جامعه ایران
مانند دیگر جوامع با تمدن و تاریخ طولانی، دارای روابط پیچیده و چند
لایهای در درون اجتماع است. دو موضوع عمده در آستانه انتخابات ریاست
جمهوری در 1392 برای مردم ایران برجسته شد. دلیل برجسته شدن این دو موضوع،
سلسله تحولات ایران از 200 سال پیش تاکنون، خصوصا هرم قدرت در پس از انقلاب
و بهویژه دگرگونیهای جامعه ایرانی در سالهای اخیر است. دو موضوع عمده
عبارتند از:
1- مساله روابط ایران و آمریکا و موضوعات وابسته به آن خصوصا تحریمها علیه ایران
2-مساله روابط دولت و مردم در جامعه ایران
در مساله اول
مهمترین چالش، موضوع هستهای ایران است. در مورد سیاستهای هستهای، از
گذشته دو نظر وجود داشته است. نظر اول میگوید که در بخش هستهای باید در
برابر غرب مقاومت کرد؛ چون اگر مقاومت صورت نگیرد و به یک مصالحه با غرب
برسیم، بلافاصله غرب موضوع حقوق بشر را پیش خواهد کشید. اگر مساله حقوق بشر
بتواند حل شود، مساله تروریسم جهانی جلو خواهد آمد. یعنی غرب هیچگاه بدون
مساله با ایران نخواهد بود، همانطور که در پیش و پس از انقلاب این چنین
بوده است. بنابراین چه خوب است که همین جا یعنی در موضوع هستهای محکم
بایستیم و به جایی نرسیم که مانند شاه مجبور باشیم درهای زندان اوین را به
سوی هیاتهای خارجی بگشاییم. نظریه دوم میگوید که فناوری هستهای در سطح
کاربردی آن اکنون برای ایران میسر است. پس میتوان با غرب به مذاکره نشست و
مصالحه کرد و کشور را از تحریمها بیرون برد.
تئوری اقدام قهرآمیز
تمام اقدامات
آمریکا و اروپا در سالهای اخیر علیه جمهوری اسلامی ایران در چارچوب
اقدامات قهرآمیز1 میتواند فهرست شود. اقداماتی که در مجموعه روابط میان
کشورها مورد بررسی قرار میگیرد، میتوان این گونه برشمرد: شناسایی کشور
دیگر، دیپلماسی عمومی یا قدرت نرم، دیپلماسی کلاسیک، اقدامات قهرآمیز، جنگ و
جنگ سایبری. اقدامات قهرآميز يكي از انواع روابط ميان كشورها به حساب
ميآيد. اقدامات قهرآمیز عبارت است از: تهدید به آسیب وارد کردن در آینده
بهعنوان ابزاری برای نفوذ در صحنه بینالمللی. هدف از اقدامات قهرآمیز این
است که با استفاده از این اقدامات کشور اول میتواند کشور دوم را ناگزیر
سازد تا رفتار خود را در جهت دلخواه کشور اول تغییر دهد. ابزار این کار
عبارت است از: تهدید به تحمیل اقدامات هزینه بر تنبیهی، اگر کشور دوم از
این کار سرباز زند. اما اگر کشور دوم براساس نظر کشور اول اقدام نماید،
اقدامات تنبیهی از میان برداشته خواهد شد. بنابراین اقدام قهرآمیز یک
معامله همراه با چانهزنی است که مانند دیگر انواع معاملات نیازمند همکاری
دو طرف برای رسیدن به نتیجه است؛ از لحاظ دیگر اقدام قهرآمیز یک امر
استراتژیک است، یعنی ویژگیهای تفکر استراتژیک را دارد، هم وسیع و جامع است
و هم دراز مدت و آیندهنگر است؛ زیرا هم کشور انجام دهنده و هم کشور هدف
اقدامات خود را بر مبنای پیشبینی اینکه چگونه کشور دیگر عکسالعمل نشان
میدهد، انتخاب میکنند.
چه تفاوتی میان
اقدامات قهرآمیز و جنگ وجود دارد؟ جنگ به گفته توماس شلینگ (1956)
غیردیپلماتیک و یک مجادله ساده در مورد زور است. اما اقدامات قهرآمیز،
اقدامات دیپلماتیک را در بر میگیرد. در جنگ سنتی، خشونت مستقیما برای
رسیدن به یک نتیجه که میتواند از بین بردن مقاومت کشور دوم باشد، استفاده
میشود. اقدامات قهرآمیز با تحمیل اجباری اراده یک کشور علیه دیگری، مانند
جنگ سنتی تفاوت دارد. اقدام قهرآمیز، دیپلماتیک است و مانند سایر انواع
دیپلماسی، تلاش برای مصالحه است. اقدام قهرآمیز تنها به زور کشور اول و دوم
بستگی ندارد، بلکه به منافع آنان نیز بستگی دارد. هدف اقدام قهرآمیز
تاثیرگذاری بر پروسه تصمیمگیری داخلی کشور هدف به منظور تغییر دادن آن
است. در اقدام قهرآمیز ممکن است خشونت دارای ارزش استراتژیک نباشد. کشور
اول ممکن است برای آنکه کشور دوم را به تغییر رفتار متقاعد کند، از نیروی
نظامی استفاده محدودی کند تا نشان دهد که بهصورت ضمنی یا صریح میتواند از
نیروی نظامی استفاده وسیعتری هم بکند.
