محمد حسین فاطمی: اقتصاد ایران برای صنعتی شدن تا به حال گام ها و خیز های بزرگی برداشته است که دو مورد از مهمترین آنها در دهه های 50 و 80 اتفاق افتاد که هیچ کدام از این دو هم به نتیجه مطلوب نرسید. در این حال این سوال به وضوح پیش می آید که چرا اقتصاد ایران در روند تاریخی صنعتی شدن خود با مشکل مواجه شده و هرگاه موقعیتی طلایی برای این امر به وجود آمده، نتیجه مطلوب حاصل نشده است؟ پاسخ را باید در نفت جستجو کرد.
به واقع می توان از مقایسه های تاریخی و آماری دریافت که هرگاه اقتصاد ایران آماده ی یک خیز صنعتی بوده، افزایش قیمت نفت فرآیند صنعتی شدن را به فرآیند ضد صنعتی شدن تبدیل کرده است.
فرآیند صنعتی شدن شامل بخش ها و مراحل متفاوتی است، آنچه که مرسوم است این است که یک کشور برای صنعتی شدن ابتدا باید به تولید کالاهایی که وارد می کند بپردازد (جایگزینی واردات)، پس از عبور از این مرحله صنایع باید تلاش کنند تا رویکرد خود را به سمت افزایش توان صادراتی متمرکز کنند (توسعه صادرات)، این کار باعث می شود که صنایع ارز آور شده و ارز مورد نیاز برای واردات خود را خودشان تامین کنند، وقتی کشوری وارد این مرحله شد و توانست سهم قابل قبولی از صادرات جهانی را به خود اختصاص بدهد (البته همراه با پیشرفت دائم تکنولوژی و کیفیت) می توانیم آن کشور را یک کشور صنعتی تلقی کنیم که مثال بارز این گونه کشور ها کشور های شرق آسیا هستند که به "ببر های آسیا" معروف اند، این کشور ها کم و بیش مراحل پیش گفته را برای صنعتی شدن طی کرده اند.
سوال اینجاست که آیا اقتصاد ایران این مراحل را طی کرده است؟ یا اینکه اگر پیمودن مسیر را شروع کرده تا کجا این راه را ادمه داده؟ مشکل بر سر راه این فرآیند کجا بوده؟
واضح است که اقتصاد ایران کم و بیش تلاش هایی در جهت پیمودن این مسیر انجام داده است، برنامه های توسعه پنج ساله، سند چشم انداز، اسناد توسعه صنعتی و... همگی در جهت صنعتی شدن بوده اند ولی واقعیت این است که اقتصاد ایران نتوانسته پای را از مرحله اول صنعتی شدن فراتر بگذارد، در مقاطعی رویکرد جایگزینی واردات به خوبی دنبال شده ولی اقدام بعدی یعنی توسعه صادرات متوقف شده است، دلیل آن هم افزایش قیمت نفت و فروش آن است.
گفتیم که هدف از توسعه صادرات ارزآوری صنعت و تامین ارز مورد نیاز بنگاه ها برای واردات، توسط خودشان است. مقاطعی بوده که اقتصاد ایران به این مرحله رسیده که آماده صادرات شده و ارز آوری صنایع را تجربه کند ولی درست در همین مقاطع افزایش قیمت نفت باعث شده تا احساس نیاز به ارز صنایع کمتر و ارز حاصل از صادرات نفت جایگزین ارز صنایع برای ورادات شود، در این شرایط سیاست توسعه صادرات فراموش شده و فرآیند صنعتی شدن به ضد خود تبدیل می شود، صنایعی که در تلاش بودند خود را آماده رقابت جهانی کنند با افزایش واردات توان رقابتی خود را از دست داده و محتاج ارز دولتی حاصل از صدور نفت می شوند، این اتفاقی است که در مقاطع جهش های بزرگ قیمت نفت در اقتصاد ایران شاهد آن بوده ایم.
خوشبختانه در حال حاضر دید مناسبی به بخش صنعت در کشور به وجود آمده و ضرورت توسعه این بخش با رویکرد صادراتی و تولید جهانی بر کسی پوشیده نیست، نگاه به درآمد های نفتی به صورت تدریجی در حال تحول است. نا اطمینانی و تزلزلی که در حصول ارز های نفتی، در سال های اخیر به دلیل تحریم ها به وجود آمد، باعث شد تمامی عوامل اقتصادی در مورد نفت به عنوان محل تحصیل ارز برای واردات کشور تردید کنند و در پی ارز آور کردن صنایع باشند، یعنی حصول ارز های غیر نفتی. باید این دید را تقویت و از آن برای عدم تکرار سیاست های غلط گذشته و تسریع فرآیند صنعتی شدن استفاده کرد.