حرف زور یعنی بشین. پاشو. یعنی پادگان. حرف زور یعنی تو حق انتخاب نداری. اصلا خواستن و نخواستن تو مهم نیست. همان کاری را می کنی که من می گویم. حرف زور یعنی تو نمی فهمی. من می فهمم. پس همان کاری را می کنی که من می خواهم. حرف زور یعنی به جای تو تصمیم گرفتن. به جای تو حرف زدن. به جای تو خواستن و نخواستن. ولی همه به زور. از همه بدتر حرف زوری که به اسم دین باشد یعنی دین همان است که من می فهمم و من می گویم.
حرف زور یعنی حرف کسی که قدرت بیشتری دارد. بر صندلی قدرت نشسته. پول دستش است پس زور می گوید. حرف زور یعنی حرفی که اصرار ندارد با منطقش کسی را راضی کند بلکه با زورش حرفش را عملی می کند. حرف زور یعنی کاری که تصمیمش به تو ربطی ندارد. تو همان کاری را می کنی که من می خواهم.
حرف زور یعنی "آقابالاسری" حرف زور یعنی مجری به جای این که اجرا کند کار قانونگذاری کند و قانونگذار به جای این که کار قانونگذاری اش را صحیح و سلامت انجام دهد بشود وکیل مجری به جای این که وکیل رای دهندگانش باشد. حرف زور یعنی این که کارگزار به جای این که به فکر انجام کارها در حیطه قانون باشد خودش را قیم بداند و باقی را صغیر فرض کند.
در خبری آمده که یکی از معاونین رئیس جمهور می گوید ما طرحی داریم که این طرح از طرف نمایندگان ارائه می شود. این حرف یعنی چه؟ اگر دولت طرحی دارد که آن را به اسم خودش به مجلس بفرستد. اگر هم قرار است طرحی از طرف نمایندگان باشد که خودشان این کار را می کنند. طرح را که نمی شود دولت غیر رسمی و امری به نمایندگان بدهد و نمایندگانی هم باشند که طرح دولت را به نام خودشان به مجلس بدهند.
متن خبر این است: "معاون حقوقی، امور مجلس و استانهای معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور افزود: دولت ... طرحی برای استخدام نیمه وقت زنان در دست دارد که از طریق نمایندگان مجلس در قالب لایحه بودجه 91 مطرح شود. ... براساس این طرح، مقرر خواهد شد به جای استخدام یک زن، در واقع دو زن به صورت نیمهوقت استخدام شوند که ساعت کار و زمان حضور در اداره آنان نصف یک کارمند ... این پیشنهاد از سوی نمایندگان در لایحه 91 ارائه میشود .... یعنی با این ابتکار برای هر یک پست استخدامی 2 نفر از بانوان استخدام خواهند شد." حرف زور یعنی همین.
مثال دیگرگفته های یک استاندار است که گفته "هیچ دستگاهی نباید منشی زن داشته باشد.... یکی دو دستگاه اجرایی مانده بودند که منشی زن داشتند که آنها نیز در این زمینه اقدام کردند. ... امسال بنا داریم طرح فرم اداری متحدالشکل را در دستگاهها اجرا کنیم که بهزودی به دستگاهها ابلاغ میشود." این یعنی حرف زور.
از شرح وظایف استانداران و فرمانداران مصوب شورایعالی اداری1377 هم اعمال تبعیض جنسیتی برداشت نمی شود. این آقای استاندار اگر تصور می کند حرف و نظرش باید اجرا شود می تواند استانداری را رها کرده و راه مجلس را در پیش گیرد. اگر مردم را لایق توجیه کردن می داند توجیهشان کند. البته اگر رسانه ای به دنبال مطالبات مردم بود و پاسخگویی مسولین. نمایندگان دیگر را هم توجیه کند تا طرحش تصویب شود. البته باید بداند این جامعه یک جامعه مرده و صغیر نیست. این مردم از نمایندگان خود مطالبات خود را می خواهند. همه این ها بعد از این است که اگر حرفی به اسم دین زده می شود اول باید با منطق دین به آن رسید و نه از سر سلیقه شخصی.
