در ابتدای سالجاری میلادی نیز بیانیه شرکت اپل درخصوص چشمانداز بدبینانه فروش محصولاتش در بزرگترین بازار مصرف دنیا (چین با جمعیت 1.4 میلیارد نفری) صاعقه را به جان ارزهای مختلف انداخت. یکی از نمونههای معروف دیگر، نزول پوند استرلینگ در برابر دلار آمریکا بود. کارشناسان اقتصادی این صاعقهها را شواهد و مستندات قوی دیگری برای افزایش احتمال وقوع یک بحران مالی عنوان میکنند. مقایسه بحرانهای گذشته نیز چنین شواهدی را تایید میکند. در سال 2008 نیز قبل از وقوع بحران مالی در بازارها سکتهای رخ میداد که اکنون به آن صاعقه ارزی میگویند. تکثیر صاعقههای ارزی در ماههای اخیر و ردیابی روند گذشته آن پررنگشدن علائم بحران در اقتصاد جهان تفسیر میشود. به حداقل رسیدن تفاوت بازدهی اوراق قرضه کوتاهمدت و بلندمدت در آمریکا، ریسکهای سیاسی و تشدید جنگ تجاری و خرید طلا از سوی بانکهای مرکزی که به افزایش بهای اونس منجر شد، از دیگر پیشنشانههای بحران در اقتصاد جهان معرفی میشود.
نوسانات ارزی بلندمدت و کوتاهمدت بهویژه «تصادم صاعقه ارزی» پدیدهای است که در انتهای سال 2018 میلادی چندین بار رخ داد و کارشناسان بسیاری را به این باور معتقد کرد که ویروس (تصادم صاعقه یا Flash Crash) همچنان بازارهای ارزی جهان را تحت تیررس خود قرار داده است. ویروسی که از ابتدای سال 2018 میلادی بارها بازار کشورها و مناطق گوناگون از جمله بازارهای نوظهور را به تلاطم انداخت؛ علاوهبر این شوک کوتاهمدت تاثیر بمبهای خبری منفی و ناگهانی، لیر ترکیه را در برابر دلار، نیمبها کرد. آرژانتین نیز یکی دیگر از بحرانزدههای ارزی سال 2018 میلادی بود که ناچار به درخواست خط اعتباری بالغبر 50 میلیارد برای بسته نجات از التهابات شدید حاکم بر بازارهای بوئنوس آیرس شد. این ویروس با توجه به درخواست وام 4200 میلیون دلاری رئیس جمهوری اکوادور برای اشتغالزایی حاضر شد زیر دین صندوق برود تا نوسانات بیشتری را تجربه نکند. همچنان رو به گسترش قلمرو است. به این ترتیب سایه این ویروس همچنان بر فراز آسمان اقتصاد بینالملل در حال پرواز است.آخرین تجربه صاعقه به سقوط برقآسای فرانک سوئیس بازمیگردد. فرانک سوئیس همیشه بهعنوان ارزی شناخته میشد که در پنجرههای تنزیل شبانه کم نوسان؛ اما در روز 11 فوریه سالجاری میلادی (11 روز قبل) فرانک سکته شدیدی را در برابر یورو اتحادیه اروپا تجربه کرد که کمتر از 15 دقیقه رخ داد. این رفت و برگشت اگرچه تاثیری بر روند بلندمدت بازارها نداشت، اما دلیل وقوع این رفتار غیرطبیعی میتواند معنایی داشته باشد که برای صاعقه ماه گذشته ژاپن نیز روی داد.
افزایش این نوع از التهابات ارزی از سوی کارشناسان پیشبینی شده است. افزایش «فلشکرش»ها در سال 2019 ممکن است نشانهای دیگر از بروز بحران مالی بعدی باشد. چند دلیل دیگر برای جهش تند ارزی از سوی کارشناسان مطرح میشود. یک دلیل، شکاف یا فاصله بین بازارها است. فاصله تعطیل شدن بازارها در قارههای مختلف تنها چند دقیقه است. در این زمان کوتاه، کاهش حجم معاملات، احتیاط سرمایهگذاران و عدمانجام معامله تا حد امکان امری معمول تلقی میشود. با اینکه نقدینگی بازار در این بازه در کمترین سطح روز قرار میگیرد، اما دستکاری تعمدی یا آغاز فعالیت روباتهای سودگیر میتواند این دقایق را خطرناک کند.
