در ماههای سرد سال، در رسانههای مختلف، پیام ها، درخواستها و هشدارهای صرفه جویی گاز در بخش خانگی و همچنین الزام سازمانها و دستگاههای دولتی بر صرفه جویی جدی و تهدید قطع گاز آنها و... را شاهد هستیم. مشابه همین وضعیت و هشدارها را در تابستان برای برق شاهد هستیم و از زمستان سال گذشته، بحران همزمان مصرف برق و گاز را در زمستان داریم.
مصرف گاز بخشهای خانگی، تجاری و صنایع غیرعمده، بعضا و به اشتباه، در رسانهها و توسط مسئولان، به نام مصرف بخش خانگی در رسانهها اعلام میشود که صحیح نیست.
مردم مقصر نیستند اما در کوتاه مدت، فقط میتوان به همراهی و کمک مردم امید داشت:
متهم اصلی علت مصرف بالای گاز در ساختمانها را در درجه اول باید در کیفیت ساخت ساختمان و عدم اجرای مبحث ۱۹ مقررات ملی ساختمان جستوجو کرد که اساس آن عایق بندی پوسته خارجی ساختمان است و در نتیجه متولیان صنعت ساختمان کشور باید مسئولیت پذیر و پاسخگو باشند، اما مردم باید جور کوتاهی متولیان بخش ساختمان را بکشند.
متهم دوم مصرف بالای گاز در بخش خانگی، راندمان پایین و مصرف بالای تجهیزات و لوازم گازسوز و عدم اجرای طرحهای بهینهسازی مصرف گاز در ساختمانها و تجهیزات گازسوز در سالهای گذشته (از جمله عدم اجرای طرح ارتقای راندمان ۶۰۰ هزار موتورخانه) است و متولیان امر در بخشهای تولید، نظارت و استاندارد باید پاسخگو باشند اما هیچ یک از دو گروه مسئول و متهم اصلی، پاسخگو نیستند و ظاهرا مردم باید جور کم کاری و کوتاهی مسئولان این بخش را هم بکشند.
تشدید بحران:
ادامه وضعیت فعلی، پیامدهای سخت و تلخی را در پی خواهد داشت. افزایش مصرف در کنار کمبود عرضه گاز، احتمال افت فشار گاز در برخی استانها و شهرها و حتی احتمال قطع گاز در برخی از مناطق کشور (مانند زمستان چند سال متعدد) و تهدید سلامتی بخشی از هموطنان مان را در پی دارد. این موارد، با وجود اهمیت بسیار بالای آن، تنها یک روی سکه هستند.
کمبود شدید تامین و عرضه گاز نسبت به تقاضای کل بخشهای مصرفی در کنار اولویت اول بخش خانگی در تامین گاز طبیعی، مضرات و زیانهای فاجعه بار انسانی، اجتماعی و اقتصادی زیادی در پی دارد که روی دیگر سکه است اما کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
• شدت انرژی در کشور ما ۵ برابر متوسط دنیا و ۱۸ برابر ژاپن است. چرا؟ آیا این زیبنده کشور ماست و آیا این اسراف و اتلاف منابع و سرمایه و بیت المال نیست؟ آیا چون دارنده یکی از بالاترین ذخایر گاز در جهان هستیم، باید بخش عمده آن را در بخشهای غیرمولد بسوزانیم و اولویت را به بخش خانگی بدهیم یا مانند بسیاری از کشورهای واردکننده گاز، آن را در صنایع و بخشهای مولد بکار گیریم؟ چه سهمی در بازار جهانی گاز داریم؟ تقریبا صفر.
• نتیجه این وضعیت، ضررهای هنگفت اقتصادی، کاهش صادرات گاز، افزایش نیاز به واردات در پیک مصرف، مصرف بالای سوختهای جایگزین در بخشهای مولد صنعتی و نیروگاهها، تعطیلی برخی از صنایع و درنتیجه کاهش تولید و بیکاری کارگران، حادتر شدن "شاخص شدت انرژی" و درنهایت کاهش نرخ رشد اقتصادی است که با اهداف تمامی برنامههای توسعه کشور و همچنین اهداف سند چشم اندار در تضاد کامل است.
در ماههای سرد سال، سهم بخش ساختمان از کل گاز تولیدی کشور به ۷۵ تا ۸۰% میرسد، با اولویت دهی تامین گاز بخش غیرمولد خانگی، برای کشور چارهای جز ایجاد محدودیتهای شدید در عرضه گاز به نیروگاهها، صنایع، کارخانجات و... بواسطه کمبود حدود ۲۰۰ میلیون متر مکعب عرضه روزانه نسبت به نیاز کل بخشها باقی نمیماند.
