به گزارش ایران اکونومیست؛ طبق نظر کارشناسان اقتصادی، کوچک بودن دولت ها می تواند در وهله اول به معنای کوچک بودن بوروکراسی و در نتیجه نقش و دخالت کمتر دولت در امور اقتصادی باشد. همچنین میزان کمتری از بودجه کشور صرف هزینه های جاری و حقوق و دستمزد کارکنان می شود. به علاوه دولت کوچک چابک تر بوده و هم در حوزه نظارت و هم در تسهیل فعالیت های اقتصادی عملکرد بهتری خواهد داشت.
به همین ترتیب «دولت بزرگتر» به این معناست که دولت فعالیت بیشتری دارد و سهم نسبتاً بیشتری از درآمد از طریق بودجه دولتی توزیع میشود. عملکرد کندتری خواهد داشت و فعالیت های اقتصادی را نیز کند می کند.
بنابر این از نظر اقتصاددانان، دولت و بخش خصوصی به مثابه دو جسمی هستند که در کفه های ترازوی اقتصاد قرار گرفته اند. بزرگی یکی به معنای کوچک بودن دیگری است. هرچقدر بخش خصوصی بزرگتر باشد و دولت کوچکتر امکان رشد اقتصادی و توسعه فراهم تر است. اما در یک دولت بزرگ، به طور معمول بخشخصوصی سالم و مولد نمیتواند به حیات پویا و رو به رشد ادامه دهد. و عدم رشد بخش خصوصی می تواند بیثباتی در اقتصاد را بهوجود آورد.
کارشناسان توسعه بر این باورند که هر چند در تمام سالهای بعد از انقلاب به طور متوسط رشد اقتصادی بین 2 تا 3 درصد بوده، اما این رشد به توسعه پایدار منتهی نشده چرا که به عنصر اصلی توسعه یعنی بخش خصوصی آنگونه که باید میدان داده نشده است. به طور نمونه باید توجه کرد که کشورهایی مانند چین، کرهجنوبی، ترکیه، سنگاپور و مالزی هیچ کدام بدون اتکا به بخش خصوصی توسعه پیدا نکردند.
هرچند در این نوع دیدگاه صرفاً بر جنبه اقتصادی توسعه تأکید می شود و سویه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن مورد غفلت واقع شده است، با این وجود از حقیقتی انکار ناشدنی حکایت دارد. نظر به اهمیت موضوع، پژوهشگر ایرنا گفت وگویی با دکتر «حمزه نوذری» استاد جامعه شناسی اقتصادی و رئیس اداره کار آفرینی دانشگاه خوارزمی انجام داده است که در ادامه شرح این گفت وگو می آید.
نوذری در ابتدای سخنانش ضمن اشاره به عدم موفقیت حداکثری برنامه های توسعه گفت: توجه به ویژگیها، ظرفیت ها و به طور کلی سنخ شناسی دولت در ایران می تواند برای توضیح ناکامی های نسبی برنامه های توسعه به کار آید. علاوه بر این تعیین ویژگی ها و استعدادهای دولت به منظور ارزیابی چشم اندازها، راهبردها و برنامه های دولت برای حل بحران ها و مدیریت تغییرات اجتماعی و اقتصادی کاربرد دارد.
وی در ادامه اظهار داشت: در نگاه اول دولت را در ایران می توان مجموعه ای از نهادها و سازمان ها که به منظور انجام خدمات عمومی برای مردم به وجود آمده اند در نظر گرفت. با این حال دولت چیزی فراتر از اینها بوده و با تعابیر دیگری نیز از آن یاد می کنند. برای مثال 'جوئل میگدال' در توصیف دولت های جهان سوم از دولت های ضعیف نام می برد. همچنین 'گونار میردال' در دهه 1960 برای توصیف دولت هند از مفهوم دولت متزلزل استفاده کرده است. 'پیتر اوانز' با استفاده از شاخص نوع دخالت دولت در اقتصاد، دولت های کشورهای در حال توسعه را به سه دسته تقسیم می کند: دولت های توسعهای، دولت های یغماگر، دولت های مداخله کننده. ایوانز برای توصیف دولت های توسعه ای از واژه قابله گری استفاده کرده است.
