در سه دقیقه اول، اینیاکی پنیا تیم را در یک موقعیت تک به تک با منیر نجات داد و از کرنری که ایجاد شد، لگانس با یک حرکت استراتژیک و ضربه سر سرخیو گونزالس، پیش افتاد.
از اینجا به بعد، یک درام شروع شد. زیرا ۸۶ دقیقه از بازی برای جبران باقی مانده بود و زمان برای همه چیز وجود داشت. اما درون زمین بارسلونای گمشده را شاهد بودیم.
لواندوفسکی در بازیهای اخیر ناپدید شده است، رافینیا تلاش میکند، اولمو نیز همینطور اما از این بیشتر پیش نرفتند. نیمکت نیز هیچ کمکی نکرد. این بار فران تورس تاثیرگذار نبود، برعکس بازیهای قبلی، به خصوص در شب دورتموند؛ گاوی فقط توان فیزیکی میانه میدان را بیشتر کرد و همین. فرانکی دی یونگ حتی بازی نکرد. وضعیت بازیکن هلندی به یک معمای بزرگ برای تیم تبدیل شده است. بارسا یک بار دیگر به لغزش رئال واکنشی نشان نداد و احتمالا به زودی صدر را نیز از دست خواهد داد اما این بار رئال تنها تهدید نیست. خبر بد اینکه، اتلتیکو مادرید اکنون با آنها همامتیاز شده است. یک درام غیرقابل توضیح!
اما مشکل لواندوفسکی چیست؟ او تبدیل به بازیکنی غیر قابل تشخیص شده و باورش سخت است. او یک بار دیگر در حالی که 25 دقیقه از بازی باقی مانده تعویض شد و چیزی برای اعتراض به کادر فنی نیست. ستاره لهستانی موقعیتهای بسیار واضحی را در برابر لگانس از دست داد که قبولش از الپیچیچی رقابتها باورنکردنی بود. بارسا افت کرده و لوا نیز ناپدیده شده است. این هم یک درام غیر قابل توضیح دیگر.