح فلسطین توسط بریتانیا به بریتانیاییها یاری رساندند. در سال ۱۹۲۰، پس از اینکه متفقین، شام را در طول جنگ جهانی اول فتح کردند، این قلمرو بین بریتانیا و فرانسه تحت نظام قیمومیت تقسیم گردید و منطقه تحت اداره بریتانیا که شامل اسرائیل امروزی بود، فلسطین تحت قیمومیت نام گرفت.
شکلگیری اسرائیل نتیجه جنبش صهیونیسم و قطعنامه سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۷ برای تقسیم فلسطین و جنگهای متعاقب آن است. در سال ۱۹۴۸، با پایان قیمومت بریتانیا، اسرائیل اعلام استقلال کرد و با کشورهای عربی وارد جنگ شد. این درگیریها منجر به آوارگی گسترده فلسطینیان و گسترش قلمرو اسرائیل شد.
در سال ۱۹۴۷، سازمان ملل متحد قطعنامهای را تصویب کرد که فلسطین را به دو کشور یهودی و عربی تقسیم میکرد و به سلطه بریتانیا پایان میداد. در ۱۹۴۸، اسرائیل استقلال خود را اعلام کرد و بلافاصله با حملات کشورهای عربی مواجه شد.
جنگ ۱۹۴۸: این جنگ که به جنگ استقلال اسرائیل یا جنگ اول اعراب و اسرائیل نیز معروف است، با پیروزی اسرائیل و گسترش قلمرو آن به پایان رسید.
پیامدهای جنگ: جنگ مذکور منجر به آوارگی و پناهندگی صدها هزار فلسطینی از سرزمین خود شد و مسئله آوارگان فلسطینی همچنان یکی از مسائل اصلی درگیریهای منطقه است.
وضعیت کنونی: اسرائیل پس از جنگهای متعدد با کشورهای عربی و گروههای فلسطینی، قلمرو خود را گسترش داده و همچنان با چالشهای امنیتی و سیاسی مواجه است.
اهداف جنگهای فوقالذکر
مروری بر اهداف این جنگهای بزرگ فراملیتی نشان می دهد، که عمدتا اهداف زیر بصورت یک-گانه و یا چند-گانه مدنظر طرفین بوده و یا بتدریج به سمت این اهداف رفتهاند:
۱- اهداف درون مرزی: کشورگشایی و توسعه مرزهای جغرافیایی
۲- اهداف برون مرزی: تضعیف و تجزیه یک امپراطوری و یا یک کشور بزرگ
۳- اهداف دگر مرزی: جابجایی اقوام و مهاجرت اختیاری و یا اجباری آنها برای تشکیل کشور جدید و یا کنترل یک کشور
۴- اهداف فرامرزی: بدست گرفتن حکمرانی یک کشور از راه دور بدون حضور در آن کشور
۵- اهداف حکمرانی: بدست گرفتن همه و یا بخشی از حکمرانی جهانی و قاعده گذاری در آن
۶- اهداف فراحکمرانی: تحمیل یک هژمونی برای یک کشور و یا گروهی از کشورها
۷- اهداف ترکیبی: ترکیبی از برخی این اهداف و یا اهداف دیگر
با این حساب، جنگهای صلیبی، جنگ اول جهانی و جنگهای روسیه با ایران بیشتر در دسته جنگهای مرزی (درون مرزی و دگر مرزی) قرار میگیرند و اهداف سرزمینی دارند. اما جنگ جهانی دوم و موضوع تشکیل رژیم صهیونی متفاوت است.
نوع اخیر از جنگها با هدف تغییر رفتار کشور شکست خورده بوده است بیشتر جنبه حکمرانی و فراحکمرانی دارد. اگر کشور شکست خورده، پیش از این با پروتکل خودش عمل می کرد اینک باید با پروتکل تحمیلی کشور پیروز عمل کند. چنانچه بپذیرد می تواند بماند، در غیر اینصورت تسخیر می شود.
