هفته نامه پنجره: وقایعنگاری یک خیانت از پیش اعلام شده
پیگیران اخبار رسانهها بههفته نامه پنجره: ویژه در حوزه سینما و تلویزیون حتما با شیطنتها و فعالیتهای گاهبهگاه وهابیون در زمینه تولید محصولات فرهنگی آشنا هستند؛ چه آن زمان که برای محصولات دیگر کشورها و بهویژه ایران حاشیهسازی میکنند و چه آن هنگام که خود عزم میدان میکنند و دست به دوربین میشوند! از نمونههای متأخر اینگونه فعالیتها هم میتوان به تحریم تولیداتی چون سریال «یوسف پیامبر»، خبرسازی برای فراهم آوردن زمینه تحریم فیلم سینمایی «محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)» به کارگردانی مجید مجیدی و نیز تهیه و تولید سریال «الحسن و الحسین» اشاره کرد؛ فعالیتهایی که مرور تحلیلی آنها بهترین سند برای تأکید بر مقاصد پشتپرده این جریان بهظاهر رسانهای و فرهنگی است. با همین سابقه ذهنی هم انتشار اخباری پیرامون دورخیز این جریان برای تولید سریالی با محوریت زندگی خلیفه دوم کافی بود تا گوش بهزنگ به ثمر نشستن حرکت مغرضانه دیگری در این حوزه باشیم. سریالی که «عمرالفاروق» نام داشت و نخستینبار در آذرماه سال 89 و در کنفرانس خبری مشترک شیخ ولید بن ابراهیم رییس هیأت مدیره شبکه MBC و محمد عبدالرحمن الکواری مدیر تلویزیون قطر وعده تولید آن رسانهای شد. درست از همان مقطع جریان تبلیغاتی رسانههای وهابی پیرامون تولید این مجموعه آغاز شد و درباره آن به صراحت نوشتند: «این مجموعه نمایشی تلویزیونی از آن سو اهمیت دارد که نمایشگر راه و روش عملی عمر بنالخطاب و شخصیت وی است که نقشی استثنایی در تاریخ دعوت به اسلام و تأسیس کشوری اسلامی ایفا کرد؛ به اضافه مزیتهای شخصیت خلیفه دوم مسلمانان و کرامتهای ویژه او، که او را الگویی هدایتکننده برای مسلمانان تا به امروز قرار داده است.» با چنین پسزمینهای که به روشنی نشاندهنده جهتگیری سازندگان است نگارش فیلمنامه در کشور قطر آغاز شد و همزمان اعلام کردند: «تاریخ اولیه مدنظر برای پخش سریال زندگی عمر بنالخطاب، ماه رمضان آینده (سال90) است و سریال به زبانهای اسلامی مختلف مانند فارسی، اردو، مالایی و... و همچنین زبانهای زنده دنیا از جمله انگلیسی، فرانسوی و... دوبله خواهد شد.» و بدین ترتیب تولید این سریال بهعنوان «پرخرجترین پروژه تلویزیونی در جهان عرب» در دستور کار دو بنیاد بزرگ رسانهای قرار گرفت؛ گروه تلویزیونی mbc که پایگاه اصلی آن در عربستان سعودی است و سازمان عمومی رسانههای دولتی در قطر.