انواع دیپلماسی
قهرآمیز (تحریمهای دیپلماتیک) عبارتند از: سیاست چماق و هویج، فشار و
گفتوگو، تحریم اقتصادی، نیروی نظامی و عملیات پنهان. اما سوال اینجا است
که چه زمانی اقدامات قهرآمیز موفق است؟ به زبان ساده، اقدامات قهرآمیز
زمانی موفق است که بتواند تصمیمگیران در کشور هدف را متقاعد کند که رفتار
خود را تغییر دهند و درغیراین صورت وضعیت فعلی برای آنها دارای هزینههای
متعدد خواهد بود. به همین دلیل اقدام قهرآمیز هم باید چماق داشته باشد و هم
هویج. مشوقهای اقدامات قهرآمیز به ظاهر شیرین و مثبت هستند؛ اما این فقط
در ظاهر است و در باطن همچنان اقدامات قهرآمیز هستند. اقدامات قهرآمیز باید
مشروط باشند: کشور دوم باید بفهمد که اگر با شرایط کشور اول موافقت نکند،
چه اتفاقی پیش خواهد آمد. همچنین اطمینان داشته باشد که اگر با شرایط کشور
اول موافقت کند، تهدید عملی نخواهد شد. در مورد ایران چنین وضعیتی وجود
ندارد که مقامات ایرانی اطمینان داشته باشند که اگر اقدام مثبتی انجام
دهند، تهدید از بین خواهد رفت.
به چه اقداماتی
میتوان عنوان اقدامات قهرآمیز داد؟ ادبیات اقدامات قهرآمیز میگوید که
جراحات اقتصادی یا حملات نظامی به یک کشور لزوما به تغییرات سیاسی نخواهد
انجامید. تاثیر چماق پارادوکسیکال است. در ادبیات بازدارندگی در روابط
بینالملل از این دینامیزم به مدل اسپیرال2 یاد میشود. یعنی فشار بر حریف،
محرک یک عکسالعمل شتابناک افزاینده خواهد بود. نظریهپردازان تحریم
اقتصادی معتقدند که ضربات اقتصادی ناشی از تحریم عمدتا باعث انگیزه میشود
تا رژیم در کشور حریف دارای پشتیبانی بیشتر داخلی شود و بتواند افکار عمومی
و نخبگان را به نوعی تحریک کند که راه بر هرگونه امتیازدهی به طرف مقابل
بسته شود.
تئوری تحریم
نظریهپردازانی
که مساله تحریم را بررسی میکنند گزینههایی را در بررسیها و مدلسازیهای
خود مد نظر قرار میدهند. مثلا ویلیام کامفر با استفاده از نظریه انتخاب
عمومی به بررسی اثر تشدید تحریمها بر تصمیم کشور تحریم شونده میپردازد و
اذعان میکند اگر کشور تحریمشونده به تخفیف تحریمها امید نداشته باشد،
همکاری نخواهد کرد و تسلیم نخواهد شد. دیدگاه اول در مورد مساله هستهای
ایران نیز با توجه به این فرض که امیدی به تخفیف و بهبود روابط ایران و غرب
نیست و پس از حل مساله هستهای مسائل دیگری پیش خواهد آمد، از مقاومت
بیشتر در همان مساله هستهای حمایت میکند. دانیل درنزر نیز در کتاب خود
سعی دارد تناقض تحریمها را با استفاده از نظریه بازیها مدل کند و نشان
دهد موفقیت تحریم در تغییر سیاستهای کشور تحریم شونده در گرو اقدام دو
گانه کشور تحریمکننده است. یعنی کشور تحریمکننده باید از یکسو چراغ سبز
رفع تحریمها درصورت همکاری را نشان دهد و از سوی دیگر تهدید بدتر شدن
وضعیت اقتصادی در صورت عدم همراهی و تمکین را در حد واقعی و قابل قبولی حفظ
کند. دیدگاه دوم در مورد مساله هستهای ایران بر این اساس و با فرض بهبود
اوضاع در صورت همکاری قابل توجیه است.
واقعیت این است
که قبل از اعمال تحریمها هم این دو نظر وجود داشت، اما نباید تاثیر
تحریمها را نادیده گرفت. تحریمها، نخبگان ایرانی را از حالت آرمانی به
زمین آورد و نشان داد که چگونه تحریم میتواند مانع توسعه ایران شود. حتی
مانع از خرید یک کتاب به صورت الکترونیک شود، میتواند مانع سفر با هواپیما
شود.
تاریخ تحریم نشان
میدهد که تحریمها کمتر موفق شدهاند به اهداف خود برسند. تحریم در چند
مورد خاص به نتیجههای محدود رسیده است. احتمالا تحریم بیشتر مابین
کشورهایی با سیستم سیاسی مشابه و همچنین متحد اقتصادی یا سیاسی موثر است تا
کشورهایی که دارای وضعیت سیاسی متفاوت با کشورهای تحریمکننده هستند.
تحریم میتواند نخبگان را هدف قرار دهد یا کل جامعه را. اما سوالی که در
مورد تحریم مطرح است این است که آیا تحریم به اهداف سیاسی خود میرسد یا
تنها به اهداف اقتصادی منجر میشود؟
نکته دیگری که در
مورد تحریم وجود دارد این است که تنها نگاه کردن به رفتار کشور حریف نیز
بعضا گمراه کننده است. رفتار دولت حریف در بهترین حالت یک شاخص با تاخیر
است. چون کلا تحریم اقتصادی در درازمدت نتیجه میدهد و در کوتاه مدت
نمیتوان شاهد تغییرات رفتاری در دولت مقابل شد. نمونه لیبی گواهی بر این
مدعاست. لیبی درانتهای سال 2003 تجهیزات هستهای خودش را تحویل داد.