گاهی هم یک جنگی آثاری دارد و چندین سال بعد، جنگ دیگری برای بازپس گیری آثار آن شروع میشود. گرچه جنگهای صلیبی منجر به توسعه امپراطوری عثمانی و گسترش مرزهای آن شد اما پس از جنگ جهانی اول این امپراطوری عثمانی کلا منحل و به تعدادی کشور تجزیه شد. یعنی نتیجه جنگ وقتی مشخص و تمام شد که یک امپراتوری بزرگ شکست خورد و تجزیه شد. مرزها بهم خورد و کشورهای جدید شکل گرفتند. دیگر چیزی به نام امپراطوری عثمانی یا اسلامی در مقابل غرب نبود. هم اینک نیز در سرحداتی که امپراطوری عثمانی در دل اروپا ایجاد کرده بود، خرابههایی وجود دارد تا نشان دهد که مسلمانان تا چه حد، پیشرفت سرزمینی وسیعی داشتهاند و این خطر را فراموش نکنند.
نتیجه جنگ جهانی دوم یک مقدار فرق داشت. جنگ جهانی دوم خیلی پیچیده است، چون پس از اتمام آن، ۵ کشور دارای حق وتو شدند. گفتند از این به بعد، بخشی از حکمرانی دنیا دست ماست. ما حق وتو داریم. مرزها را هم به هم نمیزنیم اما ما برای جهان قاعدهگذاری می کنیم. ما میگوییم چه کشوری هسته ای باشد چه کشوری هسته ای نباشد، کدام کشور غنیسازی کند و کدام نکند.
پس در این نوع جنگ جابجایی مرزها اهمیت کمتری داشت بلکه هدف کشورهای پیروز (متفقین) برای حفظ چیرگی خود از طریق در اختیار گرفتن قواعد حکمرانی جهان بود که از آن قبلی (جنگ جهانی اول) سختتر است.
کار دیگری هم کردند که داستان شکلگیری اسرائیل است. اروپاییها میدانستند که با یهودیان نمیتوانند زندگی کنند. منظور من از یهودیان، یهودیان صهیونیست است. تقریبا اقتصاد اروپای جنگ زده از جمله بانکها در سیطره یهودیان بود. یهودیان از مردم بیچاره برای مقاصد درآمدزایی خود سوء استفاده میکردند لذا مردم زیادی از آنها بسیار متنفر بودند. یهودیان خیلی بد سابقه بودند.
برخی کشورهای اروپایی -که در میان برندگان جنگ جهانی بودند- و آلمان نازی را شکست داده بودند میدانستند این غده سرطانی نباید در اروپا باشد لذا فکری برای آنها می کنند.
همانطور که در بالا گفتم از جنگ جهانی اول کارهای نیمه تمامی انجام شده بود که در جنگ جهانی دوم تمامش کردند: در سال ۱۹۱۷، در خلال جنگ جهانی اول، آرتور بالفور، وزیر امور خارجه بریتانیا، بیانیه بالفور را برای رهبر جامعه یهودیان بریتانیا ارسال کرد و گفت بریتانیا قصد دارد یک «خانه ملی یهودی» را در فلسطین برپا کند. در سال ۱۹۱۸، لژیون یهودی، به بریتانیاییها در فتح فلسطین یاری رساندند. در سال ۱۹۲۰، پس از اینکه متفقین، شام را در طول جنگ جهانی اول فتح کردند، این قلمرو بین بریتانیا و فرانسه تحت نظام قیمومیت تقسیم گردید و منطقه تحت اداره بریتانیا که شامل اسرائیل امروزی بود، فلسطین تحت قیمومیت نام گرفت. و نهایتا شکلگیری اسرائیل نتیجه قطعنامه سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۷ برای تقسیم فلسطین و جنگهای متعاقب آن است.
اروپاییان برندگان جنگ جهانی دوم دو هدف را از گسیل یهودیان به فلسطین تعقیب می کردند. اول آنکه، دیگر مسلمانان تا بالکان و اتریش کشورگشایی نکنند. دوم آنکه، با این یهودیان - صهیونیست ها- نمی توان زندگی کرد. اگر در اروپا بمانند یک عده ای دیگر تفکرات نازیسم و هیتلر پیدا می کنند و دوباره با آنها وارد جنگ می شوند. پس کلا باید بروند. جنگ جهانی دوم، دو ویژگی برای اروپا و دنیای پیروز داشت: با حق وتو حاکمیت جهانی را به دست گرفتند. یهودیان را به سمت خاورمیانه راندند.