این استاد دانشگاه سخنانش را با این سووال که چه مفهومی برای توصیف دولت در ایران مناسب است؟ ادامه داد و گفت: برخی بر این عقیده اند که در کشور ما هیچ حد و مرزی برای حضور دولت ترسیم نشده است و دولت فعال ما یشاء در همه حوزه ها است و دولت حتی بر ذهنیت مردم هم تسلط دارد. برخی نیز گاهی از دولت به ویژه دولت فعلی به نام دولتی با جهت گیری های نولیبرالی نام می برند. دولتی که روز به روز از وظایف اجتماعی و حمایتی خود کنار می کشد و ارائه خدمات آموزشی و بهداشتی را به سازوکارهای بازار آزاد می سپارد. همچنین عده زیادی از پژوهشگران مفهوم دولت رانتیر را برای سنخ شناسی دولت در ایران مفید می دانند. دولت با فروش منابع عظیم نفت و گاز درآمد کسب می کند و بی نیاز از جامعه است. چنین دولتی پاسخگوی نحوه هزینه کرد خود نیست و بیش از همه به توزیع رانت در جامعه مشغول است. عدم شفافیت فساد ناشی از توزیع منابع و رانت نتیجه حاکمیت چنین دولتی است.
دکتر نوذری اظهار داشت: به هر کدام از این نوع شناسی ها انتقاداتی وارد است. برای مثال اگر دولت فعال ما یشاء است پس چرا در اجماع و اجرای بسیاری از راهبردها و برنامه ها ناتوان است. آیا دولتی با جهت گیری های نولیبرالی می تواند آنقدر بزرگ باشد که بیش از دو میلیون کارمند داشته باشد و نزدیک به 500 هزار مدیر و بیش از 70 درصد بوجه صرف پرداخت دستمزد شود. دولت نولیبرال نمی تواند آنقدر بزرگ باشد که سازمان ها و نهادهای آن در هرکوی و برزنی به چشم بخورد. بعلاوه، روز به روز سهم نفت در بودجه دولت کاهش پیدا می کند که در حال حاضر کمتر از 50 درصد است. پس رانتیر بودن توضیح دقیقی نیست.
** دولت در ایران بزرگ و متزلزل است
وی گفت: پس مهم ترین ویژگی دولت ایران چیست و چه مفهومی می تواند توصیف دقیق تری برای دولت ایران باشد؟ به نظر می رسد مفهوم دولت بزرگ متزلزل مفید باشد. بوروکراسی دولت در تمامی عرصه ها گسترش پیدا کرده است و هر نوع اقدام و عملی در ایران نیازمند مجوزهای دولتی است از اجرای تئاتر کوچک و تا فعالیت های داوطلبانه و مردم نهاد . راه اندازی هر نوع کسب و کار هزینه و زمان زیادی می برد. صدور انواع و اقسام بخشنامه ها، دستورالعملها (گاهی در یک روز چند دستورالعمل در موضوعی واحد) نشان دهنده دولت بزرگ است. از طرفی نقص در رعایت و اجرای قوانین در سطوح مختلف مدیریتی، مقاومت های گروه های هم سود در برابر نظارت ها و سیاست های دولتی و به عبارت کلی تر با پدیده مقاومت و نافرمانی در برابر دولت مواجه هستیم که مفهوم متزلزل به ذهن می آید. دولت بزرگ همه جا حضور دارد، عائله بسیاری دارد اما در تحمیل تعهدات و مسوولیت ها در برابر گروه های قدرتمند شکست می خورد و قادر به اجرای کامل برنامه ها و سیاست ها نیست و چه بسا در مبارزه با فساد هم متزلزل است. تزلزل در اجرای برنامه ها و سیاست ها حتی در روستاها هم به چشم می خورد.