طرفداران اقدامات قهرآمیز میگویند که تحریم اقتصادی علیه لیبی، انزوای
دیپلماتیک، و تهدید ضمنی به استفاده از نیروی نظامی به خصوص بعد از اشغال
عراق باعث شد که قذافی تصمیم بگیرد این تجهیزات را تحویل دهد. اما مخالفان
اقدامات قهرآمیز میگویند که تحریمهای سازمان ملل علیه لیبی سالها بدون
نتیجه اعمال میشد و تحریمها در زمان تصمیم قدافی تعلیق شده بود. همچنین
مذاکرات لیبی و کشورهای غربی نیز قبل از اشغال عراق شروع شده بود. مساله
این است که تصمیم لیبی آخرین عمل از یک سلسله کنش و واکنش بود که اکثر آنها
بیرون از میز مذاکره اتفاق افتاد. مسائل داخلی لیبی و موضوع قدرت در
طرابلس در تصمیم قذافی دخالت داشت.
تحریم ایران
مشوقها و
انگیزههای مثبت در چارچوب اقدام قهرآميز از طریق مذاکرات چندجانبه به
ايران داده شده است كه آنها را در موارد زیر ميتوان دسته بندی کرد: بهبود
روابط دیپلماتیک، عضویت در سازمان تجارت جهانی، همکاریهای هستهای غیر
نظامی، قرارداد تجارت و همکاری با اتحادیه اروپایی3 (TCA)، امکان
سرمایهگذاری مستقیم در ایران، عضویت در منشور انرژی4، فروش هواپیما و
لوازم یدکی. در مقابل اين مشوقها، اعمال تحریمهای شدیدتر آمریکا علیه
ایران نیز وجود دارد. منطق این اقدامات آن است که آمریکا و اروپا معتقدند
که مشوقها بدون تهدید قهرآمیز در مورد ایران برای تغییر رفتار ایران کافی
نیست. منطق 1+ 5 این بوده است که اگر مشوقها همراه با اقدامات تنبیهی
مانند تحریم و تهدید به حملات با امکانات نظامی باشد، ایران به مذاکره تن
خواهد داد. این تحریمها از شدیدترین تحریمهای چندجانبه علیه یک کشور است.
اوباما پيش از انتخابات رياست جمهوري، در 22 اکتبر 2012 گفت «دولت من
قويترين اتحاد و قويترين تحريمها در تاريخ را عليه ايران سازماندهي كرده
است.» اما سوال اساسی این است که مقدار شدت ابزارهای قهرآمیز که بر ایران
وارد میشود تا چهاندازه بر رفتار هستهای ایران و تغییر آن تاثیر دارد؟
تحلیل هزینه/
فایده تصمیم به موافقت از طرف ایران با پیشنهادهای آمریکا و دیگر کشورها
مشخص نمیکند که در آینده وضعیت بهتری در انتظار ایران است. بنابراين نوعي
عدم اطمینان به توافق با غرب در ايران وجود دارد و اين نظریه مطرح است كه
«هر قدم که ایران به عقب بگذارد، غرب دو قدم پیش خواهد آمد». مورد بعدي
اينكه توافق به معناي ضعف در برابر حريف و موافقت با تقاضاي غرب به معناي
تشويق غرب به مطرح كردن تقاضاي بيشتر است؛ تقاضاهای بیشتري مانند حقوق بشر،
تروریسم، صلح خاورمیانه و نقش ایران در منطقه. بنابراین هزینهها و
فایدههای این معامله برای ایران با عدم قطعیت روبهرو است. مساله فناوری
هستهای و مقدار پیشرفت آن یک موضع همراه با ریسک است. ریسک فناوری و هزینه
تحریمها و آینده آن نیز مشخص و معلوم نیست که چه مقدار از مشکلات اقتصادی
ایران به خاطر مساله تحریم است و چه مقدار سوء مدیریت داخلی.
بدون هيچ ترديدي،
ايرانيها در دور زدن تحریمها عملكرد خوبي از خود نشان دادهاند. تجارت
با كشورهاي ديگر، استفاده از راههاي مالی، روشهای جديد حمل و نقل، توليد
داخلي و... موضوعاتي هستند كه مهم به نظر ميرسند. سيستم تصميمگيري در
ايران تا اندازهاي متمركز است، اما روشهاي تصميمگيري يكه و يكتا نيست.
در طول تاريخ نيز مشاهده شده است كه ايران، بر اثر اعمال زور علیه کشور، به
سازش تن نخواهد داد. يعني هرچه فشارها زياد شود، اين كشور و تصميم گيران
در آن زمان تصميم به مصالحه نخواهند گرفت و بر اساس مبانی فرهنگی میتوان
از یک تهدید خارجی، یک فرصت سیاسی داخلی ساخت. در این مورد ناسیونالیسم،
جمع کردن مردم در کنار پرچم، بیشتر شدن نفوذ نظامیان قابل طرح است. تحریم
اگر بتواند در کشوری جواب دهد، احتمالا کشوری است که عدم رفاه اقتصادی
بتواند موجب اعتراض و لابی گری در پارلمان شود. اما طبیعی است زمانی که
کشور در معرض یک تهدید خارجی است، هیچ دولتی اجازه اعتراض به وضعیت اقتصادی
را نخواهد داد. در این شرایط تحریم باعث تضعیف وضعیت طبقه متوسط میشود.