خبری که برخلاف انتظارات تأیید شد
تا اینجای کار بهظاهر همه چیز مطابق با جهتگیری، عادات و اساسا ماهیت رسانهای جریان فوقالذکر پیش میرفت؛ جماعتی از اعراب وهابی که پایی در عربستان و پایی در قطر دارند، دست به جیب شده و بودجه هنگفتی را برای تأمین بخشی از مقاصد نامیمون خود در اختیار فیلمسازان و عوامل فنی همراستا با این اهداف قرار دادهاند! تراژدی اما آنجا شکل گرفت که خبر رسید پیکان بخشی از این ولخرجی شاهنشینان عرب، عوامل ایرانیتبار و شیعهمسلک را نشانه رفته و آنها را بهسمت خود کشانده است؛ و این همان خبر تکاندهندهای بود که ابتدا دهان به دهان در میان اصحاب رسانه پیچید و کمتر کسی آن را تأیید میکرد و بیشتر امید داشتند که هیچگاه هم تأیید نشود اما آغاز پخش سریال تمام این امیدها را ناامید کرد. تیتراژ سریال «عمرالفاروق» گواهی میداد که جمعی از عوامل تولید این پروژه بهویژه در پستهای تعیینکنندهای چون طراحی چهره، صحنه و لباس از عوامل سرشناس سینما و تلویزیون ایران هستند؛ آن هم عواملی که پیشتر نامشان در فهرست عوامل مجموعه ماندگار و تحسینشده «مختارنامه» ثبت شده بود. روزنامه جوان در گزارشی که به این اتفاق تلخ اختصاص داده بود، اینگونه پرده از جزئیات این همکاریها برداشت: «تاکنون در محافل خبری نام عبدالله اسکندری بهعنوان طراح چهرهپردازی این سریال موهن شنیده میشد اما بررسی عنوانبندی آغاز و پایان این سریال و مقایسه آن با عنوانبندی سریال مختارنامه نشان میدهد که آذر محمدی و جلیل فتوحینیا طراح لباس و طراح صحنه مختارنامه نیز در ساخت این اثر مشارکت داشتهاند. حضور آنان در این سریال آنقدر مهم بوده که نام آنها در عنوانبندی آغازین سریال درج شده است.
طبق اطلاعات به دست آمده آذر محمدی همسر حسن میرباقری برادر کوچک داوود میرباقری است. محمدی با حضور در سریالهای «معصومیت از دست رفته» و «مختارنامه» فعالیت جدی خود را در مقام طراح لباس آغاز کرد. وی پیش از این فعالیتهای بسیار اندک و کماهمیتی در سینما و تلویزیون داشته و از زمان ارتباط با خانواده میرباقری مراحل رشد و ترقی خود را در تلویزیون طی کرده و حالا با کسب تخصص در تولیدات ایرانی، تجارب خود را در مقابل دریافت پول در اختیار سازندگان این سریال ضدشیعی - ضدایرانی قرار داده است. ضمنا بررسی عکسهای دو سریال نشان میدهد که محمدی علاوهبر حضور در این سریال، اغلب طرحهای سریال مختارنامه را نیز با اندکی تغییر بهعنوان لباسهای سریال عمر برای بازیگران این اثر عربی دوخته است که بهنظر میرسد این مسأله نیازمند واکنش حقوقی صداوسیما و پیگیری موضوع سرقت هنری از سوی مسئولان رسانه ملی است.» این روزنامه در بخش دیگری از گزارش خود تصریح میکند: «نکته جالب توجه دیگر، حضور جلیل فتوحینیا طراح صحنه سریال مختارنامه در سریال عمر است. فتوحینیا در سریال عمرالفاروق بهعنوان طراح آکساسوار و وسایل صحنه به وهابیون خدمت کرده است.» گزارشنویس «جوان» در بخش پایانی گزارش خود میافزاید: «طبق اطلاعات موثق، عبدالله اسکندری در سازماندهی دستاندرکاران مختارنامه برای حضور در سریال ضدشیعی عمر نقشی جدی داشته است و با همراهی او، گروه فراوانی از عوامل سریال مختارنامه به خدمت این سریال درآمدهاند. بهاره فرجاللهی دستیار اول طراح لباس مختارنامه، یوسفعلی احدی از اعضای تیم لباس و قدرتالله خرج دستیار اول طراح چهرهپردازی برخی از دستاندرکاران هر دو سریال هستند. مانی اسکندری، شیما اسکندری، فرشته موسوی، مصطفی کامیاب، نازبانو سامخواه، اشکان رحیمیان، محمد اورنگ، زینب تیشهکار و... برخی دیگر از اسامی مشترک ذکر شده در عنوانبندی پایانی دو سریال مختارنامه و عمرالفاروق هستند.»