اثر جنگها و حاکمیت هژمونی
یک نکته کوتاه در باب هژمونی لازم به ذکر است. وقتی آن پنج کشور آمریکا، شوروی (روسیه)، چین، انگلیس و فرانسه حق وتو را به دست گرفتند بتدریج یکی از بین خودشان گفت: من از بقیه برترم!! که آن آمریکاست. لذا وقتی میگوییم هژمونی حاکم، فعلا هژمونی آمریکاست یعنی خود فرانسه، انگلیس و آلمان هم در این داستان همدست با آمریکا هستند، چون او را برتر میدانند میخواهند با آن همراه شوند. یعنی حتی در سازمان ملل و در میان دارندگان حق وتو نیز نوعی نزاع بر سر قدرت هست و فعلا آمریکا خودش را اصل و بقیه را فرع میداند و وقتی بر خلاف مقررات بین المللی به ایران حمله میکند و یا از حمله اسرائیل دفاع میکند این را به حساب ریاستش در میان سایر اعضا توجیه میکند. یعنی حتی قاعده غلط حق وتو هم حتی استثنتئات خاص خودش را برای صاحب قدرت بیشتر دارد.
پس اهداف جنگ در یک دسته بندی خلاصه میشود: تغییر مرزها و تجزیه؛ حکمرانی و فراحکمرانی جهانی؛ اعمال هژمونی؛ ترکیبی.
اهداف اسرائیل و آمریکا از تحمیل جنگ ۱۲ روزه
گاردین میگوید: آنچه نتانیاهو در مورد ایران می خواهد همان چیزی است که قدرتهای امپریالیستی همیشه خواسته اند یعنی ایران کشوری دائما ضعیف، تکه تکه شده و تحقیر شده که نتواند هیچ تهدیدی برای منافع اسرائیل ایجاد کند و هر زمان که لازم بود مجازات شود.
ما نباید بپذیریم، وحشتناکه! اصلا جنگ هشت ساله اینگونه نبود. جنگ ۸ ساله نمیخواست ما تابع صدام شویم، قصدش توسعه مرزی بود. بعد دید نتوانست رفت کویت را گرفت. جنس جنگ، سرزمینی بود. اما جنس جنگ اخیر، تابعیت از هژمونی است. خیلی با آن جنگ فرق دارد.
اثر سوم جنگها که این روزها خیلی بر آن تاکید می کنند تغییر رفتار است. آمریکا میگوید هر کس تغییر رفتار نمیدهد باید برود!!!!!
به فلان مقام در کشور همسایه یا غیرهمسایه ایران، میگوید آیا تغییر رفتار می دهی؟ اگر جواب آن کشور ضعیف بله باشد، جواب میشنود پس در حکمران کشورت بمان. مرزهایت هم بمانند. تو تغییر رفتار بده. سیستم امنیتی، سیستم اطلاعاتی و ... تو در دست آمریکا و اسرائیل باشد. به هواپیماهای این دو کشور هم که به سمت ایران می روند کاری نداشته باش.
آیا اعمال و پذیرش هژمونی وجود داشته و موفق بودند؟ بله. به وضوح می بینیم که برخی کشورهای همسایه ما تغییر رفتار دادند. این جنگ، یکی از اهدافش تغییر رفتار است. یعنی کشور با اختیار و یا از روی ترس و یا تحت تهاجم و تحت تجاوز، رفتارش را عوض کند و تابع هژمونی شود.
صدر اعظم آلمان چه می گوید؟ او خیلی منصفانه!! حرف زده. او می گوید: «اروپا تمام کارهای کثیف خود را به دست اسرائیل انجام می دهد». اروپا چه کار کثیفی دارد؟
اروپا از جنگ های صلیبی یادش هست که این سرزمینهای اسلامی نباید جان بگیرند یکی باید نفس شان را بگیرد. خب، اروپای پیر و مردنی، خودش نمی تواند همواره بجنگد لذا به یهود اسلحه می دهد.
کارهای کثیفی که صدر اعظم آلمان به آن اشاره دارد یکی اینکه مسلمانان دوباره به اروپا برنگردند و دوم، یهودیان هم به اروپا برنگردند. پس این ستیز برای اروپا خیلی فرصت ذی قیمتی است.