پس تحریمها پیامدهای پارادوکسیکال دارند. حتی تحریم میتواند باعث بهتر
شدن وضعیت طرفداران حکومت شود. شاید تحریم باعث قویتر شدن وضعیت کسانی شود
که اتفاقا تحریم برای مخالفت با آنان تدارک دیده شده است.
به اعتقاد
نگارنده از ابتداي انقلاب تاكنون همه اقدامات آمريكا همواره در چارچوب
اقدامات قهرآميز بوده است بنابراين، ارائه مشوقها و پيشنهاد مذاكرات، همه
جزو اقدامات قهرآميز محسوب ميشود. وضعیت بهینه برای ایران اين است كه
آمريكا قطع روابط يكجانبه خودش با ایران را كه در آوريل 1980 انجام داد،
به نوعي جبران كند. اگر امروز تصميم بر رفع تحريمها و اقدامات قهرآميز
باشد با توجه به شكل تصميمگيري در كشوري مانند آمريكا حداقل ده سال طول
ميكشد تا عملا تحريمها رفع شود. براي ايران نيز به اعتقاد من سه انتخاب
منطقهگرايي در سياست خارجي، ظرفيتسازي در توليد نفت خام و گاز طبيعي، و
ايجاد يك شبكه روابط عمومي در سطح جهاني براي نشان دادن واقعيتهاي ايران
ميتواند راهگشا باشد.
موضوع تحریم
ایران و شدت گرفتن آن در سالهای اخیر، موضوعی است که همه ایرانیان چه در
داخل و چه در خارج از ایران را تحت تاثیر قرار میدهد. تلاش آمریکا و
کشورهای غربی دیگر برای منزوی کردن، فلج کردن و محروم کردن ایران از یک
توسعه متوازن و دراز مدت باعث شده است که بخشهای اقتصادی، اجتماعی، نظامی و
بهداشتی ایران از عوارض مستقیم و غیرمستقیم تحریم و بایکوت آسیب دیده و
راه بر ارتقا و رشد نیروی انسانی ایران در دراز مدت بسته شود. تحریمهای
بینالمللی علیه ایران، که عموما متوجه بخشهای کلیدی نظیر امور دفاعی،
مالی و نفت است، در سالهای اخیر بیشتر با این هدف شدت گرفته است که تهران
را به انصراف از برنامه اتمی اش وادارد.
اقدامات ملل متحد
از سال ۲۰۰۶ به بعد شورای امنیت سازمان ملل متحد این تحریمها را تصویب کرده است:
1- قطعنامه 1696
(31 ژوئیه 2006)، اين قطعنامه از ايران درخواست كرده است كه تا 9 شهريورماه
فعاليت هستهاي خود را تعليق كند و در غير اين صورت با تحريمهاي احتمالي
ديپلماتيك يا اقتصادي مواجه خواهد شد. این قطعنامه بر اساس بند 40 فصل هفت
منشور سازمان ملل تصويب شد كه حاوي معيارهاي تنبيهي يا تحريمي نیست. بندهای
بعدی منشور حاوی روشهای قهرآمیز علیه کشور هدف است.
2- قطعنامه ۱۷۳۷
(۲۳دسامبر ۲۰۰۶) ضمن وضع تحریمهایی اقتصادی و تجاری علیه ۱۰ نهاد مرتبط با
برنامههای اتمی و موشکی تهران، داراییهای این ۱۰ نهاد و ۱۲ مقام سرشناس
را بلوکه میکند.
3- قطعنامه ۱۷۴۷
(۲۴ مارس ۲۰۰۷) ضمن بلوکه کردن داراییهای ۱۳ نهاد دیگر مرتبط با
برنامههای اتمی یا مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب، خریدهای تسلیحاتی
ایران و پرداخت وام به ایران را با تحریمها و محدودیتهایی مشخص روبهرو
میکند.
4- قطعنامه ۱۸۰۳
(۳ مارس ۲۰۰۸) نهادها و افراد بیشتری را در معرض بلوکه ساختن داراییها و
ممنوعیتهای مسافرتی قرار میدهد. این قطعنامه در عین حال صدور اقلام دارای
موارد استفاده دوگانه (نظامی وغیر نظامی) را به ایران ممنوع میکند.
5- قطعنامه 1835
(27 سپتامبر 2008)، فعالیتهای وزیران خارجه چین، فرانسه، آلمان، فدراسیون
روسیه، انگلستان و ایالات متحده آمریکا را با پشتیبانی نماینده عالی
اتحادیه اروپا در تشریح رویکرد مبتنی بر دو مسیر نسبت به مساله هستهای
ایران، باردیگر مورد تایید قرار میدهد و یکبار دیگر بر تعهد خود در چارچوب
مربوط به راه حل مبتنی بر مذاکره در مورد مساله هستهای ایران تاکید
میورزد و از ادامه کوشش هایی که در این زمینه در جریان است استقبال میکند
و از ایران میخواهد تا بدون هیچگونه تاخیری به الزامات خود به موجب
قطعنامههای شورای امنیت به طور کامل عمل کند و شرایط مورد درخواست شورای
حکام آژانس را به جا آورد.
