به گزارش ایران اکونومیست از مشهدمقدس، چهارشنبه است و دلم درمیان تمام دغدغهها، مشکلات و روزمرگیها به سوی توست کاش میشد ازتمام دنیا دل کند وتمام عمر را دخیل پنجره فولادت شد؛ کاش میشد همانند کبوتران بر گنبد طلایت آشیانه بسازم چقدر خوشبختند کبوترانی که در آستان تو آشیانه کرده اند...
از اولین ساعات روز، هرجا که گرهای بود با نام تو باز شد؛ میدانم که سالیان سال است هوایم را داری هرجا گرهای بود نامت که برزبانم جاری شد. کورترین گرهها بازشد و من چقدر خوشبختم که حضورت را اینگونه نزدیک در کنارم حس میکنم....
همینکه حضرت را درجای جای زندگیام لمس میکنم تمام فاصلهها رنگ میبازند گویی همیشه در جوار توام یا شمس الشموس؛ تو خورشید درخشان مشرق زمینی و قطعهای از بهشت که در آغوش توس جای گرفتهای و تمام مشتاقان را به سوی مشهدالرضا فرا میخوانی ...
تو قرار دلهای بیقراری وقتی که عقربههای ساعت به هشت میرسند آنجاست که دلها برای دقایقی معطوف به قرار عاشقی میشوند نگاهها، قلبها، دستها و حتی نفسها به پنجره فولادت دخیل میشوند و جهان برای دقایقی به سوی تو تعظیم میکند؛ چقدر شیرین است قرارهای عاشقی که در چهارشنبههای امام رضایی رقم میخورند گویی ملائک همه آمدهاند تا حال تو را احسن و الحال کنند ...
امروز چهارشنبه است و دلم را دخیل بستهام؛ دخیل همان پنجره فولادی که چشم انتظاران زیادی دارد و دلهای زیادی به سویش دخیل بستهاند میدانم یک یا رضا(ع) که بگویم نگاهم میکنی چون که میدانی حتی اگر نگاهم نکنی انقدر چشم به گنبدت میدوزم آنقدر دلم را به پنجره فولادت دخیل میبندم، آنقدر صدایت میکنم تا در تمام صحن و سرای حرمت شنیده شود و چه زیباست آنجا که نام و یاد تو برزبان و دلم جاری است و گرههای کور زندگیام یکی پس از دیگری باز میشوند...
281/س