به این دلیل، اروپا وقتی مثلا یک روزنامه ای در ایران مثل کیهان از میان صد روزنامه کشور، با توجه به آزادی بیان، می نویسد گروسی - مدیرکل آژانس انرژی اتمی- باید محاکمه و اعدام شود، سران هفت کشور اروپایی دور هم جمع میشوند و بیانیه میدهند که ما این رفتار ایران را که یک روزنامه در مورد گروسی گفته، به شدت محکوم میکنیم، اما یک کشور هسته ای غیرعضو NPT یعنی رژیم جعلی اسرائیل به یک کشور متمدن غیرهستهای عضو NPT یعنی ایران حمله میکند، کلی آدم کشته میشوند، لام تا کام کسی صحبت نمیکند. یک روزنامه، یک جمله گفته، رهبران ۷ کشور جمع می شوند حرف آن روزنامه را محکوم میکنند اما این همه آدم از کودک و زن و بچه مظلوم، سردار عزیز و دانشمند پرافتخار به شهادت می رسند، آنها سکوت کردهاند و حتی دبیرکل ناتو به ترامپ تبریک هم میگوید. خیلی جای تحلیل دارد.
ما با جنگل متوحشی از سیاستمداران مواجه هستیم که برای یک تحلیل روزنامه اعلامیه محکومیت میدهند اما برای خونهای ریخته شده، خانههای خراب شده، مهر سکوت بر لب زدهاند همانطور که در مورد غزه هم همین رفتار کثیف را دارند. حرف آقای صدر اعظم آلمان درست است که می گوید ما کارهای کثیف خود را به اسرائیل دادیم. چون این ماموریت کثیف را به رژیم صهیونی دادهاند پس باید ساکت باشند چون خودشان گفته اند این جنایتها را مرتکب شود.
باید اعماق و ریشههای جنگ را دریافت. با اینکه فلان حکمران ایرانی اینچنین سخنی گفت، یا بهمان مقام ایرانی آنچنان گفتند، یا اگر مثلا این نبود، آن جور می شد، مثلا حمله نمیکردند. نه. موضوع را اشتباه نگیریم. این اتفاق، ریشه قدیمی دارد. این غده سرطانی باید دهان باز میکرد که کرد.
بیشترین تمرکز اسرائیل - اگر بتواند- چند هدف است. البته چون تسلط سرزمینی خیلی سخت است احتمالا آنها به تجزیه فکر میکنند. پس بی شک هدف اول یعنی تجزیه کشور را تعقیب می کنند. هدف دومش این بود که تغییر نظام بدهد و سوم اینکه تغییر رفتار صورت گیرد. به نظر می رسد حداقل دو هدف از سه هدف را دنبال میکند. پس اگر بتواند هر سه هدف باهم و اگر نشد دو هدف آخر و در غیر اینصورت فقط هدف آخر را دنبال میکند. توجه داشته باشید موضوع یک شهر یا یک استان نیست، این رژیم ددمنش می خواهد ایران را نابود کند. الان هم ترامپ آمده روی هدف آخر ایستاده چون به این باور رسیده که مردم ایران متحدتر از همیشه اند لذا تجزیه ایران امکانپذیر نیست. لذا میگوید همین که ایران سرش را پایین بیاندازد، راضی هستیم. پس این مقاومت ۱۲ روزه یک مقداری توهم شان را کاهش داد.
یک برگ مهم تاریخی در حال ورق خوردن است
به نظر میرسد یک برگ مهم تاریخی در حال ورق خوردن است که بسیار مهم است یعنی سالهای سال راجع به این روزها صحبت خواهند کرد. آن چه برگی است؟ اگر پیروز شویم که انشاءالله به لطف و اذن الهی خواهد شد، اینکه ۵ کشور بگویند چه کشوری هستهای بشود چه کشوری غنیسازی بکند یا نه، دگرگون میشود و به جهان عادلانهای نزدیکتر میشویم و این در تاریخ خواهد ماند که چه کسی توانست این برگ تاریخ را برگرداند. اگر خدای ناکرده شکست بخوریم، هیچ تنابنده و موجودی تا سالهای آینده جرأت نمی کند این هژمونی را بهم بزند. برگردید به آثار جنگهایی که در مقدمه مرور کردم.
هدف این سخنان، دادن مأموریت عدالتگستری در جهان یا مأموریت جنگی به کسی نیست بلکه تحلیلی درمورد جنگ تحمیلی ۱۲ روزه است که آنهایی که این جنگ را آغاز و به ایران تحمیل کردند باید اینگونه به موضوع نگاه می کنند. لذا یا باید در مقابل آنهایی که پس از جنگ جهانی دوم، فراحکمرانی جهانی را بدست آوردند و تحمیل هژمونی میکنند تسلیم شویم یا اینکه حق ایران عزیز را از آنها بگیریم و ایران نجیب را نه تنها برای خود بلکه برای همه ملتهای جهان حفظ کنیم. این مأموریت را آنها پیش پای ما مردم ایران گذاشتهاند.