** روباتهای معاملهگر
برخی از کارشناسان، تغییر اغراقآمیز سطح قیمت را تنها در چند جفت ارزی ورای فعالیتهای بنیادی بازارها در نظر میگیرند؛ زمانیکه چنین وضعیتی ظرف چند دقیقه رخ میدهد یعنی تابع بازار دچار فروپاشی شده است. در آن سوی بازار بنیادمحور، معاملهگران الگوریتمی و ماشینهای خودکار قرار دارند. شیوههای الگوریتمی، برنامههای از پیش نوشته شده برای رفتارهای محتمل بازار هستند که در صورت تلاقی بازار با یکی از رفتارهای پیشبینیشده، کنش طراحیشده به اجرا در خواهد آمد. ماشینها یا روباتهای معاملهگر نیز تا حدودی از همین استراتژی برای معامله خودکار بهره میبرند. زمانی که شوک اولیه به بازار وارد شود، معاملهگران الگوریتمی و روباتها بهصورت خودکار برای جلوگیری از زیان، عملیات فروش را آغاز میکنند و بهسرعت حجم معاملات، نوسانات و تغییر قیمتها را گسترش میدهند. یکی از عوامل موثر در «فلشکرش» ارزها به همین موضوع مربوط میشود. با توجه به دادههای منتشرشده تفاوت بازدهی اوراق خزانهداری آمریکا با سررسید 10ساله و 2ساله کاهش یافت. کاهش فاصله بازدهی 2سیگنال مهم در بر دارد.
اولین پیام حاصل از خطی شدن منحنی بازدهی اوراق، فرارسیدن زمان لازم برای تغییر سیاستهای پولیمالی فدرال رزرو است. کاهش فاصله نرخ بازدهی اوراق کوتاهمدت و بلندمدت به معنای نیاز به کاهش شتاب انقباض پولی تلقی میشود. دومین پیام کاربرد اصلی این معیار، پیشبینی احتمال بروز رکود اقتصادی با تاخیر 12ماهه است. چنانچه منحنی به سمت خطی شدن پیش برود، احتمال وقوع رکود نیز افزایش مییابد. در حالتی که منحنی معکوس شود (نرخ بازدهی اوراق 2ساله از نسخه 10ساله سبقت بگیرد)، نشانه قدرتمندی از یک بزنگاه اقتصادی جدی مخابره خواهد شد. این نشانه آخرین بار در سال 2006 میلادی (یک سال پیش از بحران مالی بینالمللی) ثبت شده بود. در حال حاضر که تفاوت بازدهی اوراق 2 و 10 سال به کف 11 سال اخیر رسیده (سطح سال 2007 میلادی)، ریسک خطی شدن منحنی بازدهی، بیشترین میزان خود پس از رکود دهه قبل را تجربه میکند. به صدا در آمدن زنگ خطر ازسوی اقتصاددانان مطرح ایالاتمتحده در پی تداوم ثبت روند غیرمعمول منحنی بازدهی اوراق خزانه رخ داد. این منحنی که براساس فاصله نرخ بازدهی اوراق بلندمدت و کوتاهمدت سنجیده میشود، ماهها است از حالت نرمال خارج شده است. در شرایط معمول، نرخ بازدهی اوراق خزانه بلندمدت باید نزدیک به 2 درصد بیشتر از بازدهی اوراق با سررسید کوتاهمدت ثبت شود؛ اما این فاصله بهمرور کاهش یافته است تا جایی که ظرف این هفته به کف 11 سال اخیر اصابت کرد.
علاوهبر این معیار که همواره بهعنوان ابزار قابلاستناد برای پیشبینی رکود بهکار گرفته شده، یک نشانه دیگر نیز توجه سرمایهگذاران را به بازار اوراق معطوف ساخته است. بازدهی اوراق با سررسید 3 ماهه روز گذشته به بالای سطح 2 درصدی صعود کرد. هر چند افزایش سود اوراق کوتاهمدت همسو با سیاست پولی انقباضی فدرال رزرو طبیعی بهنظر میرسد؛ اما سبقت این نرخ از سود سهام تقسیمشده بر مبنای شاخص S&P500، از دوره جنگ جهانی دوم تا به حال، در دفعات معدودی رخ داده که آخرین نوبت بروز چنین وضعیتی به دوره وقوع بحران مالی دهه گذشته بازمیگردد. سایه ریسک در اتمسفر اقتصادی آمریکا زمانی نمود جدیتری پیدا میکند که نرخ بازدهی اوراق بلندمدت برخلاف نسخههای کوتاهمدت و نرخ بهره هدف فدرالرزرو رویه افزایشی ندارد. هشدار برنانکی نسبت به وضعیت عمومی اقتصاد نیز از پیچیدگی کمسابقه معیارهای قابلاتکا حکایت میکند.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد