محمد ابراهیم تکلو در گفت و گو با ایران اکونومیست، با بیان اینکه زوجین باید همواره درباره مسائل و اختلافات پیش آمده با یکدیگر صحبت کرده و نهایتا آنها را حل کنند، اظهار کرد: بعضا زوجین تا یک هفته پس از بروز اختلاف و دلخوری، درباره مساله پیش آمده با یکدیگر صحبت نمی کنند و این در حالی است که نباید فاصله بین این صحبت کردن و رفع اختلافات پیش آمده با زمان بروز اختلاف و دلخوری طولانی شود و نهایتا در فاصله یک الی دو روز پس از بروز اختلاف باید درباره مساله پیش آمده گفت وگو کرد.
این روانشناس ادامه داد: زن و شوهر باید در پروسه کسب شناخت از یکدیگر متوجه شوند که همسرشان دوست دارد بلافاصله پس از بروز اختلاف و بحث، درباره مساله مورد نظر صحبت و بحث پیش آمده را حل کند و یا ترجیح می دهد فاصله ای بین بروز اختلاف و صحبت کردن درباره آن مساله وجود داشته باشد و برای مثال چند ساعت بعد یا یک الی دو روز بعد درباره مساله پیش آمده صحبت کند. می توان از همسر پرسید "در شرایط بروز اختلاف و زمانی که عصبانی و ناراحت هستی ترجیح می دهی درباره مساله پیش آمده در همان لحظه گفت وگو کنیم یا خیر؟. این امر باعث میشود اختلاف پیش آمده به شکل درست تری حل و فصل شود و طرف مقابل به هنگام بحث و اختلاف با بروز رفتاری که مورد پسند همسر نیست به تشدید اختلافات دامن نمی زند.
تکلو همچنین به این سوال که به طور کلی آیا می توان گفت بهتر است پس از بروز اختلاف و بحث افراد موقعیت را ترک کرده، برای آرام شدن به خود زمان دهند و سپس درباره موضوع مورد بحث با یکدیگر صحبت کنند؟، پاسخ داد: این موضوع بستگی به تیپ روانی افراد دارد. مهم آن است که افراد در آن لحظه ترجیح می دهند چه کاری انجام دهند. هر کدام از این رفتارها، یعنی ترک موقعیت برای آرام شدن و یا گفتگو درباره مساله مورد بحث در همان لحظه میتواند سر جای خودش و متناسب با تیپ روانی افراد مختلف، درست باشد. برخی از تیپهای روانی دوست دارند تا چند روز پس از بروز اختلاف درباره مساله پیش آمده صحبت نکنند اما برخی دیگر ترجیح می دهند در همان لحظه موضوع پیش آمده را حل کنند.
این روانشناس معتقد است که مکان و زمان گفتگو درباره اختلافات زندگی مشترک باید «مناسب» باشد و این مناسب بودن به این معنا است که افراد باید در مکان و زمانی درباره اختلافات خود صحبت کنند که احساس آرامش داشته باشند و حالشان خوب باشد.
وی همچنین یادآور شد که زوجین نباید هیچگاه مسائل و اختلافات زندگی مشترک را نادیده گرفته، آنها را سرکوب کرده و تصور کنند صحبت درباره اختلافات پیش آمده "اهمیتی" ندارند چراکه انباشت این مسائل روی یکدیگر می تواند خشم "فروخورده ای" را درون افراد ایجاد کند که مطمئنا در طول زمان اثرات منفی خود را بر روی زندگی مشترک می گذارد.
تکلو گفت و گوی «سالم و سازنده» را مهم ترین اصل به هنگام بروز اختلاف میان زن و شوهرها دانست و با تاکید بر اینکه زوجین نباید هنگام گفت و گو با هم در پی اثبات نظرات خود و محکوم کردن همسر باشند، افزود: گفت وگوی سالم و سازنده به این معنا است که زوجین وقتی با یکدیگر صحبت می کنند نباید به دنبال به کرسی نشاندن نظرات خود باشند. این گفت وگو نباید حالت لجبازی داشته باشد که دو طرف آن تصور کنند درست فکر می کنند و گفته هایشان درست است. در گفت و گوی سازنده زوجین باید نگاه برابر به رابطه داشته باشند و هر کدام از آنها اگر خطا و اشتباهی کرده بپذیرد. حتی اگر طرف مقابل دچار اشتباه و خطا شده نیز زوجین باید این امر را به شکل درستی بیان کنند.
این روانشناس توضیح داد: به نوعی می توان گفت زوجین باید مهارت گفت و گو کردن را بلد باشند و بدانند "چه زمانی"، "چگونه" و "به چه شکل" نظرات خود را درباره رفتار همسر بیان کنند. زن و شوهر در عین حالی که باید نظر خود را بیان کنند اما نباید یکدیگر را قضاوت کرده و درباره رفتار هم پیش داوری کنند. اگر درباره موضوعی ناراحت هستند باید از طرف مقابل توضیح بخواهند. محکوم کردن طرف مقابل پیش از آنکه او درباره علت رفتارش توضیح دهد؛ درست نیست. گاهی زوجین حتی اجازه نمی دهند همسرشان درباره چرایی رفتار خود صحبت کند و این در حالی است که شاید دلخوری آنها تنها یک سوء برداشت و سوء تفاهم باشد و این پیش داوری ها اختلافات را تشدید می کند.
به عقیده وی، "رابطه" در دنیای امروز یک علم و تخصص است که افراد باید درباره آن مطالعه کنند، دوره های لازم آن را ببینند و مهارت های ارتباطی لازم نظیر حل مساله، فن بیان، مهارت "نه" گفتن و جرات ورزی را کسب کنند و در موقعیت های مختلف زندگی مشترک آنها را به کار ببرند.
تکلو در پایان سخنان خود توصیه کرد: اگر زوجین تمام راهها را برای حل اختلافات خود طی کردند اما نهایتا متوجه شدند نمی توانند دو نفری مسائل خود را حل کنند، باید از روانشناس و مشاور متخصص به عنوان یک شخص سوم بی طرف برای حل مسائل خود کمک بگیرند. در این شرایط بعضا زوجین از خانوادهها کمک می گیرند در حالی که اطرافیان اغلب به دلیل نداشتن تخصص لازم نمی توانند راهنمایی درستی داشته باشند.