هدف آنها میرا شدن ندای حق طلبی است. هیچ ایرانی نمی تواند ببیند که قرار است سرزمینش نابود شود، چون نمیخواهیم این اتفاق بیافتد و انشاءالله مقاومت میکنیم و پیروز میشویم، پس منافعش را همه دنیا میبرند. ما ایران را می خواهیم ولی اگر ایران را حفظ کنیم جهان عدالت را حفظ کرده ایم.
پیش بینی آینده
برخی پیش بینی میکنند که روزهای سختی ممکن است در پیش باشد که انشاءالله اینگونه نباشد. به نظر میآید اروپا هنوز دارد این رژیم منحوس و این پنجره کثیف را تحریک میکند. آمریکا نیز میخواهد نشان دهد برنده شده است. به گمان برخی، ایران هنوز در جنگ ۱۲ روزه، میخ آخر را بر تابوت آنها نکوبیده و سنگ آخر را بر مزار آنها نگذاشته است. لذا آنها دوباره به جمعآوری سلاح و طرح نقشههای خائنانه مشغولند. قاعدتا اینها همش بخاطر یمن و غزه و لبنان نیست چون می دانند اینگونه نیروهای مقاومت از جای دیگری -ایران- انرژی می گیرند و آن مرکز انرژی باید از بین برود.
چه باید کرد؟
قبل از هر چیزی باید گفت و از خداوند منان بسیار سپاسگزار بود که ایران هم شامل الطاف خفیه الهی شد و هم مردم واقعا عالی عمل کردند. فوقالعاده هوشمندانه و متمدنانه. آنها بهترین تصویری که از یک تمدن، از یک ملت فرهیخته، از یک فرهنگ متعالی و از یک سابقه شکوهمند انتظار می رود را به نمایش گذاشتند. نیروهای مسلح هم با هدایت های راهگشای مقام معظم رهبری، سنگ تمام گذاشتند و در یک مارپیچ تعالی بخش به سمت اثربخشی فوق تصور رفتند و طرف مقابل را به دریوزگی انداختند. البته ما سرداران بزرگ و دانشمندان افتخارآمیزی را از دست دادیم. در بین مردم و نیروهای مسلح هم شهدای بسیاری از بین ما پرگشودند و پرواز کردند که جای همه آنها خالی است.
خدا را شکر اینک دغدغه جدی به اسم شکاف نسلی و یا کاهش سرمایه اجتماعی نداریم چون همه اقشار از پیر و جوان و خرد و کلان از تحمیل این نزاع بر ایران عزیز ناراحت هستند و عملیات مقابله را مطالبه میکردند و میکنند.
همه متوجه شدیم که ایران عزیز ما مورد طمع است و علیرغم خویشتنداری ما، آنها قصد دارند آسمان ایران ناامن و متعلق به خودشان باشد. زهی خیال باطل.
ما چه کار کنیم؟
یکی از نظر ذهنی، یادمان باشد که ایران مظلوم است. دلمان با ایران باشد. در خانواده، در بسیج، در امداد، هر جا کاری از دستمان بر می آید انجام دهیم. آن ناملایمات و زخمهای اقتصادی که در ذهنمان بوده فعلا مطرح نکنیم. ایران در کل، مظلوم است. مراقبت و تیمارگری کنیم. هر کاری که در توانمان است. دولتمردان باید بسرعت فضای کسب و کار را به رونق بیندازند و آرامشی که برای حرکت اقتصاد لازم است ایجاد شود. دولت انصافا در خلال جنگ خیلی خوب عمل کرد.
باورمان باشد اگر خدای ناکرده شکست خوردیم خیلی بد پشیمان می شویم. تجربه اش نکنیم، تن به آن ندهیم. آثار شومی که از غلبه دشمن در کشور شکست خورده در جنگهای پیشین اشاره داشتم را در ذهن داشته باشید. انشاءالله عقب ماندگی فناوری هم باید بسرعت جبران شود و آسمان و زمین ایران عزیز، امن تر گردد.
یادمان هم باشد ما مسلمانیم و دو جهانی هستیم اگر می گوییم ان تنصرالله ینصرکم، یک دنیای دیگری هست، این دنیا مزرعه ای برای آخرت است. ما قرار است همچون امام حسین (ع) آزاده باشیم.