6-قطعنامه 1887
(اول اکتبر 2009) با هدف ممانعت بازیگران غیر عضو معاهده عدم گسترش
سلاحهای هستهای از دسترسی یا دریافت کمک و منابع مالی به منظور دستیابی
به سلاحهای کشتار جمعی و مواد و ابزار مربوطه، بر اساس این قطعنامه تاکید
میکند و از کشورهای عضو میخواهد تا با کمیتهای که متعاقب این قطعنامه
تاسیس میشود و آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری کنند.
7-قطعنامه 1929
(۹ ژوئن ۲۰۱۰) ضمن ایجاد محدودیتهایی بیشتر در مورد سرمایهگذاریهایی
مشخص در ایران و ممنوعیت فروش انواع مشخصی از تسلیحات (تانکها، هواپیماها و
هلی کوپترهای جنگی)، اسامی جدیدی را به فهرست تحریمشدگان افزوده است.
اقدامات آمریکا
1- نخستین
تحریمهایی که واشنگتن در سالهای دهه ۱۹۸۰ علیه تهران وضع کرد شرکتهای
بازرگانی و بازرگانان آمریکایی را از تجارت با ایران، بدون کسب مجوز از
وزارت خرانه داری، منع میکند.
2- در سال ۲۰۰۸
آمریکا محدودیتهای مالی بیشتری را وضع کرد که بانکهای آمریکایی را از عمل
کردن به عنوان واسطهای برای نقل و انتقالهای مالی با ایران منع میکند.
3- در ژوئیه ۲۰۱۰
قانونی وضع شد که فروش بنزین را به ایران که شدیدا به این فرآورده نفتی
پالایش شده نیازمند بود، هدف میگیرد و شرکتهای خارجی سرمایهگذار در
صنایع نفت ایران را مشمول جریمه میکند.
4- در نوامبر ۲۰۱۱ واشنگتن تحریمهای علیه حمایتکنندگان از پروژههای صنعت نفت ایران را شدیدتر کرد.
5- در دسامبر
۲۰۱۱ واشنگتن تحریمهایی را وضع کرد که دارایی موسسات مالی خارجی طرف
معامله با بانک مرکزی ایران و درگیر در بخش صنایع نفت را مشمول بلوکه شدن
میسازد و نهایتا در ژوئیه 2013 طرح جدید تحریمی آمریکا علیه ایران در جهت
توقف کامل صادرات نفت کشور در مجلس نمایندگان آمریکا به رای گیری گذاشته شد
و با 400 رای موافق در برابر 20 رای مخالف به تصویب رسید. این طرح تنها
چند روز پیش از حضور دکتر روحانی در راس دولت به تصویب رسید و پس از تایید
سنا، به قانون جلوگیری از هستهای شدن ایران تبدیل میشود.
اقدامات اروپا
اتحادیه اروپا در
مجموع و به طور کلی حامی تحریمهای مصوب و به اجرا گذاشته شده توسط سازمان
ملل متحد از سال ۲۰۰۶ به بعد بوده است. اتحادیه اروپا در ۲۶ ژوئیه ۲۰۱۰
علاوهبر تحریمهای مصوب سازمان ملل متحد، کمکهای فنی به صنایع نفت ایران
یا انتقال تکنولوژیهای نفتی به این صنایع را منع کرد و ضمن محدود ساختن
فعالیتهای بعضی از بانکهای ایرانی، اسامی مقامات ایرانی بیشتری را به
فهرست افرادی افزود که سازمان ملل متحد آنان را مشمول منع مسافرت میشناسد.
سپاه پاسداران انقلاب در کانون توجه این تصمیمات است. در ماههای مه و
دسامبر ۲۰۱۱، داراییهای ۲۴۳ نهاد و حدود ۴۰ فرد دیگر بلوکه شد و
ممنوعیتهای مسافرتی نیز در مورد آنان برقرار گشت. در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۲
اتحادیه اروپا در مورد منع اغلب نقل و انتقالهای مالی با بانک مرکزی ایران
به توافقی کلی رسید. در ۲۳ ژانویه ۲۰۱۲ اتحادیه اروپا در مورد منع واردات
نفت از ایران و خروج مرحله به مرحله از قراردادهای موجود تا ماه ژوئیه به
توافق رسید. در چارچوب این توافق واردات مواد شیمیایی نیز همراه با فروش
طلا و دیگر فلزات گرانبها و نیز الماس به ایران منع شده است. اتحادیه اروپا
براساس این توافق میتواند داراییهای بانک مرکزی ایران را بلوکه کند.
اهمیت آمریکا در مجموعه تحریم
اين چنين است كه
دو مسير پا به پاي يكديگر در برابر توسعه ايران در حال پيشروي است. ابتدا
تحريمهاي اشاره شده در قطعنامههاي صادره از شوراي امنيت ملل متحد و ديگري
تلاش آمريكا براي مهار ايران و تحريمهاي فرامرزي اين كشور به خصوص در
بخشهاي مالي و بانكي و همچنين در صنعت نفت و گاز و بخشهاي پژوهشي كشور.
گرچه اميدواري براي پايان يافتن منازعه هستهاي ايران و غرب و رسيدن به يك
راه حل بهينه مبتني بر حفظ استقلال و حقوق ايران و همچنين رفع نگراني
كشورهاي ديگر باقي است، اما به نظر ميرسد كه بحث در مورد تدوين
استراتژيهاي اقتضايي و بررسي راههاي مواجهه با تحريمها و تضييقات تحميلي
بينالمللي در برابر فشارهاي آمريكا ضروري باشد.
