سعید مؤذنی: پس از بروز حادثه تلخ کشته شدن 44 نفر در تصادف دو اتوبوس در آزادراه تهران-قم به دلیل ترکیدگی لاستیک و انحراف اتوبوس به سمت مقابل به دلیل عبور از گاردریل، ساعت 16 روز پنجشنبه بیستیکم شهریور ماه نیز چنین حادثه مشابهی باز هم در آزادراه تهران-قم رخ داد.
پنجشنبه هفته پیش یک دستگاه اتوبوس اسکانیا که از مبدا اصفهان به تهران در حال حرکت بود، در آزادراه تهران - قم کیلومتر 15 باند شرقی به دلیل جدا شدن پوسته بیرونی لاستیک جلوی سمت چپ و سپس ترکیدگی آن، دچار نقص فنی شد.
این اتوبوس حدود 100 متر مسافت را طی کرده و سپس متوقف شده است و این نقص فنی هیچگونه تلفاتی نداشته است.
این حادثه هم شبیه حادثه 18 شهریور ماه و در همان آزاد راه بود، آنجا هم لاستیک جلو سمت راننده اتوبوس اسکانیا ترکیده بود با این تفاوت که لاستیک این اتوبوس با کیفیت بوده و در سیستم «تیوپلس» پس از جدا شدن پوسته بیرونی لاستیک و ترکیدگی آن، باد لاستیک ناگهانی خالی نشده و راننده قادر به کنترل فرمان اتوبوس بوده است در حالی که در حادثه تصادف اتوبوس اسکانیای قبلی، ظاهرآً ترکیدن لاستیک بیکیفیت و خالی شدن باد آن در کوتاهترین زمان، امکان کنترل فرمان را برای راننده سلب کرد و حادثه رخ داد.
به گزارش فارس موضوع کیفیت لاستیک امری قابل توجه و بسیار ضروری است، تا پیش از نوسانات اخیر ارزی، نرخ لاستیک اتوبوس و کامیون حدود هر جفت یک الی 1.5 میلیون تومان بود اما با افزایش قیمت ارز، نرخ لاستیکهای وارداتی بسیار افزایش یافت و هر جفت از این مدل لاستیکهای رادیال تا 6 ملیون تومان هم به فروش رفت.
از آن زمان بود که صدای رانندگان درآمد، آنان مدعی بودند دولت دهم از آنها خواسته است در اجرای قانون هدفمندی یارانهها کمک کنند که خوب هم با دولت همکاری کردند، اما دولت کاری برایشان نکرد.
میگفتند دولت وعده داد با اجرای قانون هدفمندی یارانهها و آزادسازی نرخ سوخت و نفتگاز، حتماً لاستیک و رغن یارانهای در اختیار آنها قرا میدهد اما هیچ خبری نشد. لاستیک از هر جفت 1.5 میلیون به هرجفت پنج الی 6 میلیون تومان هم افزایش یافت اما باز هم خبری از لاستیک یارانهای نشد.
رانندهها مدام دم از ضرر روی ضرر میزدند، میگفتند دولت نرخ لاستیک و روغن را برای ما ثابت نگه نداشت، هیچ یارانهای هم به ما اختصاص نداد اما قیمتهای بلیت اتوبوس یارانهای و تکلیفی است، درآمد ریالی داریم اما هزینههایمان ارزی است اما باز صدایشان به گوش هیچ مسئولی نرسید. بارها در همین رسانهها تریبون شدیم برایشان تا شاید درد دلشان را مسئولان بشنوند ولی گوش شنوایی نبود اگر هم بود توجهی نداشت.
قیمتهای پایین بلیت، هزینههای بالای خرید قطعات فنی، تهیه لاستیک و روغن، فشار اقتصادی زیادی به رانندهها آورده بود، یک دستگاه اتوبوس از 150 میلیون تومان به 600 الی 700 میلیون تومان افزایش قیمت یافته بود. به قول خودشان مدام در جادهها و حین رانندگی به فکر تهیه اقساط چهارچرخشان بودند، هزینههای زن و بچهشان به کنار، هزینههای این یکی خیلی اذیتشان میکرد اما گوش شنوایی نبود.
همین موارد موجب میشد به فکر صرفهجویی بیفتند، آن هم صرفهجویی در قطعاتی که صرفهجویی آنها اینبار به ضرر بود تا سودی داشته باشد.
مجبور شدند لاستیک ارزانتر بخرند تا دخل و خرجشان با هم بخواند؛ غافل از اینکه این مهمان بیکیفیت قاتل جانشان میشود تا نانآور خانهشان.
لاستیکهای بیکیفیت را زیر اتوبوسها گذاشتند و به قول خودشان بیشتر رعایت کردند تا حادثهای رخ ندهد اما غافل از اینکه اجل برای گرفتن جان انسان خود را بد نام نمیکند و بهانه زیاد است.
به هر حال حادثه آزادراه تهران-قم رخ داد و جان عدهای بیگناه گرفته شد، عدهای مسافر در آتش بیمسئولیتی مدیرانی سوختند که برخی از آنها حتی به خود نمیبینند یک بار اتوبوس سوار شوند تا از درد مسافران آگاه باشند.
حال امید است برای جلوگیری از بروز حادثههای دیگر و داغدار شدن خیلی از خانوادهها، دولت چارهای بیندیشد. در این شرایط به نظر میرسد بهترین راهکار ارائه یارانه به بخش حمل و نقل عمومی است، امری که در تمام دنیا مصداق دارد و پذیرفته شده است اما در ایران این بخش خصوصی است که باید خود یارانه خود را از درآمدهای ریالی و هزینههای ارزی خود تأمین کند؛ امیدواریم مسئولان هر چه سریعتر چارهای بیندیشند، قطعاً جان انسان آنقدرها ارزش دارد که با یک تصمیمگیری سریع و تخصصی حفظ شود.
فارس