جسم و جان اقتصاد ایران زیر تیغ سیاست داخلی و سیاست خارجی زخم های عمیق برداشته و اگر سرمایه های تاریخی و طبیعی نبود تا امروز جان داده بود.
شوربختانه به دلیل لج بازی های سیاسی اقتصاد ایران هرروز شگفت انگیزتر می شود. عجیب ترین بخش داستان این است که دولتهای گوناگون پس از جنگ هنوز سیاستهای خود را کارساز و سیاست دولت قبلی و بعدی را نقد می کنند.
دراین اقتصاد عجیب چیزهایی می بینیم و می شنویم وشاهد ساکت تصمیم هایی هستیم که اگر از اندوه از پا نمی افتیم خودش یک شگفتی دیگر است. درایت اقتصاد متاسفانه هر فرد و هر نهادی برای خودش فعالیت میکند و کاری ندارد که این کارش با آداب مملکتداری و ادب اداره کشور سازگاری دارد یا نه. یک روز میشنویم مدیران وزارت جهادکشاورزی میخواهند علیه مرغداران جهاد واردات راه بیندازند و این را با صدای بلند هم به اطلاع افکار عمومی میرسانند. یک روز خبر می رسد کارخانه داروگر پس از ۱۰۰ سال فعالیت دیگر فعالیت نخواهد کرد و به صف ارج و جنرال پیوسته است وبه این ترتیب یکی دیگر از برندها ی تاریخی ایران قربانی می شود. روز دیگر خبر می دهتد مقامهای نفت وسیاست درایران میخواهند فعالیت ها و اقتصاد تولید نفت و گازکشوررا را به روسیهای بدهند که پیش از این خیانتش به اقتصاد نفت ایران را اثبات کرده است. یا در خبرها میخوانیم دو سال پس ازاستقرار دولت سیزدهم برای مدیریت عاملی منطقه آزاد کیش به تازگی فردی را پیدا کرده اند واین منطقه زیبا دوسال است میان زمین وهوا سرگردان بوده است . روز دیگر میخوانیم وزارت صمت از طریق سازمان وابسته خود قیمت اتومبیل را تعیین کرد و در جایی دیگر یعنی در وزارت اقتصاد و یکی از زیرمجموعه های ان این تصمیم وزارت اقتصاد وتو شد.
تازهترین خبر اما دو شاخ بر سر هر آدم دلسوز به این مرز و بوم برمیافرازد. خبراین بود که استاندار مازندران گفته است: تفاهمنامه خرید برنجهای دپوشده سال گذشته میان استانداری مازندران و انجمن تولید و تامینکنندگان برنج ایران با هدف خرید همه برنجهای مانده از فصل شالی گذشته با قیمت متعادل امضا شد. استانداری مازندران برای چه و با کدام منطق اقتصادی وارد کار فروش برنج شده است و از این فعالیت کدام هدف را دنبال میکند؟ به نظر نمیرسد استانداری مازندران برنجکار باشد و هیچ سندی هم در دست نیست که برنجکاران مازندران به استاندار وکالت داده باشند از سوی آنها با یک انجمن عجیب و غریب به نام انجمن تولیدکنندگان و تامینکنندگان برنج قرارداد امضا کند. اگر این انجمن برنج به تولیدکنندگان تعلق دارد چرا میرود با استاندار مازندران قرارداد میبندد و نمیرود با فروشگاههای بزرگ زنجیرهای قرارداد ببندد و چرا برنج مازاد را صادر نمیکند. بیشتر به نظر میرسد این انجمن از سوی واردکنندگان تاسیس شده است که در این صورت چرا باید با استاندار مازندران قرارداد بسته است. آیا این انجمن که تامینکننده است که واردات نیز میتواند زیرمجموعه آن باشد، میتواند منافع دهقانان خردهپای برنجکار را تامین کند؟ بدیهی است چنین اتفاقی نمیافتد و چنین قراردادی به نفع کشاورزان و به زیان واردکنندگان رخ نمیدهد.
سرزمین ناترازی ها
اقتصادایران شوربختانه کلکسیونی از ناترازی ها شده است که دل هرایرانی دلسوز را به درد می اورد.برخی از ناترازی های یکه درهفته های تازه سپری شده برزبان وقلم مدیران جاری شده به شرح زیر خلاصه می شود:
*ناترازی در برداشت گاز ایران وقطر از یک میدان مشترک گازی . درحالی که کشور کوچک قطر با جذب دهها میلیارددلار سرمایه خارجی غولهای بزرگ نفت وگاز و قراردادهای بلند مدت برای فروش ایران را با فاصله ای بعید پشت سرگذاشته است خبرمی رسد که از دوسال دیگر همین تعداد پالایشگاههای گاز در میدان پارس جنوبی نیز خاموش خواهند شد.
*تاترازی در بودجه سالانه یک عادت شده است. یک مقام سازمان برنامه و بودجه به خبرنگاران گفته است: «کسری بودجه عمومی در سال ۱۴۰۱ حدود ۳۰۴ هزار میلیارد تومان بود، کسری هدفمندسازی حدود ۱۹۰ هزار میلیارد تومان، تعهدات سال ۱۴۰۱ دولت به تامین اجتماعی و بانکها هم حدود ۳۰۰ هزار میلیارد تومان است، بنابراین کسری واقعی بودجه در سال گذشته، حدود ۷۹۴ هزار میلیارد تومان بود. مجموع بدهی دولت به نظام بانکی و همچنین سازمانها، حدود ۱۱۴۴ هزار میلیارد تومان و بدهی شرکتهای دولتی نیز حدود ۱۸۹۴ هزار میلیارد تومان است. همچنین بدهی دولت به صندوق توسعه ملی حدود ۷۴ میلیارد دلار است.» با کنار هم قرار دادن این اعداد میتوان به وخامت وضعیت اداره اقتصاد دهد پی برد.
ناترازی در توزیع ثروت یکی دیگر از ویژگی های ذاتی ایران شده است. درحالی که شماری از افراد با اطلاع از تصمیم های مهم به رانتهای نجومی دست می یایب میلیونها ایران در ناداری به سر می برند. آقا محمدی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت گفته است : بیست میلیون از ساکنان ایران فاقد امکانات برای زندگی اند. از دیگر آمارهای مطرح شده توسط آقامحمدی در این سخنرانی اشاره به شناسایی ۸۷۴ هزار تارک تحصیل ۶ تا ۱۷ سال و همینطور وجود یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر در کشور بود که قابلیت توانمندسازی ندارند و باید تحت پوشش نهادهای حمایتی قرار بگیرند بود.پرسش این است که آیا مدیران ارشد نظام جمهوری اسلامی از آمارهای یادشده اطلاعات دارند یا نمی دانند در درون سرزمین ایران چه فقر گسترده و چه نابرابری هایی پنهان شده و به مرور درحال دیده شدن قرار گرفته اند. کند.
*ناترازی در تولید و مصرف برق وگاز و آب و بنزین ونفت دیگر مثل روز روشن شده است. در تابستان باید برق را بین خانواده ها و بنگاهها تقسم شود و در زمستان گاز ودرروزهای تعطیلات بنزین ودر تولید و صادرات نفت . . ناترازی در میزان ذخایر نفت وگاز و سهم ایران در صادرات این دومحصول ناترازی را به خوبی نشان می دهد.
محمد صادق جنان صفت - مجله کار آفرین