به گزارش ایران اکونومیست؛ در هفته های اخیر و پس از افزایش بی سابقه قیمت ارز و طلا در بازار، شاهد هجوم اشخاصی به فروشگاه های بزرگ و زنجیره ای برای خرید غیرمتعارف انواع و اقسام کالاهای ضروری و غیر ضروری بودیم.
اما پس از کاهش نرخ دلار و قیمت های اقلام در عمده و خرده فروشی ها در روزهای اخیر، اتفاق جالب دیگری افتاد و آن هم رها کردن سبدهای خرید پر شده و ترک کردن فروشگاه ها توسط کسانی بود که مشغول جمع کردن اجناس مورد نیاز فعلی و ماه های بعدشان بودند.
به منظور بررسی دقیق تر این نوع کنش هیجانی با دو کارشناس در حوزه جامعه شناسی و روانشناسی به گفت وگو پرداخت که به شرح ذیل است:
**ولع خرید بعد از شوک طبیعی است
«علیرضا شریفی یزدی» جامعه شناس و عضو هیئت علمی پژوهشگاه خانواده بیان داشت: این مساله از دو بعد قابل بررسی است یکی این که هر جامعه به صورت طبیعی وقتی دچار شوک می شود، شما باید منتظر چنین مسائلی باشید. به ویژه زمانی که پیش بینی های لازم برای آن صورت نگرفته باشد.
وی افزود: طبیعتأ وقتی در یک دوره کوتاه یکماهه، قیمت ارز چهار برابر می شود، شوک سنگینی به جامعه وارد می شود که یکی از ساده ترین و کم هزینه ترین واکنش ها همین هجوم مردم برای خرید و احتکار کالاهاست. این اقدام همانند هجوم برخی افراد برای خرید ملک و سکه و ماشین است، با این تفاوت که هجوم برای خرید کالای ضروری، از سمت قشر متوسط به پایین، رخ می دهد و اینها افرادی هستند که توانایی خرید ارز و سکه را ندارند که اگر داشتند در همان زمینه خرج می کردند.
«وقتی یک هیجان اجتماعی شکل می گیرد و مردم می بینند ریال ارزش خود را هر روز از دست می دهد. در نتیجه سعی می کنند حداقل پولی که دارند را به کالا تبدیل کنند تا آن کالا یک مدتی حاشیه امنی برای آنان در مقابل سونامی گرانی که یا احساس می کنند یا واقعا اتفاق افتاده است، ایجاد کند و این چیز عجیبی نیست. و دلیلی اصلی آن را باید در بی برنامه بودن دولت ببینیم. اقتصاددانان این را پیش بینی کرده بودند چرا که رقم سابق قیمت ارز، به صورت تصنعی پایین بود و این را باید به صورت روندی و رشدی آرام بالا می آمد. اما وقتی برنامه ریزی مناسبی نداشته ایم که به یک باره به بدنه جامعه شوک وارد می شود».
این جامعه شناس ادامه داد: قسمت دوم بحث فرهنگی است. بیایید این شرایط را با کشور ژاپن و بعد از سونامی مقایسه کنیم. بعد از سونامی و وقتی قطع برق سراسری اتفاق افتاد، مردمی که در فروشگاه های بزرگ بودند، آرام کالاها را سر جای خود گذاشتند و با صف بیرون آمدند. سوال این است که چرا؟ معتقدم در اینجا مساله بیشتر از فرهنگ، آموزش است. چرا که اگر بحث فرهنگ بحث سنت ریشه ای ایرانی و سبک زندگی نسل های متمادی ما باشد، ما چیزی شبیه ژاپن هستیم و در برابر سیل و زلزله و جنگ و سختی ها و دشواری ها همیشه در طول تاریخ و حتی در تاریخ معاصرر مردم همیشه به کمک هم رفته اند. مانند جریان پیروزی انقلاب یا جنگ تحمیلی که خود ما شاهد آن بودیم. اما چیزی که در دو دهه اخیر اتفاق افتاده است مساله دیگری است. و از نظر من مساله اصلی به آموزش و پرورش ما برمی گردد. یعنی ما در دو دهه اخیر به جای این که پول ها را ببریم در جاهای دیگر هزینه کنیم و برایش توجیهات داشته باشیم، می بایست اینها را در دستگاه تعلیم و تربیت هزینه می کردیم.
