نمیتوان در بازار اقتصاد جهانی وارد شد و در وضعیت فعالانه قرار گرفت و قواعد بازی بینالمللی را پذیرا نشد.
کد خبر: ۲۸۷۳۲۳
مهدی مطهرنیا آیندهپژوه سیاسی و اجتماعی در یادداشتی در روزنامه آرمان، نوشته است: تصمیمگیری تاخیری؛ اصولا در بافت موقعیتی از زمان در ساحت اراده سیاسی چهره نشان میدهد که تصمیمگیرندگان یا به دنبال وارد شدن به یک وضعیت بهتر برای تصمیم شایستهتر هستند و یا اینکه دچار بافت موقعیتی به اصطلاح کیش و مات شدهاند. زمانی میتوان اذعان کرد که جهتگیری نخست یعنی اصول به یک وضعیت بهتر برای تصمیمگیری و ارائه تصمیم در صحن علنی وجود دارد که بازی قطبی شده نباشد، به عبارت دیگر پاسخ تصمیمگیرندگان «آری یا نه» نباشد. در اینجا پرسشی مطرح میشود که آیا FATF وضعیتی است که میتوان جز «آری یا نه» پاسخی دیگر به آن داد؟ به نظر میرسد که اینگونه نیست.
بنابراین این «تصمیمگیری تاخیری» در وضعیت کیش و مات صورت میپذیرد و از این منظر موجب میشود تا رقبا به این ادراک دست پیدا کنند که سیستم در گرفتن تصمیم با اختلال اراده درونی روبهروست و در وضعیتی قرار گرفته که اگر بپذیرد باید بسیاری از مسائل و هزینهها را برای خود هموار کند و اگر نپذیرد باید مسائلی از نوع دیگر را متحمل شود. از این رو طی ایجاد فضایی است که اصطلاحا مطرح میشود از این ستون به آن ستون فرج است.
تصمیمگیری تاخیری در باب FATF نشان دهنده آن است که تصمیمگیرندگان دچار بافت موقعیتی هستند که در انتظار یک شگفتی و ایجاد فضای استفاده از زمان باقیمانده در چارچوب تمدید زمان FATF است و آنها سعی میکنند از این اولتیماتوم و فضای ناشی از آن بهره برند و در آخرین وقتهای موجود در باب این تصمیم نهایی خود «بله یا نه» را بگویند، آنجاست که باید انتخاب بزرگی میان بد و بدتر صورت گیرد و آنجاست که دیگر انتخاب خوب یا قدرتمندانهای وجود نخواهد داشت.
نوع تفکر سازمانهای بینالمللی ناشی از اصول شکلگیری آنهاست. سازمانهای بینالمللی دارای اساسنامه و آییننامه اجرایی هستند که براساس این اساسنامهها و آییننامهها و هدف از تشکیل این آییننامهها و منظور از تشکیل این سازمانها توامان عمل میکنند. این سازمان به وجود آمده است تا بتواند از پولشویی بینالمللی با لوایح 4گانه خود در جهت سالمسازی مراودات اقتصاد بینالمللی با قواعد بازی پذیرفته شده قدرتهای اقتصادی در جهان پیش رود.
آنهایی که این سازمانها را به وجود میآورند و اجراهای بینالمللی را از نظر اهرمهای فشار در دست دارند به دنبال منافع خود هستند و نمیتوان اصل اساسی منافع را در این زمینه نادیده گرفت. کشورهایی که به FATF وارد شدند کشورهایی مدعی یک اقتصاد منطقهای و جهانیشده هستند. اعضایFATF کسانی هستند که از منظر اقتصادی در جهان کارنامه بالایی دارند و در یک موقعیت تثبیت شده اقتصادی قصد فعالیت دارند.
این کشورها باید قواعد موجود را پذیرا و براساس قواعد بازی میان خود، منافع همگان را در عین رقابت با یکدیگر تضمین کنند تا بتوانند در بازار بازی اقتصادی پیچیده جهانی در عین حالی که با یکدیگر رقیب هستند، همکاری توأمان برای رسیدن به اهدافی مشخص داشته باشند. بنابراین نمیتوان در بازار اقتصاد جهانی وارد شد و در وضعیت فعالانه قرار گرفت و قواعد بازی بینالمللی را پذیرا نشد.
آنها دیگرانی را که این قواعد را نپذیرند در بازی خود راه نخواهند داد و اگر یکی از اعضا نسبت به یک عضو دیگر اراده نماید که برعلیه آن عمل کند، براساس اتحاد درونی آنها همگی علیه او وارد عمل خواهند شد. بنابراین هنگامی که آمریکا و کشورهای عضو FATF طی آن برآیند که راههای مبادلات تجاری ایران را کاملا مسدود کنند و زمینههای اجماع درونی را فراهم کنند این موضوع میتواند برای ایران بسی هزینهآور باشد.
برای ایجاد یک اجماع درونی در FATF علیه ایران به نظر میرسد این سازمان باید زمینههایی را ایجاد کند تا بتواند افکار عمومی نخبگان یعنی کشورهای موجود در این سازمان و گروه بینالمللی را به گونهای اقناع کند که بتواند اجماع نهایی علیه ایران را در زمان مناسب و متناسب با درخواست اعضای این سازمان بینالمللی علیه ایران فراهم کند.
فرصت 4ماه نخست و 4 ماه دومی که به ایران داده شده است اگر محاسبه دقیق وجود داشته باشد 4ماه دوم به زمانی میرسد که ایالات متحده آمریکا در پی تحریم نفتی کامل ایران بربیاید و منطبق با آن 4ماه که آمریکاییها در یک آیندهنگری معنادار دنبال میکنند، این فرصت هم تمام خواهد شد. در حالی که دو بار فرصت دادن به ایران در صورت عدم پذیرش FATF از سوی گروه بینالمللی FATF و سازمانهایی که با این سیستم ارتباط پیدا میکنند موجب خواهد شد که اقناع درونی علیه ایران از سوی آمریکاییها بهتر فراهم شود، مگر آنکه در این چهار ماه شگفتی رخ دهد.
در ایالات متحده آمریکا ترامپ دیگر نتواند قدرت خود را شکل دهد و یا رئیسجمهوری بر سر کار بیاید که درست بر ضد ترامپ و علیه اهداف نوشته شده سازمانهای فرادولتی در ایالات متحده آمریکا، مساله ایران را روی میز در سال 2018 قرار داده و دیگر به ایران به عنوان یک چالش نگاه نکنند که به صورت یک هدف تعیینشده برای سالهای آینده دیدهاند. در پایان باید اذعان کرد که فرصت دادنهای مجدد با توجه به تنظیم زمانی که در ارتباط با ایران در دستور کار قرار گرفته تنظیم شده است و متوجه ایجاد اجماع بینالمللی بیشتر علیه ایران شده است.