اگر بخواهیم اصلی ترین موضوع و چالش این روزهای کشور و مردم را نام ببریم، قطع و یقین موضوعی حادتر از معیشت و تورم به چشم و گوش هیچ کس نمی آید. اما رسانه های نزدیک به دولت و مسئولان عالی رتبه کشور چرا موضوع اصلی کشور را در شرایط کنونی و در این 8 ماه گذشته پس از در گذشت مهسا امینی و اعتراضات مردم حجاب معرفی می کنند و پرچم مبارزه با بی حجابی را برافراشته اند موضوعی است که شاید بیشتر جنبه یک بازی سیاسی رسانه ای برای گمراهی اذهان عمومی از چالش های بزرگ کشور و ایجاد هرج و مرج فکری برای فرصت نکردن مردم برای اندیشیدن به آینده معیشتی خودشان و طلب آن از مسئولان باشد.
به گزارش ایران اکونومیست، وقتی تاریخ را مطالعه می کنیم ، مردم ایران جزو انسان هایی هستند که احساس نقش تاثیرگذار و غیرقابل انکاری در زندگی روزمره آنها دارد و تصمیمات احساسی و بازی با احساسات آنها میتواند یکی از روش های موفق برای گذر از چالش های لاینحل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی باشد.
اما چینش آرایش احساسی- سیاسی در این سبک مقابله های سیاسی و اجتماعی دولت ها تا قبل از ماجراهای شهریور 1401 در قبال مردم ایران تا حدی جواب مثبتی داده است در حالی که رفتار و کنش مردم پس از این ماجرا انگار به سبکی متفاوت در حال نمایش است.
بطور مثال اگر بخواهیم وزن و تعادل آزادی های اجتماعی را در رسانه های تصویری ایران بررسی کنیم همیشه آزادی عمل روابط عاطفی، جنسی و حجاب در رسانه ملی خیلی خیلی محدودتر و به تعریفی کاملا بسته تر از سینما و سینما بسته تر از VOD ها بوده است و یا در نزدیکی رویدادهای ملی بزرگ مانند 22 بهمن یا انتخابات این فضا آنقدر آزاد میشود که حتی در رسانه های نزدیک به اشخاص تندرو و حتی رسانه ملی هم تصاویر زنان ایرانی حتی بدون حجاب نیز منتشر شده است. اگر بخواهیم نمونهای بیاوریم احتیاجی نیست زیاد از تاریخ دور شویم و فقط کافیست خوشحالی های جام جهانی قطر و از همه نزدیکتر مراسم 22 بهمن و خانم مو بلند میان جمعیت را یادآوری کنیم.
فشار مسئولان عالی رتبه و فشار های افراد تندرو در چندماهه اخیر در مقوله حجاب به قدری تنشزا به نظر میرسد که اگر واقع بین باشیم بصورت مشهود موضوع فوق به تقابلی میان مردم و حکومت تبدیل شده است. وقتی تاریخ اسلام را مطالعه کنیم در هیچ یک از بزنگاههای حساس و غیرحساس معصومین و مبلغان دین، مجازات و فشارهای اجتماعی را برای اجرای احکام اسلام انتخاب نمیکردند و الزام و قانونی مبنی بر اجبار در اجرای احکام اسلامی در عموم جامعه نبوده است.
بطور مثال پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در ابتدای تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، بیانیهای را مشتمل بر ۴۷ ماده منتشر کرد که به عنوان سلسله قوانین دولت شهر اسلامی اعم از قانون اساسی و قانون عادی بود و مبنای عمل اجتماعی رعایا و حدود اختیارات حکومتی دولت مردان قرار گرفت. حقوق و وظایف افراد جامعه اسلامی در برابر یکدیگر و دولت دربرابر افراد جامعه، از این بیانیه مبسوط حکومتی به خوبی قابل استنباط است. رسول گرامی اسلام در این بیانیه مفصّل با وجود پرداختن به جزئیترین مسائل مورد نیاز جامعه تازه تشکیل یافته مدینه، هیچ بندی را به لزوم پوشیده بودن بانوان هنگام حضور در جامعه اختصاص نداد.
( منبع : پایگاه خبری راسخون )
بررسی و مطالعه دیگر اسناد به جا مانده از تاریخ زندگی و زمام داری آن حضرت نیز بیانگر آن است که نه تنها در این بیانیه بلکه در هیچ یک از پیمان نامهها و دستورهای ایشان به قبایل و اقوام تازه مسلمان یا هم پیمانان غیر مسلمان هیچ الزامی بر رعایت پوشش در رفت و آمد زنان در کوچه و خیابان به چشم نمی خورد. لکن تأکید و اصرار حضرت درباره رعایت حجاب در سیره پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ وجود داشته است که برای نمونه، هنگامی که اسماء (خواهر بزرگتر عایشه، همسر پیامبر که اهل سنت روایتهایی نیز از ایشان از قول پیامبر نقل کردهاند) درخانه ایشان با لباس بدن نما ظاهر شد، پیامبر از ایشان روی برگرداند و در مقام اندرز فرمود که شایسته نیست دختری که به سن بلوغ رسیده است، این گونه نزد نامحرم ظاهر شود، بلکه باید غیر از صورت و کف دستان را بپوشاند.
اگر بخواهیم دوره ای دیگر از عصرطلایی زمامداری امامان را در خصوص حجاب مورد بررسی قرار دهیم، بصورت قطعی می توانیم دوران حگومت امیرالمومنین علی ( ع ) را نگاهی بیاندازیم که در آن دوران هم اجباری بر احکام اسلام و حجاب دیده نمیشود. بطور مثال : در نامه های امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ خطاب به استانداران منصوب از جانب ایشان در کتاب شریف نهج البلاغه افزون بر ۷۹ نامه است. در هیچ یک از این عهدنامهها اشارهای به الزام عملی به پوشش زن نشده است. در سیره حکومتی ایشان در حاکمیت پنج سالهشان نیز هیچ گزارشی درباره اجبار بر حجاب زنان به ما نرسیده است. در عهدنامه معروف امام علی ـ علیه السلام ـ خطاب به مالک اشتر هم به الزام به پوشش زنان اشارهای نشده است. در حالی که مالک اشتر به عنوان والی به جایی میرفت که مردم آن کمترین آشنایی را با احکام اسلامی داشتند.
در ادامه نیز اگر زمان حال را نیز مورد بررسی قرار داده و کشورهای اسلامی را مورد بحث گیریم، باز هیچ یک از کشورهای اسلامی را نمییابیم که در آن حجاب اجباری در ساختار سیاسی و اجتماعی آن حاکم و جزو مصادیق مجرمانه تلقی گیرد.
برخوردهای دوگانه، سخت گیریهای خارج از دستورات الهی، برخوردهای مجرمانه و تجسس و دخالت در زندگی خصوصی مردم که خلاف دستورات اسلام و منش معصومین بوده حالا مردم و نسل جوان را به پرتگاهی خطرناک در زمینههای اجتماعی رسانده است. پرتگاهی که شاید خیلی زودتر از پرتگاه عمیق اقتصادی و تورم موجود در ایران نسل آینده و زندگی همه مردم این نقشه گربهای شکل را تهدید کند.
اتفاقات اخیر و تحلیلهای نوشته شده در خصوص اتفاقات چندماه اخیر کشور یک نکته مهم را در دل خود دارد که مسئولان کشور با بزرگ نمایی و فشارهای خلاف قوانین اسلامی سعی دارند ناکارآمدی، اشتباهات اقتصادی و عدم داشتن راه حل برای برون رفت از شرایط موجود را پشت حجاب اجباری پنهان کنند.