بخشی از پیامدهای زیانبار اجتماعی و اقتصادی مصرف بالای گاز در بخش خانگی:
در کنار سهم هریک از ما در بخش خانگی و تجاری در آلودگی هوا بعلت حجم بالای مصرف گاز در وسایل گازسوز مورد استفاده که ریشه در کیفیت پایین ساختمان ها، تجهیزات گازسوز پرمصرف و در نهایت رفتار مصرف ما دارد، به پیامدهای زیانبار زیر و سهم خود در ایجاد این نتایج تلخ و دهشتناک -که دامنگیر خود ما هم میشود- توجه کنیم و حساس باشیم:
1. قطع گاز نیروگاهها، پالایشگاهها، صنایع و کارخانجات بزرگ و مهم و در نتیجه استفاده آنها از سوخت جایگزین یعنی سوخت مایع اعم از "مازوت و گازوئیل"
• اهمیت موضوع در این است که آلودگی سوختهای جایگزین، چند برابر گاز طبیعی است، درنتیجه آلودگی هوا بشدت افزایش مییابد و سلامت و جان همه ما تهدید میشود.
• بعنوان مثال در یکی از خبرها، آلودگی هوای دو نیروگاه اصفهان با سوخت مازوت بیشتر از آلودگی کل خودروها در شبکه حملونقل این شهر اعلام شده بود.
• آمار متعدد و متفاوتی از مرگ ناشی از آلودگی هوا یا تشدید بیماری و مرگ زودرس (تا ۲۷ هزار نفر در سال)، بدلیل آلودگی هوا منتشر شده است. این یک حقیقت و واقعیت است چه باور کنیم یا نکنیم.
2. در سالهای گذشته، حتی شاهد محدودیت در عرضه سوخت پاک (گاز طبیعی) در جایگاههای عرضه CNG و درنتیجه افزایش مصرف بنزین بودهایم که پیامد آن دوباره" تشدید آلودگی هوا و تهدید سلامت و افزایش مرگ ناشی از آن است.
3. تعطیلی صدها شرکت تولیدی، کارخانجات و صنایع مولد اشتغالزا بدلیل قطع گاز و هزینه بالا و عدم سهولت دسترسی به سوخت جایگزین، باعث بیکاری هزاران کارگر عزیز میشود.
4. پیامد اقتصادی محدودسازی یا قطع گاز صنایع و کاهش تولید یا تعطیلی آنها و اثر آن بر اقتصاد خانوار را، حتی اخیرا در گزارشات "افشای الف" شرکتهای فعال در بورس اوراق بهادار و درنتیجه افت نرخ سهام آنها شاهد هستیم. این یعنی زیان حدود ۵۰ میلیون نفر سهامداران بورس (یعنی ضرر غیر مستقیم بیش از ۶۰% خانواده ها).
اگر به واقعیات فوق دقت کنیم، همه ما (همه خانواده ها، همه ادارات، واحدهای تجاری کوچک و بزرگ، سازمانها، مدارس و...) که از گاز طبیعی استفاده میکنیم، در ایجاد این وضعیت سهیم هستیم.
درست است که متهم اول آلودگی هوا، منابع متحرک (اگزوز وسایل نقلیه) و سپس نیروگاهها و صنایع بزرگ است اما با پذیرش واقعیتهای تلخ فوق، باور کنیم که بخش ساختمان بعلت عایق نبودن و راندمان پایین وسایل و سیستمهای گازسوز و درنتیجه مصرف بالای گاز، از طریق دودکشهای آنها، در آلودگی هوا سهم مستقیم دارند. اما با توضیحات فوق، علاوه بر آلودگی هوا از طریق دودکش ها، بواسطه کمبود گاز و درنتیجه قطع گاز صنایع، نیروگاهها و پالایشگاهها و استفاده آنها از سوخت مازوت و گازوئـیل، و همچنین خطر افزایش مصرف بنزین بجای CNG در خودروها، بهصورت غیر مستقیم هم در آلودگی هوا موثرند.
در نهایت،
صرفه جویی در مصرف گاز و برق، برای حفظ، تداوم و توسعه تولید، اشتغال و اقتصاد کشور و سلامت یکایک ما ضروی و حیاتی است. صرفه جویی در مصرف انرژی، یک وظیفه ملی است و همه مردم بعنوان شهروند مسئول و همه سازمانها، باید به مسئـولیت خطیر اجتماعی شان توجه کنند و دنگ ملی شان را با عمل به راهکارهای صرفه جویی گاز و حتی برق بپردازند. این اقدام، به نفع اقتصاد خانواده خود ما هم هست چون هزینه گاز کمتری خواهیم پرداخت. اما مهمتر از اهمیت هزینه قبض گاز، توجه به پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و حتی مرگبار حاصل از مصرف بیرویه گاز در خانههای ما، بسیار ضروری و انسانی است.
نکند ما در خانه یا محل کار، در گرمای زیاد باشیم و بتوانیم صرفه جویی کنیم اما توجه و صرفه جویی نکنیم درحالیکه، خطر کمبود گاز، سلامت و امنیت و آرامش میلیونها نفر از هموطنان مان را تهدید کند.
دکتر جواد نوفرستی، مدرس دانشگاه، پژوهشگر حوزه انرژی