گلزار را چگونه میشود به یادآورد؟ آن گیتاریست محجوب گروه آریان؟ آن دیدار اتفاقی با ایرج قادری؟ عاشقِ منفعل و قربانیِ سام و نرگس؟ تمام این تصاویر شاید استاندارد یا مورد قبول نبودند اما هر چه که بودند،معصومانه و حتی بعضا دوست داشتنی به نظر میرسیدند،در واقع گلزار تا قبل از آن شهرت فزاینده، تا قبل از کُما و بوی پول و داستانهای جانبیاش، یک استار بود، مطابق اسلافش، گر چه که مثلا جنس محبوبیتش با فردین و بهروز و اینها فرق داشت، گر چه کیفیت بازیگریاش هم در قیاس با حتی سعید کنگرانی نازل بود، گر چه که هیچوقت هیبت مردانه کسانی مثل سعید راد را نتوانست و نخواست بازتولید کند، اما از جنس زمانهاش بود.
میشد پذیرفت که به هر حال سینما برای چرخه مالیاش به او و آدمهایی شبیه او احتیاج دارد. مشکل اما از آن جا شروع شد که دوران گلزار رو به افول بود و خورشیدش در حال غروب، از جایی به بعد طبیعتا فیلمهایش و حضورش پولساز نبود، دیگر تعداد کسانی که چون گلزار در آن فیلم هست، پس بریم تماشایش کنیم، کم شده بود. برای ستارهها و برای هر که شهرت را تجربه کرده، افول دشوار است، هضم کردنش جانکاه است، گلزار در بازهای چنان در صدر بود که اصلا فیلم را بر مبنای شهرت او در فضای زندگی واقعی میساختند، توفیق اجباری لطفی داستانش محبوبیت رضا گلزار است و حواشی پیرامونش.
خب آن آدم جایش را به دیگران تازه از راه رسیده داده بود و خب نخواست باور کند که دورهاش سرآمده، هنوز هم نتوانسته باور کند، استوریهای مریضش از باشگاه و آن ادعای حسین لامعی و دیگران درباره لشگر کشی مجازی، آن ذکرخواندنش در یک لایو، جمعیت غریبی که با در هر افتتاحیه و اکران حضور دارند، همه و همه خبر از این میدهند که او نمیخواهد واقعیت را بپذیرد، او اصلا واقعیت را دوست ندارد، در همین روزها اتفاقات دیگری افتاده و در حال رخ دادن است، اما او حتی کمی مکث نمیکند که شوی ابتذالش را با عنوان عروسی و ویدیوهای پیرامونش کمی با تاخیر اجرا کند. هر خبری که از عروسی او به هر عنوانی منتشر میشود، یک بار خواسته گلزار و همفکران اوست که ابتذال را جلو بیاورند و واقعیت زمخت را در رسانهها محو کنند.
مساله همین است که رسانهها و برخی جریانات از واقعیت گریزی امثال گلزار در جهت انکار استفاده میکنند، او به شهرت میرسد و برخی جریانات و رسانهها هم کاسبی میکنند، معامله دو سر سود و این وسط واقعیت است که ذبح میشود
این خبر توجه کاربران زیادی را در توییتر جلب کرد
مینا نوشت: گلزار نشسته با خودش فکر کرده گفته چیکار کنم بازم سر زبونا بیفتم بعد به ذهنش رسیده عه برم زن بگیرم حالا هم که پیر شدم بیشتر از این بمونم دیگه کسی نگاهم نمیکنه و اینگونه شد که ما هر کانالی رو باز کردیم ریخت ایشونو با اون لبخند مسخرهش تحویل گرفتیم
آرش گفت: فیلم عروسی گلزار رو میدیدیم که همکارم به نکته خوبی اشاره کرد. این دوستمون تو فیلم عروسیش هم بد بازی میکنه چرا ؟!!!!
گل پسر هم نوشت: یجوری جمله هارو تکرار میکنه، هر لحظه منتظر بودم کارگردان بگه: کات، رضا حس بیشتری بذار رو دیالوگات
محمد نوشت: تو این هفته تعداد توییت ها، استوری ها، پیامهای تلگرامی و واتساپی پیرامون ازدواج محمدرضا گلزار بیش از مرگ پروفسور فیروز نادری بوده و هنوز مردم ما نمیدانند کدام یک از این افراد خدمات مفیدتری به جهان و ایرانشهر کرده اند و این نشان دهنده سطح پایین بودن این سنگواره فرهنگی است!
منبع: برترین ها