با توجه به پرسش نگاشته شده درسطرهای بالا می توان پرسش دیگری کرد: ماهیت و شکل حکمرانی در ایران ازکدام جنس بوده است که توانسته در این دهههای تازه پشت سر گذاشته انبوهی از همه تنگناها را یک جا و در یک ظرف بریزد و جامعهای سرشار از انواع مشکلات روبهروراپدیدار سازد؟ با با توجه به جنس نهادهای حاکمیتی درایران دربهترین نگاه می توان گفت جنس دولتها درایران از جنس دولت های رفاهی است ودرنگاهی تندتر می توان نشانه هایی از دولتهای تمامیت خواه را دررفتار وگفتار وراهبرد نهادهای حاکمیتی ایران به خوبی دید. اصل 29 قانون اساسی ایران و سایر اصلهای مربوط به وظایف نهاد دولت در قانون اساسی دولت های ایران را موظف به تامین آموزش و بهداشت رایگان، تامین شغل و مسکن و برخی دیگر از خواستهها و نیازهای دیگر انسانی کرده است. این وظایفِ بر دوش دولت نهادهشده در قانون اساسی، دولتهای ایران را دستکم به لحاظ نظری و قانونی در دسته دولتهای رفاه قرار میدهد. اما نهاد دولت درایران از نهادهای بالادست مجوز گرفته درهمه تصمیمهای کسب وکار شهروندان در همه امور دخالت تمام عیار داشته باشد. دولت ایران تاجر است ، دولت ایران کارخانه دار ، زمیندار، دار و،بانکدار ،بیمه دار و کشتیران و...است و علاوه براین به خود حق می دهد در همه فرایند تولید وتوزیع بنگاههای خصوصی دخالت کند. دولتهای ایران در حرف می گویند همه این کارها برای این است که ایرانیان از زندگی دراین نظام راضی باشند. آیا چنین شده است ؟
دولتهای ایران بهطور ارادی در همه سالهایی که نیازبه رای کارگران داشته اند برای جلب نظر آنها با استفاده از قانون کار موجود از آنها در برابر کارفرمایان حمایت کرده اند. دولتهای ایران با خرید کالای کشاورزان به صورت خرید تضمینی و دادن بذر و کود و سم یارانهای به کشاورزان در کوشش کرده اند کشاورزان وروستانشیتان را به مثابه یک جامعه درون جامعه بزرگ ایران متحد خود سازند. دولتهای ایران هرگاه احساس کردهاند به کمک پیشهوران و اصناف نیاز دارند با دادن وامهای کمبهره که در حقیقت پول شهروندان بوده است از آنها حمایت کردهاند. دولتهای ایران به علاقهمندان به سفرهای خارجی ارز ارزان میدادند و به بازرگانان نیز ارز ارزان تخصیص میدادند و همزمان با افزایش تعرفه از کارخانهداران حمایت میکردند. راهبرد راضی نگه داشتن همه قشرها به روزنامهداران و روزنامهنگاران، به سینماگران و به روشنفکران و نویسندگان داستان و رمان و حتی به استادان دانشگاه نیز به شکل پنهان و آشکار یارانه داده است.نهاددولت درایران تا سال 1397 وپیش از تحریم نفت از سوی امریکا با فراز وفرودهایی نقش یادشده دربالا رابه خوبی ایفا کرده است اما از این سال به بعد وبا کاهش وسقوط درامد حاصل از صادرات نفت وحتی از اوایل ایل دهه 1390 با سقوط رشد تولید ناخالص داخلی ومنفی شدن آن ، نه تنها توانایی راضی نگهداشتن همه اقشارراازدست داده استبلکه با وعده های ناممکن برشدت نارضایتی مردم اضافه کرده است.
اکنون ایران جامعه ای است با دولتی ناکارامد و ضعیف ، خزانه ای خالی از دلارهای نفث وشهروندانی با قدرت خرید کاهش یافته و کشوری که درهای سرمایه گذاری رابرروی خارجی ها بسته است. الان جامعهای با انبوه تنگناها و مسائل حلنشده داریم ودیگر پولی درخزانه دولت نمانده که برای خرید گندم کشاورزان داده شود یا به کارمندان اضافهکار داده شود و مزد کارگران افزایش متناسب با تورم را تجربه کند یا کارفرمایان را از پرداخت مالیات معاف کند.
فساد و بیتدبیری و کاهش منابع رانتی تخصیصی که از اوایل دهه 1390 روند فزایندهای را تجربه میکند و اینها در کنار بیاعتمادی شهروندان به دولت کار را سخت کرده است. حالا نهادهای حاکم با بیپولی مواجه شده و چون تجربه اداره کشور را در این شرایط ندارند و چون نوع تعامل آنها با شهروندان تنها با زبان رانت و حامیپروری بوده است و حالا اعتماد عمومی را زایل کردهاند به انبوه مشکلات رسیدهاند. . امروز داستان بانکها، داستان ارز، داستان یارانه، داستان مالیات و از همه مهمتر داستان سرمایه اجتماعی شوربختانه تیره و اندوهبار شده است قراربود همه ایرانیان راضی باشند الان همه ناراضی اند.
ساعت 24