مراقب باشیم فعلا به اختلافات دامن نزنیم. ما باید انشاءالله ایران را توسعه بدهیم. به دنبال رفاه و امنیت و آرامش مردم باشیم. با مردم باشیم همه و همه جا. توسعه و رفاه خوب است اما لازمه آنها این است که حکمرانی مستقل خودمان بالای سرمان باشد. اگر بخواهد این حکمرانی و استقلال از ما گرفته شود اسمش دیگر عزت نیست، ذلت است. یعنی اول آزاده بودن، مستقل بودن، زیر بار هژمونی ذلت نرفتن و سپس آرامش و توسعه.
اگر شهید شدیم که انشاءالله خداوند برای ما توفیق در نظر میگیرد، گناهانمان را می بخشد و در بهترین جا با ائمه اطهار محشورمان می کند. چه جایی بهتر از آنجا که پر از حس زیبا، صلح و آرامش است. زندگی اصلی آن است. این دو جهانی باید ما را متفاوت کند.
آنها ممکن است تک جهانی باشند یعنی اگر این دنیا را از دست بدهند تمام می شود. ما اینگونه فکر نمی کنیم چون برای ما این دنیا یک مقدمه است و آخرت اصل است. آنجا می توانیم در کنار پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار علیهم السلام باشیم، چه پاداشی از این بالاتر، صلح، امنیت، آرامش و همه چیز که در روح انسان است.
پس در درجه اول، از نظر ذهنی، ذهنمان را اصلاح کنیم. به همه هم بگوییم ذهنشان را درست کنند. تاکید می کنم اگر از نظر ذهنی شکست بخوریم در میدان عمل هم شکست خواهیم خورد.
از نظر عملیاتی، امن کردن آسمان کشور واجب است. علیرغم تلاشهای صورت گرفته و جانفشانیهای نیروهای پدافند اما هنوز ممکن است ضعفهایی وجود داشته باشد من نمی دانم و تخصص ندارم. ممکن است با هواپیما بیآیند و ناامنی ایجاد کنند و مقاصدشان را بمباران می کنند. حالا از کجا می آیند؟ از کشور الف. چرا؟ چون کشور الف هژمونی آمریکا را پذیرفته. دیگر کجا؟ کشور ب. چرا؟ چون کشور ب هژمونی آمریکا را قبول کرده یعنی همان شکست سوم. برای این کشورها شکست سوم - تغییر رفتار - را تحمیل کردهاند و حالا میخواهند به ما تحمیل کنند. یک مقام سیاسی عراق میگوید ما میخواستیم پدافند خوب بخریم اما اسرائیلیها نگذاشتند!
دوم اینکه موقعیت جنگی داشته باشیم. در خانه و محل کار و جلسات کلی موبایل هست. ساختمان همان ساختمان قبلی و رفتارمان همان رفتار قبلی است. هنوز همه چیز را در تلفن میگوییم. این پوزیشن جنگی نیست. باید موقعیت جنگی متناسب با این شرایط داشت، منظور فقط پناهگاه نیست، تبادل اطلاعات با دیگران و حتی خانواده. اطلاعات ما را کنار هم می گذارند و برداشتهای لازم را میکنند.
ما نباید سردار سپهبد باقری و یارانش را از دست میدادیم. اینها افراد خیلی بزرگی بودند. اینها خیلی بزرگ بودند. نباید طهرانچی و عباسی و سایر دانشمندان را از دست می دادیم. جایگزینی این عزیزان کار راحتی نیست. اینها گنجینهها و سرمایههای ما بودند. چه کسانی این سرمایه ها را به باد داده اند؟ ما. با بی توجهی اطلاعاتی. ما نمی دانستیم ولی الان باید حساس باشیم. کوچکترین تحرکی را باید گزارش دهیم. ما دیگر نمیتوانیم به فردی همچون شهید سردار باقری دست پیدا کنیم که از سالهای جنگ تحمیلی ۸ ساله در این حوزه بصورت تخصصی کار میکرده است. البته خداوند مردان بزرگ دیگری را پرچمدار کرد که همه باعث عزت ما هستند. خداوند نگهدارشان باشد.
