ایران اکونومیستپلاس: بولت ژورنال یک شیوه برنامهریزی است که چند سالی است در ایران هم طرفداران خود را پیدا کرده است. با این شیوه هم میتوان به کارهای روزانه و کوتاهمدت خود نظم بدهیم و هم برای برنامههای بلندمدت ماهانه و سالانه خود برنامهریزی کنیم. اساس بولت ژورنال بر این است که هرکس در هر شرایطی که قرار دارد و با هر اولویتی که در زندگی خود دارد، برای خودش برنامهریزی کند و آنها را با سبکی دلنشین در دفتری مکتوب کند. این شیوه را «رایدر کارول» ابداع کرده و در یک کتاب به صورت کامل توضیح داده است. «زهرا نجاری» این کتاب را در سال ۹۸ ترجمه کرد و در صفحه خود به آموزش این روش از برنامهریزی و انتقال تجربه پرداخت. او از این شیوه برای کتابخواندن به صورت منظم استفاده میکند و معتقد است بولت ژورنال میتواند به ما کمک کند یک عادت خوب مثل کتاب خواندن را در خود نهادینه کنیم و یک کتابخوان حرفهای شویم. به بهانه هفته کتاب و کتابخوانی با زهرا نجاری به گفتوگو نشستیم تا مسیر کتابخوان شدن با این روش را بیشتر برای ما شرح بدهد.
کتابخوان شدن از مسیر عادتسازی
اگر بر فرض مبدأ را بولت ژورنال و مقصد را کتابخوانتر شدن بگیریم، من این میان یکسری مراحل و مسیرهایی میبینم که این مسیرهای مختلف میتوانند سرانجام به کتابخوانتر شدن منتهی شوند. برای مثال برنامهریزی به روش بولت ژورنال خیلی میتواند به عادتسازی کمک کند. اینکه من تصمیم بگیرم میخواهم یک عادتی را وارد زندگیام بکنم و بعد با نوشتن بولت ژورنال و درست کردن صفحاتی که فکر میکنم میتواند به این عادتسازی کمک کند و در نهایت با تکرار و تمرین به عادتی که میخواهم برسم. مثلا کتابخوانتر شدن میتواند یکی از عاداتی باشد که من دلم میخواهد در خودم ایجاد کنم. بنابراین بولت ژورنال از مسیر عادتسازی میتواند خیلی کمککننده باشد.
مسیر دوم: انگیزهدهی
یک مسیر دیگر که بولت ژورنال را به کتابخوانتر شدن میرساند، انگیزهدهی است. ما آدمها بهطور کلی خوشمان میآید کاری را که از آن لذت میبریم یا به ما حس خوبی میدهد، چه کم و چه زیاد، تکرارش کنیم. اصلا خیلی از عادات منفی هم همینطوری در ما ایجاد میشود. مثلاً عادات ناسالم غذای ناسالم خوردن، فست فود خوردن، نوشابه خوردن و... به این خاطر در ما ایجاد میشود که یک لذت موقتی از آن میبریم و چون سیستم مغز ما اینطوری است که لذت بردن را دوست دارد، این کار در ما نهادینه میشود و به آن عادت میکنیم. از طرفی ما میتوانیم از این فرایند بهطور آگاهانه استفاده کنیم تا کارهای خوب را در خودمان نهادینه و تبدیل به عادت کنیم. در بولت ژورنال خیلی میشود از این فرایند استفاده کرد. مثلا میشود اتفاقات خوب را نوشت، کتابهای خوبی که میخوانم را بنویسم، تعداد کتابهایی که در هفته، ماه یا سال میخوانم را بنویسم، ساعت مطالعهام را یادداشت کنم و... . همین بازخورد دادن به خودم باعث میشود حس خوبی بگیرم و مثلا خوشحال شوم که این هفته یک کتاب را تمام کردم یا این ماه دو ساعت بیشتر کتاب خواندم یا در این ماه، هر روز حداقل نیم ساعت مطالعه کردهام. این بازخورد مثبت دادن به خود، به ما انگیزه میدهد و به من کمک میکند کتاب خواندنم را ادامه بدهم و در نتیجهی این ادامه دادن قطعا در این امر حرفهایتر خواهم شد.
این شیوه بیش از موظف کردن، ما را به کتاب خواندن ترغیب میکند
اینکه با این شیوه به کتاب خواندن ترغیب شویم یا خودمان را موظف کنیم و عادت بدهیم کاملا دست خودمان است. برای مثال اگر از مسیر عادتسازی بخواهیم پیش برویم، انگار بیشتر موظف کردن خود را در پیش گرفتهایم و اگر از مسیر بازخورد مثبت بخواهیم پیش برویم انگار بیشتر دست به ترغیب کردن خود زدهایم. هرچند من مرز خیلی روشنی بین این دو نمیبینم اما دو مفهوم متفاوت هستند.