راهبردهای آمریکا
علیه ایران، پس از انقلاب اسلامی به صورت مدون و مشخص طراحی و اکنون اجرا
میشود. این راهبردها را میتوان در چند بخش تقسیم کرد:
1- ايجاد اجماع
جهاني عليه ايران: اين كار از طريق فعاليتهاي ديپلماتيك در شوراي حكام
آژانس بينالمللي انرژي هستهاي، شوراي امنيت ملل متحد و همچنين جريانهايي
نظير اجلاس سران گروه 8، گروه20، اتحاديه اروپا و اجلاس كشورهاي اروپايي و
آسيايي انجام ميشود.
2- افزايش
تحريمهاي مالي و پولي: يكي از مهمترين راهبردهاي آمريكا در مبارزه عليه
ايران، استفاده از نهادهاي مالي جهاني و بينالمللي است. نفوذ آمريكا در
بانك جهاني و صندوق بينالمللي پول، ايران را از دريافتهاي وامهاي موثر
بلندمدت محروم کرده است. آمريكا به دنبال متوقف ساختن کامل همكاري بانكهاي
خصوصي و همچنين اعتبارهاي دولتي با دولت ايران و شركتهاي ايراني است.
3- ناامن كردن
جهان براي مقامات ايراني: مجازاتهاي هدفمند آمريكا عليه ايران داراي بخش
قابل توجهي در مورد مقامات ايراني است. يكي از روشهاي مقابله با
فعاليتهاي مقامات ايراني، ايجاد موانعي است تا به صورت حقوقي يا رواني از
تحرك آنان در صحنه جهاني بكاهد.
4- حمله نظامي:
آمريكا از لحاظ نظامي قويترين كشور جهان است و تصميمگيران واشنگتن
هزينهها و مزيتهاي برتري نيروي نظامي را براي آن تحمل ميكنند تا از آن
در موقع مقتضي استفاده نمايند. يكي از تئوريهاي آمريكا پس از فروپاشي
اتحاد شوروي مداخله انسان دوستانه در نقاطي از جهان است كه به نظر غرب يك
فاجعه انساني در حال اتفاق است يا نهادهاي دموكراتيك به صورت بحراني در
معرض فروپاشي است، هرچند كه اين مداخله با حقوق بينالملل و منشور ملل متحد
در ظاهر ناهمخوان باشد. این بهانه تاکنون در افغانستان، لیبی، صربستان، و
عراق مورد استفاده قرار گرفته است.
5- مذاكرات
سياسي: پس از پيروزي انقلاب اسلامي، دولتهاي مختلف در واشنگتن مايل به
مذاكره سياسي با جمهوري اسلامي ايران بودهاند و در اين راه
سرمايهگذاريهاي فراواني کردهاند، اما در مقابل دولتهاي ايران از اين
كار سرباز ميزدند. حتي يك بار هيات مذاكره كننده آمريكايي مجبور شد كه
هواپيماي خود را در تركيه به زمين بنشاند، زيرا امام خميني از قبول آنان
براي مذاكره در مورد رهايي گروگانهاي آمريكايي استنكاف کرد. پس از افزايش
اختلاف بين ايران و گروه كشورهاي غربي در خصوص مساله هستهاي، حمله آمريكا
به افغانستان و متعاقبا به عراق، ايران برخي از اوقات براي مذاكرات
چندجانبه در چارچوب آمريكا و اروپا و همچنين دوجانبه با آمريكا اظهار
آمادگي کرد، اما آمريكا براي مذاكرات رودررو شروطي از جمله پايان دادن به
فعاليتهاي غنيسازي اورانيوم را مطرح كرد.
چه باید کرد؟
با تمام گزندگی و
سختی تحریمهای اعمال شده علیه ایران، مانند هر پدیده دیگری مبارزه با آن
امکانپذیر است. یافتن راهها و روشهای تعامل با تحریم یا دور زدن آنها
یکی از وظایف ملی است. به نظر میرسد اقدامات علیه تحریم میتواند در چند
حوزه انجام شود:
اقدامات سیاسی
اقدامات سیاسی در برابر تحریم میتواند در چند بخش انجام پذیرد:
1- مذاکرات برای
پایان یافتن مساله هستهای: پرونده هستهای ایران دارای نشیب و فراز بسیار
بوده است. اکنون نمایندگان پنج کشور عضو دائم شورای امنیت به علاوه آلمان
در برابر ایران چند دوره از مذاکرات را در شهرهای مختلف جهان انجام
دادهاند. در سایه تغییرات در قوه مجریه ایران امید میرود که مذاکرات از
حالت شکلی به محتوایی ارتقا یافته و بتواند پیشنیاز مصالحهای در مورد
مساله هسته ایران شود.
2- فعالیتهای
منطقهای ایران: منطقهگرایی به احتمال زیاد مهمترین راهبرد در سیاست
خارجی ایران خواهد بود. گرچه تحریم در روابط ایران و منطقه تاثیرگذار است،
اما تحریم نمیتواند کاملا این روابط را قطع کند. بهترین روابط ایران با
عراق از زمان تشکیل کشوری به نام عراق در همین سالها که تحریم علیه ایران
جاری است، رخ داده و واقعا اگر در بخش نفت و گاز، پیشرفتهای بین دو کشور
بین ایران وعراق چشمگیر نبوده، مقصر طرف ایران است. روابط ایران و روسیه هم
همینطور است. حجم عظیمی از حملونقل کالا به ایران از طریق دریای خزر و
بنادر روسی انجام میگیرد. با افغانستان هم روابط تجاری بالا رفته است. با
ترکیه همچنان مانند سابق همکاریهای اقتصادی و مالی انجام میشود. روابط
ایران با کشورهای همسایه میتواند بهرغم فشار آمریکا گسترش یابد، چون این
یک بازی برد-برد است.