فرمایشات و اقدامات این جناب استاندار نمونه ای است از بعض حرف های زوری که توسط بعض افرادی که در مقام مسول صندلی های خدمت را در اختیار گرفته اند. رئیس یک دانشگاه یا دانشکده در مقامی نیست که بگوید اساتید را با آستین کوتاه راه نمی دهیم. وظیفه او اداره محل کارش است در محدوده وظایف و اختیاراتی که قانون برای او تعیین کرده. حرف زور یعنی کسی حرفی بزند که برای زدن آن حرف و آن گونه حرف ها آن صندلی را در اختیار ندارد بلکه برای خدمت رسانی در چارچوب قانون آن صندلی در اختیار اوست.
وقتی حرف از حرف زور است حرف سر درست یا غلط بودن حرف نیست حرف از روش اجرا است. سر زور بودنش است. حرف زور یعنی حرکت خلاف حرکت پیامبر رحمت اسلام (ص). از سخن پیامبر حرفی به حق تر هست؟ از آیات قرآن راه هدایتی نورانی تر هست؟ ولی همین آیات قرآن به همان پیامبر رحمتش که بر "خلق عظمیم" (قلم/4) است یعنی که کرامت های اخلاقی در او ملکه هستند و نه صفت که می توانند باشند یا نباشند، می فرماید "انما انت مذکر، لست علیهم بمسیطر" (غاشیه/21). آن پیامبر رحمت با آن توصیف سیطره ندارد چه رسد به آدم های معمولی مثل یک استاندار یا یک رئیس دانشگاه که یک روز صندلی در اختیار اوست و روز دیگر در اختیار شخص دیگر.
از پایگاه اندیشه قم مرکز پاسخگویی به شبهات در نوشته ای با عنوان "نه استبداد نه دموکراسی لیبرال؛ مردم سالاری دینی" مطلبی نقل می شود: "اگر مراد از استبداد دینی «استبداد به رأی» و اصرار در قبولاندن نظر خود به جامعه با اسم دین است، قطعاً چنین مقولهای بدعت در دین و حرام است و با وجود عنصر عدالت چنین احتمالی کاملاً کنترل و پیشگیری شده است..."1
در پایان هم نمونه ای از آن چه به زبان های دیگر در سایت ها گذاشته می شود از جمله نوشته ای در پایگاه مجلات تخصصی نور آورده می شود. "اکتفی القرآن الکریم فی مجال الأدارة و الحکم و السیاسة بإصدار توصیات و إرشادات لها صفة الأزلیة و عدم التغیر عبر العصور و هذه من الثوابت التی لا تمت الی التنظیر الفقهی السیاسی إلا بشیء یسیر. و منها مثلا:
1- حقوق الإنسان: و فی طبیعتها حریة الفرد و کرامته: و لقد کرّمنا بنی آدم.
2- العدالة الأجتماعیة:
أ- الثروة: کی لا یکون دولة بین الأغنیاء منکم و الذین یکنزون الذهب و الفضة.. ب- مسألة الضمان الاجتماعیة.
3-الشوری: و ماأنت علیهم بجبار.. إنماانت مذکر لست علیهم بمسیطر.. و أمرهم شوری بینهم..
اذا هنالک ثوابت معروفة لا تتغیر و لا تتبدل" 2
این نوشته اشاره دارد به این که قرآن توصیه ها و ارشاداتی در مورد مدیریت و حکومت و سیاست دارد که صفات ازلی هستند و با تغییر زمان تغییر نمی کنند و این ها اصول هستند... از جمله این اصول 1- حقوق بشر است که در طبیعت خود آزادی فردی و کرامت انسانی را دارد به فرموده قرآن (فرزندان آدم را تکریم کردیم). 2- عدالت اجتماعی است. در این ارتباط یکی موضوع "ثروت" است که قرآن می فرماید (تا در دست سرمایه داران از شما نچرخد...) و دیگری مساله "امنیت اجتماعی" است. 3- "شورا" است بر این اساس که تو بر آن ها جبار نیستی و قرآن می فرماید (جز این نیست که تو پنددهنده ای و تو بر آن ها سیطره نداری). این ثابتات و اصول شناخته شده است که نه تغییر می کند و نه تبدیل می شود.
این ها حرف هایی است که ما در سایت ها برای غیرفارسی زبانان می گوییم.
1- https://www.andisheqom.com/Files/matbuat.php?idVeiw=208&level=4&cat=n
2- https://www.noormags.com/view/fa/articlepage/27328/60/text
* دبیر ائتلاف اسلامی زنان، مسول کمیته تحقیقات و مطالعات جامعه زینب (س)