مختاریم، اما تا کجا!؟
انتشار این خبر بازتاب گستردهای در رسانهها داشت؛ رسانههایی که البته غالبا با شگفتی کیفیت وقوع این اتفاق را رصد میکردند. مرور کارنامه نامهای منتشر شده در گزارش فوق بهویژه جلیل فتوحینیا و عبدالله اسکندری واقعا پذیرش چنین اخباری را دشوار میکرد. فتوحینیا که در سال 68 با ورود به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فعالیت خود را در رشته طراحی صحنه آغاز کرد، در ادامه در کارهای مختلف سینمایی و تلویزیونی حضور پیدا کرد. حاصل این حضور هم سریالهایی چون «مدرسه ما»، «داستان یک شهر» و «مختارنامه» و نیز فیلمهایی چون «میخواهم زنده بمانم»، «سلام به انتظار»، «کوچه پائیز»، «عروس آتش» و... بوده است.
عبدالله اسکندری چهرهپرداز مطرح سینما و تلویزیون ایران نیز اکنون در اقدامی عجیب و غیرقابل دفاع گام در مسیری گذاشته است که سیاهی سایهاش به راحتی میتواند نقاط درخشان تا به امروز ثبت شده در کارنامهاش را تحت تأثیر قرار دهد. البته عبدالله اسکندی هنوز و پس از گذشت نزدیک به یک ماه از آغاز انتشار پراکنده این اخبار، هیچ موضعگیری و اظهارنظری در زمینه همکاری با پروژه تلویزیونی «عمر الفاروق» نداشته است و پیگیری ما هم برای کسب توضیحاتی هرچند مختصر (که البته هرچه زمان بیشتر میگذرد و محتوا و جهتگیری کلی سریال عیانتر میشود، تنها میتوان سویه توجیهی برای آن متصور بود) هیچ نتیجهای نداشت. ظواهر امر نشان از یک انحراف و لغزش فاحش دارد؛ انحراف و لغزشی که با توجه به مقدماتی که در ابتدای همین گزارش پیرامون پروژه تلویزیونی «عمرالفاروق» به آن اشاره شد، نمیتوان هر فردی را در انتخاب و آزمون و خطای پیرامون آن مختار دانست؛ بهویژه اگر آن فرد تجربیات و شناخت عبدلله اسکندری را هم در توشه داشته باشد!
عبدالله اسکندی؛ طراح چهره زبردستی که چهرهپردازی را از سال 1351 زیر نظر بیژن محتشم با فیلم «اسرار گنج دره جنی» آغاز کرد و در همین راستا چهرههای ماندگار مجموعه تلویزیونی «هزار دستان» ساخته تحسینشده علی حاتمی را طراحی و اجرا کرد. او بعدها و در سال 1360 با فیلم سینمایی «پائیزان» ورودی جدی به عرصه چهرهپردازی در سینما داشت که حاصل ممارست و تداوم حضورش در این مسیر، ثبت بیش از 130 فیلم سینمایی همچون «تشکیلات»، «مادر»، «دزد عروسکها»، «عروس»، «هور در آتش»، «دلشدگان»، «روز فرشته»، «سفر به چزابه»، «هیوا»، «مسافر ری»، «اینجا چراغی روشن است»، «یک تکه نان»، «به رنگ ارغوان»، «یه حبه قند» و... در کارنامه هنریاش بود. به این فهرست چهرهپردازی دو سریال ماندگار «امام علی (علیهالسلام)» و «مختارنامه» را هم اضافه کنید و به یاد بیاورید که اسکندری در این آخری علاوهبر طراحی چهرهپردازی، سمت مشاور کارگردان را هم برعهده داشته است، اکنون نیز در پروژه تلویزیونی«عمرالفاروق» همکاری دارد و با این کار به سمتی میرود که پلهای گذشته خود را خراب میکند.