به گزارش ایران اکونومیست، همزمان با برگزاری اجلاس سران گروه هفت در هیروشیما، روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی به شرح کارکرد این اجلاس برای رهبرانی انداخته که در داخل کشورهایشان با مشکلات متعددی دستوپنجه نرم کرده و محبوبیت پایینی دارند: "برای جو بایدن و همتایانش در کشورهای صنعتی پیشتاز جهان، این دوران با نارضایتی عمومی اجین شده است. رأیدهندگان این کشورها هر یک به دلیلی نسبت به رئیسجمهوری یا نخستوزیر انتخابی خود دچار نوعی نارضایتی بیپایان هستند. علت نارضایتیها متفاوت است، اما مشکلات مشترک آنها نمایانگر سستی جوامع آزاد در دوران اختلافهای عمیق سیاسی و فرهنگی است.
این باعث شده تا یک تحلیلگر اجلاس امسال سران گروه هفت در هیروشیمای ژاپن را «باشگاه قلبهای تنها» ببیند؛ جایی که این رهبران منفور گردهم میآیند تا با دلسوزی برای هم بر سر مشکلات داخلی و ایدههای اقتصادی، راهی بیابند تا دوباره خود را در دل رأیدهندگان جای دهند. چند روز فاصله گرفتن از خانه و مشغول شدن با همتایان در صحنه جهانی برای این رهبران بی جان، فرصت خوبی است تا بادی به غبغب انداخته و نقش دولتمردانی را بازی کنند که در حال شکل دادن به مسیر تاریخ هستند!
اما ناگزیر، مشکلات آنها به نحوی دامنگیرشان شده و حوزه نفوذ و انتخابهایشان را محدود میکنند. بایدن صبح نخستین روز اجلاس سران گروه هفت را نه با سخنرانی درباره مسائل مترقی، بلکه با یک تماس ۳۰ دقیقهای با واشنگتن آغاز کرد تا ببیند مذاکرات حامیان دموکراتش با جمهوریخواهان بر سر هزینههای دولت به کجا رسیده است. بایدن در انتهای روز هم مجبور شد ۹۰ دقیقه زودتر از ضیافت شام اعیانی سران خارج شود تا دوباره برای همین مسئله با واشنگتن تماس بگیرد.
سوزان مالونی، مدیر برنامه سیاست خارجه موسسه بروکینگز میگوید: نتیجه این است که رهبران قدرتمندترین کشورهای دموکراتیک جهان باید در حالی با چالشهای کمسابقه پیش روی خود مواجه شوند که زمین زیرپایشان در خانه سفت نیست. این باعث میشود که متحدان به ما تردید داشته و دشمنانمان اعتمادبهنفس بیش از حد داشته باشند. این همه ما را در موقعیتی آسیبپذیر قرار میدهد.
نتیجه تحقیق موسسه «مورنینگ کانسالت» که در روزهای گذشته انجام شد، نشان میدهد که تنها چهار تن از ۲۲ رهبر حاضر در این اجلاس در کشور خود محبوبیتی بیش از ۵۰ درصد دارند: نارندرا مودی (هند)، آلین برست (سوییس)، آندرس مانوئل لوپز اوبرادور (مکزیک) و آنتونی آلبانیز (استرالیا). گفتنی است که هیچ یک از این چهار چهره در میان اعضای اصلی گروه هفت نیستند. نارندرا مودی با محبوبیت ۷۸ درصدی دوستداشتنیترین چهره حاضر در هیروشیماست، اما باید توجه داشت که این آمار مربوط به کشوری است که در آن از دستهبندیهای مذهبی در راستای کسب امتیاز سیاسی استفاده میشود و مهمترین رقیب نخستوزیرش هم به اتهام تهمت و افترا از پارلمان اخراج شده است.
با این حال، تمامی رهبران کشورهایی که رسماً در گروه هفت حضور دارند، محبوبیتی کمتر از ۵۰ درصد دارند (آلمان، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، بریتانیا، آمریکا و کانادا اعضای این گروه هستند). بر اساس نتایج این نظرسنجی، میزان محبوبیت رهبران این هفت کشور بدین ترتیب است: جورجیا ملونی (ایتالیا-۴۹ درصد)، جو بایدن (آمریکا-۴۲ درصد)، جاستین ترودو (کانادا-۳۹ درصد)، اولاف شولتس (آلمان-۳۴ درصد)، ریشی سوناک (انگلیس-۳۳ درصد)، فومیو کیشیدا (ژاپن-۳۱ درصد) و امانوئل ماکرون (فرانسه-۲۵ درصد).
کابینه کیشیدا با این حال اخیراً توانست در یک نظرسنجی برای نخستین بار در هشت ماه گذشته آمار محبوبیت بیشتر از ۵۰ درصد را ثبت کند و این باعث شد تا بسیاری گمانهزنی کنند که نخست وزیر قرار است از این موقعیت برای برگزاری انتخابات زودهنگام استفاده کند. اما مشخص نیست که این محبوبیت ۵۲ درصدی سرآغاز روند صعودی میزان محبوبیت اوست، یا نقطه اوجی در این نمودار که بعد از آن دوباره سر به پایین خواهد کشید.