رئیس اداره کارآفرینی دانشگاه خوارزمی در ادامه عنوان داشت: بخشی از تزلزل دولت به نهادها و سازمان های قدرتمند خارج از دولت بر می گردد که سازوکارهای وسیعی در اختیار دارند و آشکارا و پنهان برنامه های دولت را به چالش می کشند. پس دولت بزرگ متزلزل، کارآمد در توسعه و حل بحران های اقتصادی و اجتماعی نیست. بخشی از بزرگ بودن دولت مساله ای اجتماعی و فرهنگی است. به این معنا که همه گروهها و اقشار خواهان مداخله دولت برای حفظ یا تقویت منافع خود هستند. چه بسا کارآفرینان جامعه هم به کرات تقاضای دریافت خدمات و حمایت های مالی و غیر مالی از دولت دارند. بازرگانان و اصناف نیز بر سر دریافت منافع بیشتر از منابع دولتی در حال رقابت هستند.
نوذری گفت: اما دولت بزرگ متزلزل به معنای جامعه مدنی قوی نیست. بزرگی دولت اجازه جامعه قوی نمی دهد و دولت با هر گونه سازوکاری که نشان دهنده قدرت جامعه مدنی است مقاومت می کند. علاوه بر این چنین دولتی در شرایطی نیست که پاسخگوی جامعه باشد حتی مقدمات چنین رویکردی را هم فراهم نمی کند.بخشی از متزلزل بودن دولت به سازوکارهای اجرایی خارج از نظارت دولت بر می گردد که بر سر کنترل منابع و جامعه با دولت مقابله می کنند و آن را به چالش می کشند. چنین سازمانهایی منابع و بودجه را از دولت می گیرند اما نه تنها پاسخگوی نحوه هزینه کرد و اقدامات خود نیستند بلکه در مقابل سازوکارهای دموکراسی مقاومت می کنند.
وی عنوان داشت: بزرگ و متزلزل بودن دولت وجه دیگری هم دارد. دولت روز به روز از سرمایه گذاری برای تامین کالاهای عمومی پا پس می کشد و یا اینکه تامین این کالاها را با کیفیت پائین ارائه می کند اما در دادن کالاهای مصرفی و یارانه کالایی و نقدی به اقشار بیشتری از جامعه اصرار دارد. این مساله آموزش و بهداشت بی کیفیت و زیرساخت های ضعیف را شکل می دهد.
** ناتوانی دولت در ایجاد توازن بین گروه های همسود
او در نهایت اظهار داشت: دولت در توازن بین گروهای همسود مانند اتحادیه ها و انجمن ها ناتوان است. این عدم توازن ناشی از تزلزل دولت در مقابل برخی تشکل ها است. به طور مثال وزرا و سازمان های دولتی ارتباط و تعامل قوی با اتاق بازرگانی دارند و چه بسا بسیاری از سیاست ها و برنامه ها را قبل از اجرا با آنها در میان می گذارند. صبحانه کاری اتاق بازرگانی با وزیران حکایت از این موضوع دارد اما در برابر اتحادیه کارگری سخت گیرانه عمل می کند و کمتر به تعامل می پردازد. به عنوان مثال دولت با تصویب و اجرای قانون کارورزی دانشآموختگان در جهت ارزان سازی و بی ثبات کردن نیروی کار و خدمت به کارفرمایان گام برداشت و کوچکترین توجهی به اعتراضات تشکل های کارگری نداشت.
بر این اساس دولت در ایران به جهت بزرگ و متزلزل بودن نه تنها برای دست یابی به توسعه کارآمد نیست و نمی تواند نقش دولت توسعه گرا بازی کند بلکه در جهت حل بحرانهای اجتماعی و اقتصادی نیز موثر عمل نمی کند. به طور کل دولت بزرگ متزلزل یعنی عدم سازوکارهای مناسب برای دست یابی به توسعه.