اقدامات مدنی
مجموعه
فعالیتهای گروهی از طرف لایهها و طبقات مختلف اجتماعی میتواند در برابر
تحریم، روش تفکر جامعه ایران را نشان دهد. تنظیمکنندگان تحریمها همواره
ادعا میکنند که هدفگذاری تحریمها به طرف دولت ایران نشانه رفته و از مردم
ایران حمایت میکند. موارد متعددی نشان میدهد که اتفاقا تحریمها برای
مردم ایران بیشتر گزنده است تا دولت ایران و تصمیم گیران داخل نظام. در
روزهای اخیر فعالیتهای متعددی از طرف سازمانهای غیردولتی ایرانی،
گروههای اجتماعی، ایرانیان خارج از کشور، و نخبگان ایرانی شکل گرفته است.
اقدامات حقوقي
اقدامات حقوقي
میتواند بخشي از فعاليتهاي دولت ايران باشد. بهرغم صحت اين مطلب كه
قدرتهاي بزرگ نفوذ بيشتري در سازمانهاي بينالمللي دارند، اما اين موضوع
نميتواند مانع از تاثير فعاليتهاي حقوقي و سياسي در سازمانهاي جهاني
باشد. در اين رابطه چند مطلب اضافه ميشود:
1- دولت ايران
بايد مابين اقدامات آمريكا و شوراي امنيت ملل متحد تفاوت قائل شود. بهرغم
آنكه پرونده شوراي امنيت نشان ميدهد كه اين شورا در جهت منافع قدرتهاي
بزرگ تصميم ميگيرد، اما اين به آن معنا نيست كه تصميمات اين شورا فاقد
مشروعيت است. تحريمهاي آمريكا عليه ايران غيرمنصفانه و غيرمشروع است و حتي
اكثرا غيرحقوقي تنظيم شده است. در عين حال بايد مواظب بود كه تحريمهاي
سخت آمريكا را ميتوان ناديده گرفت، اما تصميمات ساده شوراي امنيت را
نميتوان ناديده گرفت. اگر ايران بخواهد از تحريمهاي آمريكا خود را در
امان نگاه دارد، مستلزم آن است كه بتواند با همسايگان خود روابط عادي داشته
باشد. بنابراين قطعنامههاي شوراي امنيت بياهميت نيست و موقعيت بهينه
براي ايران آن است كه بتواند پرونده خود را از شوراي امنيت به آژانس
بينالمللي انرژي هستهاي بازگرداند.
2- در عين حال
ايران ميتواند از آمريكا براي دخالت در امور داخلي خود به ديوان دادگستري
بينالمللي شكايت برد. اين كشور در مذاكرات مربوط به حلوفصل اختلافات
مابين دو كشور و تفاهم موسوم به الجزيره تعهد کرده است كه در امور داخلي
ايران دخالت نكند. مسوولان آمريكا به صراحت از اين دخالت سخن ميگويند.
موضوع مهم این است که ایران در سال ۱۹۹۶، یعنی ۶ یا ۷ سال پیش از مطرح شدن
پرونده اتمی، علیه تحریمهای آن زمان آمریکا (تحریمهای نفتی در سال ۱۹۹۵)
پروندهای را در دادگاه بینالمللی لاهه که برای حل اختلاف بین ایران و
آمریکا و بر اساس قرارداد الجزایر در سال ۱۹۷۹ ایجاد شده
(و به دعاوی دو
کشور رسیدگی میکند) گشوده است. به نظر میرسد که تحریمهای آمریکا علیه
ایران با تعهدی که آمریکا در قرارداد الجزایر مبنی بر عدم دخالت در امور
داخلی ایران داده، مغایرت دارد. زيرا این تحریمها موجب شده که در امور
داخلی ایران، دخالت شود، چرا که سیستم بانکی و تجارتی از کار افتاده و
زندگی مردم مختل شده است
تقويت بنيه نظامي
در نظام
بينالمللي مبتني بر هرج و مرج، حرف اول و آخر را قدرت كشورها ميزند.
ديپلماسي بخشي از قدرت يك كشور است، اما تجربه نشان داده است كه بدون قدرت
نظامي، كشورها مصون از تعرض ديگران نيستند. تهيه سيستمهاي دفاعي براي
مقابله با تجاوز دشمن داراي ارجحيت است. در اين ميان سرمايهگذاري در
بخشهايي كه براي ايران داراي مزيت است مانند استفاده از نيروهاي داراي
انگيزه، ارتقاي روحيه ملي، استفاده از دستگاهها و سلاحهايي كه در داخل
توليد شدهاند و توجه به نقاط استراتژيك توصيه ميشود. شواهد موجود نشان
ميدهد كه فرماندهان نيروهاي مسلح ايران كاملا متوجه اين اوضاع هستند.
مانورهاي نظامي
در ايران توسط ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و نمايش هر روزه
دستاوردهاي نظامي ايران كه تصويري مدرن و قدرتمند از نيروهاي دفاعي به
نمايش ميگذارد بخشي از رفتارهايي است كه درك تهديدات واشنگتن را به نمايش
ميگذارد. در اين ميان آنچه مهم است اين است كه دولتمردان ايران بايد با
دركي دقيق از حساسيت شرايط منطقه و اهميت اصل موازنه قوا در خاورميانه
متوجه باشند كه چنانچه نمايش قدرت ايران از حد مشخصي فراتر رود، لزوما به
نفع كشور نخواهد بود. تحريك حسادت همسايگان و القاي احساس ناامني به آنان
منافع ملي ايران را تامين نخواهد كرد.
سرانجام تحریم
در مورد سرانجام و
نتیجه تحریم نظرات متعددی وجود دارد. به عنوان نمونه وزیر امور خارجه
سوئیس در سخنرانی خود در کنفرانس هستهای کارنگی، گفت: مطالعات آکادمیک
بیشتر روی موارد موفق تحریم بوده اما تعداد این موارد کم است، به خصوص
اینکه تجربه عراق به دلیل اثرات انسانی آن، اثربخشی تحریمها را مورد تشکیک
قرار داده است.
از سوی دیگر فارغ
از اینکه تحریمها چقدر میتوانند در تغییر سیاست ایران موثر باشند، برخی
مانند جفسیمونز معتقدند، تحریمها میتواند منجر به نوعی نسلکشی شود،
یعنی در صورتی که به شکل غیرمعقولی ادامه پیدا کند میتواند آسیبهای
غیرقابل محاسبهای به سلامتی و روح افراد عادی کشور تحریمشده وارد کند. وی
در کتاب خود چنین اثری را بر مردم کوبا، کره شمالی، ویتنام، لیبی و...
بررسی و ادعای خود را ثابت میکند.
بنابراین آینده
تحریمهای ایران اولا باتوجه به نوع رفتار طرفین میتواند منجر به طیفی از
اتفاقات شود. ثانیا توجه به ابعاد بشری آن میتواند آسیبهایی به مردم عادی
برساند.
به نظر میرسد
که مجموعه سازمان ملل میتواند تا اندازهای نسبت به تحولات داخل ایران و
انتخاب ریاستجمهوری جدید عکسالعمل نشان دهد. اولین اقدام میتواند ادامه
مذاکرات فنی ایران و آژانس بینالمللی انرژی هستهای باشد. ایران میتواند
در مسائل اطمینانساز انعطاف نشان دهد. همچنین افزایش نظارت و بازرسی
مجموعه سایتهای زیر نظر سازمان انرزی اتمی ایران در چارچوب ضوابط آژانس
امکانپذیر است. بخش بعدی مذاکرات با 1+5 خواهد بود که در این بخش نیز
رویکردهای جدید از طرف ایران مورد نیاز است. اروپا میتواند از قدمهای
کوچک مانند رفع محدودیتهای مالی ایران شروع کند. از سوی دیگر دولت آمریکا
نیز به هزاران راه میتواند حسن نیت خود را نشان دهد، اما اگر بخواهد. یکی
از راهها میتواند اعزام یک گروه کوچک از نمایندگان کنگره به تهران باشد.
راه دیگر اعلام پایبندی دولت آمریکا به بیانیه الجزایر میتواند باشد. راه
سوم، میتواند معاف کردن برخی از فناوریهای بخش نفت و گاز از تحریمها
باشد. واقعا هزاران راه وجود دارد، اما مشکل آن است که کنگره آمریکا به
صورت یکدست در این سالها ضد ایران شده و رخنه در این صف واحد بسیار مشکل
شده است. برای وضع شدن این تحریمها اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل
متحد توافق کردند. برای برداشتن این تحریمها هم روش کار همین است؛ یعنی
اینکه اعضای دائمی شورای امنیت باید برای آن توافق کنند، مسالهای که به
هرحال هم اکنون غیرمحتمل به نظر میرسد؛ با توجه به اینکه آمریکا نه تنها
در آن سطح بلکه در سطح ملی هم قدرت اصلی است که پشت این تحریمها است و به
نظر نمیآید که اجازه دهد در شورای امنیت این تحریمها رفع شود. نمونههای
دیگری هم که شورای امنیت علیه کشوری تحریم ایجاد کرده و در نهایت این
تحریمها برداشته شده، نشاندهنده این است که تصمیم به اعمال تحریم خیلی
سادهتر از تصمیم برای برطرف کردن آن در شورای امنیت است. در آمریکا،
پارهای از تحریمها که تحریمهای مهم و حساسی هستند، با تصمیم رییسجمهور
و از طریق دولت، به طور مثال وزارت دارایی (خزانهداری) آمریکا و در
چهارچوبی کلی که کنگره تعیین کرده، ایجاد شده است. رفع اینگونه تحریمها
سادهتر است؛ یعنی با تصمیم رییسجمهور و با پیشنهاد وزارت دارایی قابل رفع
است، اما پارهای از تحریمها، مثلا عدم فروش اسلحه به ایران بهطور کلی،
چیزی است که باید به تصویب کنگره و سنا و سپس رییسجمهور برسد، تا بتوان
آن را برطرف کرد، بنابراین از این منظر هم میتوان انتظار داشت که تحریمها
طولانیتر بشوند.
پانوشتها:
1- Coercive Actions
2- Spiral Model by Robert Jervis
3-Trade and Cooperation Agreement
4- Energy Charter