**شتابزدگی علت اصلی ولع خرید
«محسن منصوبی فر» روانشناس و هیئت علمی دانشگاه نیز بیان داشت: وقتی به این ماجرا نگاه می کنیم، چند موضوع به نظر می رسد که شاید و ظاهرا اهمیت داشته است، یکی تاثیر ماهواره و شبکه های خارجی بود که می گفتند قحطی می آید و بروید و کالا بخرید. نکته دیگر جوگیر شدن مردم بود که عده زیادی افتادن در این جو که قیمت ها در حال افزایش است و ما جا نمانیم. نکته بعد بحث رقابت بود که برادرم، همسایه ام و همه دارند می خرند و من هم بخرم چون همه می گویند اتفاق های بدی قرار است بیفتد. و نکته آخر این که برخی فکر می کردند این کار اثبات زرنگیشان است، یعنی از این حرکت جا نمانند و اثبات کنند که زرنگ هستند و می توانند بفهمند چه اتفاقاتی قرار است بیفتد.
وی افزود: به نظرم این چهار مورد در ظاهر علت قضیه و در حقیقت معلول چیز دیگری بودند. چون ماهواره ها که همیشه این معاندت را داشته اند و همیشه این بندگان خدا که ماهواره دارند بیشتر تحت تاثیر این شایعات قرار گرفته و درگیر این داستان ها می شوند.
منصوبی فر اضافه کرد: ولی به نظر من دلیل روانشناسی این موضوع در عدم کنترل هیجانات ماست. مثل رانندگی کردن و بعضی دیگر از رفتارهای اجتماعی که ما هیجانات زودگذر را نمی توانیم کنترل کنیم. نوک بینی مان را می بینیم و فکر نمی کنیم که اگر من رفتم و این خرید را کردم قیمت آن را بالاتر نمی برم؟به فرض من این کالا را خریدم ، وقتی برادر یا همسایه ام نداشته باشد، می توانم به او ندهم؟ یعنی انگار که ما درگیر هیجانی زودگذر می شویم و این هیجان زودگذر را در بقیه موضوعات زندگی هم می بینید. بهترین مثالش در رانندگی کردن است که یک لحظه درگیر هیجان می شویم یا در درگیری های خیابانی که فردی یک لحظه درگیر نزاعی در خیابان می شود و مشکلی به وجود می آورد که کل خانواده اش تحت تاثیر آن ماجرا قرار می گیرند.
**چاره چیست
شریفی یزدی معتقد است: به دلیل این که یک بخش عمده ای از مردم ما خارج از پوشش تعلیم و تربیت هستند ما باید این آموزش ها را به صورت غیررسمی از طریق رسانه ها به ویژه رسانه های نوپدید و خبرگزاری ها انجام دهیم. همانند کاری که شما انجام می دهید و به مردم آموزش بدهیم که در مواقع بحران در اعصار گذشته، از 30 سال گذشته تا 100 سال گذشته و حتی قبل تر چه می کرده ایم.
وی افزود: اگر شما بخواهید برای آینده بلندمدت فکر کنید و نگران آن هستید که خدایی نکرده باز هم با چنین شرایط مواجه شویم، ما باید حتما دو کار کنیم: یکی دستگاه تعلیم و تربیت خودمان را به لحاظ اقتصادی تقویت کنیم و دیگر این که محتوای کتاب های درسی را اصلاح کنیم. نسلی را تربیت کنیم که در مواقع بحران فقط به شخص خود فکر نکند و مصلحت اجتماعی را به مصلحت فردی ترجیح دهد. یعنی همان چیزی که در مورد ژاپن هست. مطالعات بعدی مشخص ساخت که چرا مردم ژاپن در مواجه با بحران آنقدر آرام و منطقی عمل می کنند و ریشه آن را در آموزش است.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: باید به مردم این اعتماد داده شود که دولتمردان ما قدرت اداره کشور در شرایط سخت تر را هم دارند. و می توانند مایحتاج مردم را تهیه کنند و به آنها سرویس مناسب بدهند تا اعتماد عمومی جلب شود. متاسفانه امروز از مردم سلب اعتماد شده و یکی از دلایل مهم گرایش شدید مردم به خرید کالا، مخصوصأ کالاهای ضروری از نشانه های بارز کاهش سرمایه اجتماع است.