فکر کنم در پاسخ به این سوال باید یک توضیحی درباره بولت ژورنال بدهم. بولت ژورنال یک روش است. در واقع اسم این روش برنامهریزی بولت ژورنال است و ما به آن دفتری که در آن برنامهریزی میکنیم هم بولت ژورنال میگوییم. این روش خیلی منعطف است و دلیل اینکه اینقدر طرفدار پیدا کرد و در کشورهای مختلف آدمها در سنین مختلف دارند از این روش استفاده میکنند، دقیقا همین انعطافپذیر بودن آن است. در نتیجه روش بولت ژورنال به من نمیگوید تو برای اینکه کتابخوان شوی باید خودت را موظف کنی و بولت ژورنال یعنی خود را موظف کردن. از طرفی این را هم نمیگوید که باید خودت را ترغیب کنی و بولت ژورنال یعنی ترغیب کردن. بلکه دست من است که از این روش با توجه به شرایطم میخواهم چطوری استفاده کنم و خود روش چیزی به من اجبار نمیکند. اما با توجه به چیزی که من به تجربه از بولت ژورنال دیدهام، وزنه «ترغیب کردن خود» را سنگینتر میبینم. موظف کردن در ذهن من یک حالت خشک و اجبارگونه دارد که ممکن است آدم زورش بیاید آن کار را انجام دهد، ولی طبیعت بولت ژورنال به نحوی است که کارهایت را مینویسی، گزارشی از عملکرد و موفقیتهایت داری، میتوانی پیشرفتت را ببینی و اگر روحیه هنری داشته باشی میتوانی از هنرهایت در بولت ژورنال استفاده کنی و لذت ببری. به نظر من این مسائل باعث میشود آن وزنه ترغیب کردن در شیوه برنامهریزی به سبک بولت ژورنال برای هر کاری سنگینتر باشد؛ حالا ممکن است من آن را برای کتابخوانی استفاده کنم یا هر مسئله دیگری. اما باز هم تاکید میکنم که این اصلا به این معنی نیست که آن موظف کردن وجود ندارد.
بولت ژورنال یک روش مقطعی یا بلند مدت
اول یک تصویر کاریکاتوری ترسیم میکنم. فرض کنید من شروع میکنم به استفاده از بولت ژورنال برای هر عادتی که میخواهم در خودم ایجاد کنم، مثلا کتاب خواندن. یک هفته از این روش استفاده میکنم و میگویم من در این یک هفته کتابخوان نشدم، پس این روش را کنار میگذارم! مسئله این است که میزان تاثیری که بولت ژورنال میتواند داشته باشد خیلی با نحوه استفاده کردن فرد و شخصیت فرد ارتباط دارد. ولی در دنیای امروز که همه چیز دیجیتال و خیلی سریع شده است، برای استفاده از روشی مثل روش بولت ژورنال یک مقدار باید حوصله به خرج بدهیم. کلا عادتسازی کار طولانیمدت و زمانبری است. اصلا اگر قرار باشد عادتی در کوتاهمدت ایجاد شود، در واقع عادتسازی ایجاد نشده است بلکه جوگیر شدهایم. اگر کسی برای مدت طولانی از بولت ژورنال به درستی استفاده کند، میتواند از آن تاثیر بلندمدت هم ببیند. منتها یک نکتهای هم وجود دارد. فرض کنیم من آدمی هستم که اصلا کتاب نمیخوانده و حالا تصمیم گرفتهام این عادت را در خودم ایجاد کنم که کتاب بخوانم و برای ایجاد این تغییر در زندگیام سراغ شیوه بولت ژورنال میروم. سپس شش ماه هم از آن استفاده میکنم و به روزی سه ساعت کتاب خواندن در روز هم میرسم. اما آیا این به آن معناست که من قطعا قرار است تا آخر عمرم روزی سه ساعت کتاب بخوانم؟ نه، اینطور نیست؛ زیرا بهطور کلی شخصیت ما از محیط اطرافمان و از اتفاقاتی که در زندگی برایمان میافتد، خیلی تاثیر میپذیرد و هیچ تضمینی لزوما وجود ندارد که ما ثابت بمانیم.
این نکته را باید گوشه ذهنمان داشته باشیم اما اگر اصول روش بولت ژورنال درست استفاده شود، به نظرم میتواند تاثیر بلندمدت داشته باشد.
شما نیاز به هیچ پیشزمینه ای ندارید
استفاده از بولت ژورنال نیاز به هیچ پیشزمینهای ندارد. آدمها باهم فرق دارند، یک نفر ممکن است در بیست سالگی هیچ کتاب غیردرسی نخوانده باشد و تازه بخواهد کتابخوانی را شروع کند، یک نفر دیگر ممکن است در بیست سالگی «ماهی» یکی دو کتاب غیردرسی بخواند ولی احساس کند ظرفیتش بیشتر از این است و میخواهد «هفتهای» یک کتاب بخواند. هر دوی اینها قطعا میتوانند از بولت ژورنال استفاده کنند، منتها این توضیح را باید بدهم که بولت ژورنال یک ابزار است و ما باید اصول استفاده از آن ابزار را از منابعی مثل کتاب «رایدر کارول» یا منابع دیگر یاد بگیریم.
در کنار بولت ژورنال از باتجربهها هم استفاده کنید
در عین استفاده از این روش ممکن است نیاز باشد با توجه به کاری که میخواهیم برای آن از بولت ژورنال استفاده کنیم، نظر یک متخصص دیگر آن حوزه را هم بپرسیم. برای مثال اگر من تا به حال اصلا عادت به کتابخوانی نداشتم، قطعا نمیتوانم با کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت کتابخوانی را شروع کنم و باید با یک کتاب سبک این کار را آغاز کنم! پس خوب است از یک نفر که تجربه بیشتری دارد بپرسم که بهتر است از چه کتابهایی شروع کنم. یا ممکن است من احساس کنم مشکل تمرکز دارم و موقع کتاب خواندن خیلی تمرکزم را از دست میدهم. خوب است از یک متخصص بپرسم چطور میتوانم تمرکزم را افزایش بدهم و مدت بیشتری کتاب بخوانم. منظورم از متخصص یک آدم عجیب و غریب نیست، کافی است سراغ کسی بروم که تجربهاش در آن زمینه از من بیشتر باشد. بنابراین با توجه به شرایطی که در آن هستم ممکن است نیاز باشد یکسری اطلاعات دیگری را هم یاد بگیرم ولی در کنارش قطعا میتوانم از بولت ژورنال هم استفاده کنم.