جنگ جدید، دانش خودش را می خواهد. باید کسی به ما بگوید که در این شرایط چه کارهایی باید انجام دهیم، با موبایلمان، با گفتارمان، با داشتن تحلیل درست. چون خیلی با جنگهای گذشته متفاوت است. هیچکس نباید ناخواسته مخبر دشمن شود یا دچار شک و تردید در ذهن شود. مثلا در تلفن همراه ها شمارههای بسیاری وجود دارد، موبایل هم به یک ایمیل وصل است و آن ایمیل هم در آن طرف آب. آنها از همین اطلاعات دارند استفاده میکنند. کار در فضای مجازی، دانش و آمادگی زیادی لازم دارد.
دوگانههای ساختگی
دعواهای سیاسی ممکن است دوباره شروع شده و ذائقه مردم را در خلال این بحران، تلخ کند. جه بسا دوگانههایی درست کنند تا دوباره مردم از هم متفرق شوند. دوگانه نظام یا ایران در ذهنها ایجاد شود. این دوگانهها موجب اختلاف و تفرق است. خدای ناکرده، شکست خواهیم خورد.
بعضا دوگانهها در پس ذهن افراد شکل میگیرد و متأسفانه گاهی به زبان می آورند که: دوگانه ایران- نظام، دوگانه میدان-دیپلماسی، دوگانه ایران-هستهای، دوگانه دفاع-حمله و چندین دوگانه دیگر.
اینها دوگانههایی هستند که توان بالقوه برای ایجاد چالش دارند. خطرناک هستند اگر مقامات و کنشگران سیاسی را دچار دعوا کند و این اختلاف را به متن مردم سرایت بدهد. باید اجازه داد مقامات تصمیمساز و تصمیمگیر با بررسی ابعاد همه راهکارها، ضمن مشورت با بدنه مردم و نمایندگان مدنی آنها، بهترینها را برگزینند.
یکی از دوگانه های ساختگی، دوگانه ایران و نظام است، که خدا را شکر همان روز اول شکست خورد. اینکه تصور شود نظام برود، ایران می ماند، اشتباه فاحشی است. این دشمنان ۴۰ سال کینه در دل دارند. نظام اگر رفت، هیچکس و هیچ چیز را باقی نمی گذارند. تمام مراکز مهم کشور را بمباران می کنند. نگویید نظام جدا، ایران جدا. اینها الان یکی هستند. اختلافات را کنار گذاشته و این را حفظ کنیم. جنگ که تمام شد هر کس انتقادی داشت مطرح کند در باب حکمرانی و یا در باب آزادی و مدنیت و توسعه. الان وقت مناسبی نیست. هم اکنون مراقب باشیم دشمنان و وسوسه کنندگان، کلاه سرمان نگذارند. مثلا شرط مضحکی بگذارند و بگویند اگر آن شرط برآورده شود ما جنگ را ادامه نمیدهیم اینها خطرناک است. مواظب باشید، برخی رسانهها دارند به این موضوعات دامن می زنند. دوگانهها را مراقبت کنید. هم ایران، هم نظام. پای آن بایستیم با همه کاستیهایی که دارد یا ندارد.
جمع بندی
این تحلیل، ممکن است نقاط ضعف بسیاری داشته باشد که انشاءالله توسط دیگران کامل خواهد شد. اگر دست در دست دهیم، کنار هم قرار بگیریم و همدل باشیم انشاءا... به اذن خدا برنده نهایی این جنگ هستیم.
اگر این اتفاق بیافتد، مردم یک رخداد بزرگ تاریخی را رقم زدهاند که در کنار آن حکمرانان میتوانند و باید اقتصاد را درست کنند، رفتار حکمرانی را بهبود ببخشند، مطالبات مردم از حکمرانی برآورده شود، و انشاءالله تحریمها برداشته شود.
خود این دشمنان اخیرا یک جملهای را تکرار میکنند – حالا چرا به زبان آوردند نمی دانم- می گویند «صلح از دهانه لوله تفنگ بیرون می آید، یا صلح پس از قدرت است». کشور ضعیف نمی تواند صلح داشته باشد.
قدرتمان را حفظ کنیم و سپس از کشورمان مطالبه ای داشته باشیم. اول باید این کشور و این نظام حفظ شود. مواظب باشیم در جنگ روایتها و جنگ تحلیلها شکست نخوریم. رسانههای مجازی ما را دلمرده و دلزده و دل ترس نکنند. خداوند در این مسیر به ما کمک میکند. خودش قول داده که کمک کند. فرموده در راهم بروید من به شما کمک می کنم. بله، کشته میدهیم، شهید میدهیم، خرابی داریم، اما پیروز میدان ما هستیم.