وی افزود: سرمایه اجتماعی به ویژه در 10 سال اخیر تا قبل از برجام، یک سیر نزولی شدیدی داشت. این نکته مهمی است چون هسته اصلی سرمایه اجتماعی دو مقوله است؛ یکی بحث اعتماد عمومی و دیگری شفافیت. متاسفانه این دو از جامعه رخت بربسته است و ما باید اینها را به مردم برگردانیم. بعضی ها در ذهنشان این است که با نصحیت و راهنمایی کردن مردم و هل دادن آنها، می توان مردم را از مراکز خرید برگرداند در صورتی که این گونه نیست. شاهد بودیم وقتی قیمت ارز کاهش یافت، مردم مراکز خرید را رها کردند، این رفتار نشان می دهد مردم اعتمادشان سلب شده است و ما باید در بلند مدت این اعتماد را بازسازی کنیم. در نتیجه با شعار و سخنرانی و رفتارهای هیجانی و سیمنار و ... این اتفاق نمی افتد. این مساله باید در طول زمان و با آرامش و گام گام حل شود و لازم است در این زمینه از متخصصین به ویژه متخصصین جامعه شناس، روانشناس و روانشناس اجتماعی بهره گرفت برای این که این بازسازی اعتماد عمومی در جامعه شکل بگیرد تا انشاالله ما شاهد این گونه رفتارها نباشیم.
منصوبی فر در همین راستا معتقد است: اگر این مساله که عرض کردم درست باشد و برگردد به این ماجرا که ما هیجاناتمان را کنترل نداریم، من فکر می کنم اولین کارهایی که از این به بعد می توان انجام داد بالا بردن فرهنگ صبوری است. یعنی این صبورری را تمرین کنیم و در رسانه ها بیشتر روی آن کار کنند که آدمها آرام باشند و تعقلشان بیشتر از هیجاناتشان باشد. که این به وسیله مطالعه اتفاق می افتد. آدمهایی که بیشتر اهل تعقل و کمتر اهل هیجان هستند، کمتر جو زده می شوند، کمتر تحت تاثیر جو هستند چون ایده و تفکر دارند و ذهنشان فعال است و می توانند به جای اینکه فردا را ببیند، ماه بعد و سال بعد را ببیند. بنابراین فرهنگ آینده نگری و صبوری به وسیله مطالعه و رسانه و سخنرانان و هرجایی که این امکان وجود دارد، می تواند از این که پس از این درگیر رفتارهای هیجانی و جوزددگی نشویم پیشگیری کند.
**علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد
شریفی یزدی در همین حال بیان داشت: اگر شوک دیگری به این جامعه وارد شود، متاسفانه این جامعه آمادگی این را دارد که دوباره هجوم ببرد برای خرید و تهیه کالاهای اساسی و از نظر من جامعه شناس لایه های فرودست اجتماعی در صورت وقوع چنین شوکی ممکن است دست به کارهای دیگری هم بزنند. و اگر این اتفاق اپیدمی شود کنترل و نگه داشت آن احتمالا کار بسیار دشواری خواهد بود.
وی افزود: به همین دلیل ما باید سریعا چند کار را انجام دهیم. یکی این که در یک بازه زمانی کوتاه مدت مدیریت و کنترلی بر این نوسان شدید قیمت ارز داشته باشیم. دوم، به قول هایی که به مردم می دهیم عمل کنیم و حتی الامکان قول هایی که نمی توانیم به آن عمل کنیم ندهیم چرا که از مردم سلب اعتماد شود. و سوم این که با بسته های حمایتی از لایه های فرودست و یا پایین دست جامعه حمایت کنیم تا به یک آرامش نسبی برسند و ذهنشان این دغدغه را نداشته باشد که آیا مایحتاج فردای زندگی زن و بچه شان، قابل تامین هست یا نه. و در بلند مدت هم اول دستگاه های تعلیم و تربیت و بعد رسانه های ما بسیار نقش دارند که به مردم به ویژه به نسل جدید، یاد بدهیم که در مواقع بحران و برای رد کردن بحران ها و سختی ها و مشکلات چگونه می توانیم با هم همکاری داشته باشیم.