مایکل آبراموویتز، رئیس سازمان «خانه آزادی» در واشنگتن میگوید: من احساس میکنم که این میزان محبوبیت پایین، نشان از افزایش وضعیت دوقطبی در برخی از این جوامع دارد. جو بایدن حتی اگر خیابانهای آمریکا را هم با طلا پر کند، باز نیمی از این کشور ناراضی خواهند بود. مشخص است که دموکراسیها باید بهتر عمل کنند، اما شواهدی هم در اثبات عملکرد بهتر حکومتهای خودکامه وجود ندارد.
به نظر میرسد این نارضایتی از رهبران فعلی آزمونی باشد که توان دموکراسی را تحت فشار، محک میزند. «خانه آزادی» که میزان حاکمیت مردم در کشورها را بررسی میکند، دریافته که میزان «آزادی» در جهان در ۱۷ سال گذشته روند نزولی داشته و کشورهایی مانند لهستان و مجارستان در معیار «صلح» ضعف نشان دادهاند. گرچه دونالد ترامپ گفته که برای بازگشتش به قدرت باید قانون اساسی آمریکا از بین برود، اما جو بایدن اغلب حفاظت از دموکراسی را وظیفه خود معرفی میکند.
هر یک از این رهبران مشکلات مختص به خود را دارد. ماکرون که سال گذشته با ۵۸.۵ درصد آرا در مقام ریاستجمهوری فرانسه ابقا شد، با افزایش سن بازنشستگی از ۶۲ سال به ۶۴ سال مغضوب مردم کشورش شده و تظاهرات گستردهای را شاهد بود. نظرسنجی تازهای در ماه میلادی جاری نشان داد که اگر ماکرون دوباره مانند سال گذشته در رقابت با مارین لوپن، نامزد راست افراطی قرار گیرد، شکست خواهد خورد.
به طریق مشابه، نظرسنجیها نشان میدهند که اگر امروز دوباره رایگیری شود، حزب حاکم محافظهکار انگلیس جایش را به حزب کارگر میدهد، حزب لیبرال جاستین ترودو در کانادا جایش را به حزب محافظهکار میدهد و حزب سوسیال دموکراتِ اولاف شولتس در آلمان رقابت را به اتحادیه دموکرات مسیحی واگذار میکند.
برخی کهنهکاران عرصه سیاست، ضعف رهبران گروه هفت را به دشواریهای سیاسی ناشی از همهگیری کرونا گره میزنند. کارل بیلدت، نخستوزیر سابق سوئد میگوید: به نظر میرسد که نوعی نارضایتی بین کشورهای دموکراتیک به جریان افتاده است. من باور دارم که بازگشت تورم که از مدتها پیش خبری از آن نبود، بر این موضوع تاثیر دارد.
تورم بیشک عامل مهمی در کاهش محبوبیت بایدن است. او همچنین با مسائل دیگری از جمله بحران در مرز جنوب غربی آمریکا، ترس از افزایش جرائم شهری، خشم عمومی از هزینههای دولت و نگرانی فزاینده مردم از افزایش سن این رئیسجمهوری آمریکا مواجه است.
چیزی که این روزها بیش از همه برای بایدن مفید است، این است که او به احتمال زیاد در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده میلادی با دونالد ترامپ رقابت خواهد کرد. استراتژیستهای دولت او باور دارند که حضور ترامپ در مقابل بایدن میتواند آن دسته از دموکراتها و مستقلها را که به بایدن ارادت خاصی ندارند، اما از ترامپ گریزانند، مجاب کند که به بایدن رأی دهند. با این حال، نظرسنجیها پیروزی بایدن مقابل ترامپ را تایید نمیکنند و همتایان بایدن که حالا در هیروشیما حضور دارند نگران بازگشت ترامپ به قدرت هستند؛ شخصیتی که آنها او را یک نیروی تخریبکننده و حتی خطرناک میدانند.
این نخستین باری نیست که سران کشورهای گروه هفت در حالی در این اجلاس حاضر میشوند که مشکلات متعددی در خانه دامنشان را گرفته است. اما جان کرتون، مدیر مرکز تحقیقاتی گروه هفت در دانشگاه تورنتو که سابقهای طولانی در مطالعه این گروه دارد، میگوید که چنین روزهای بی حاصلی معمولا وقتی اتفاق میافتند که سران در کشورهایشان درگیر رکود بسیار شدید یا رکود تورمی باشند؛ وضعیتی که در حال حاضر برقرار نیست.
کرتون میگوید: در چنین دورانی که محبوبیتها تا این حد پایین است، اجلاس گروه هفت به جمع قلبهای تنها و بیکس بدل میشود که رهبران در آن آلام سیاسی خود را به اشتراک گذاشته، دردها را عامل پیوند خود یافته و از دستاوردهای دیگر کشورها استفاده میکنند تا تکانی به میزان محبوبیت بدهند. در چنین وضعیتی است که این اجلاس به کمیتهای بدل میشود که هدفش بهبود وجهه رهبران فعلی در کشورهایشان است.
اما آبراموویتز مصائب رهبران گروه هفت را سندی میداند برای اثبات کارکرد دموکراسی. او میگوید: برخلاف رهبران خودکامه، وقتی رهبران دموکراتیک کارشان را انجام ندهند، با رأی مردم برکنار میشوند. پاسخگویی نقطه قوت دموکراسی است، نه نقطه ضعف آن."