به گزارش ایران اکونومیست؛ با 62 سال سابقه کار، مسنترین بانکدار ایران است. سیداحمد طاهری بهبهانی از سال 1392 مدیرعامل بانک سامان است.
مدیر عاملی بانکهای بانک سرمایهگذاری خارجی ایران ماوراء بحار ایران در لندن، بانک وطنی شارجه، بانک اسلامی دوبی، بانک اقتصاد نوین، سرپرستی بانک ملی ایران در شیخنشینهای خلیج فارس، رئیس شعبه بانک ملی ایران در لندن و منطقه دریای مدیترانه در کارنامه آقای طاهری به چشم میخورد. او آرزوهای بزرگی برای بانک سامان دارد و امیدوار است با تلاش همه همکاران، بانک سامان آینده درخشانی پیش رو داشته باشد. گفتوگوی ما با مدیرعامل بانک سامان را میخوانید.
شما همواره تأکید ویژهای به بهداشت اعتباری در بانک دارید. دلیل اهمیت بهداشت اعتباری چیست؟
قبل از پاسخ به این پرسش، بیستمین سالگرد تأسیس بانک سامان را تبریک عرض میکنم و برای همه همکارانم آرزوی موفقیت دارم و اما پاسخ به سؤال شما، بهداشت اعتباری به این معناست که در زمان پرداخت تسهیلات دقت کافی در تنظیم پرونده، اخذ وثائق و صلاحیت مشتری و شناخت او صورت گیرد تا تسهیلات در محل مناسب خود استفاده شده و دریافتکننده در بازپرداخت آن به مشکلی برنخورد. بهداشت اعتباری عاملی اثرگذار در افزایش سودآوری بانک، جلوگیری از زیان و سلامت پروندههای اعتباری است. ما باید بهگونهای در بانک کار کنیم که هیچگونه مشکلی در پروندهها نداشته باشیم این ضرورت وجود دارد که همه همکاران ما در بانک همه توان خود را بهکارگیرند تا شفاف، درست و دقیق کار کنند.
آقای طاهری شما در حال حاضر قدیمیترین فرد در سیستم بانکی هستید، دلیل 60 سال ثبات رویه در پستهای مدیریتی بالا چیست؟
من نهتنها قدیمیترین که شاید مسنترین بانکدار کشور باشم. این را میتوانم به همه جوانها بگویم که عاشق و دلبسته کار خود باشید و تمام تلاش خود را انجام دهید تا صادقانه کار کنید و صداقت را در اولویت کارهای خود قرار دهید. فقط برای گذراندن امور و وقت کار نکنید. برای موفقیت باید مداومت داشته باشید و با دلسوزی کار کنید. وجدان کاری داشته باشید. من دوست ندارم این جمله را بگویم اما واقعاً گاهی شاهد هستم که عدهای دیر آمدند و میخواهند زود بروند. این راهش نیست. باید کوشش کرد، با دلسوزی کار کرد و قلباً پایبند بود. این ویژگی که زود میخواهیم به مقصد برسیم را از خود دور کنیم، این مسیر، مسیرِ موفقیت نیست. باید با قلبتان کار کنید و برای سازمانتان دلسوز باشید. شاید این خصوصیت و نگاه من به بانک ملی ایران برمیگردد همه همدورهایهای من اینگونه بودند. ما وفادارانه کار میکردیم. شبانهروز در بانک بودیم. آن دوران تکنولوژیهای نرمافزاری به این شکل نبود. همه کارها دستی و با ماشینحساب انجام میشد. من در بانک ملی بهجرئت میتوانم بگویم حتی جمعهها هم استراحت نداشتم. اگر در تقویم دو روز پشت سر هم تعطیلی میشد من یک روز را به بانک میرفتم و روز دیگر را در خانه میماندم و استراحت میکردم. همه کارکنان بانک ملی اینگونه بودند و این نگاه از فرهنگ خاصی نشأت میگرفت که در بانک ملی وجود داشت و این فرهنگ ناخودآگاه به شما هم منتقل میشد. ما تعصب عجیبی به کارمان و جایی که در آن کار میکردیم داشتیم. با اینکه حقوق و پاداشها چشمگیر نبود، شبهای عید سرکار میماندیم و حساب و کتابها بررسی میکردیم و شاید ساعتها وقت صرف میکردیم تا هزار ریال اختلاف را پیدا کنیم.
از گذشته کاری خود بگویید، این که کار را از چه زمانی آغاز کردید و چه مسیری را تا امروز طی کردید؟
من سال 1335 به مصاحبه رفتم و بلافاصله در بانک ملی استخدام شدم، یکی از بستگان ما در سیستم بانکی بود و او مرا به سمت این حوزه سوق داد. جالب است بدانید من از دانشکده افسری با لباس نظام در جلسه مصاحبه شغلی بانک حاضر شدم. در شیراز مأموریت داشتم و همانجا هم یک سال خدمت کردم و بلافاصله وارد بانک ملی شدم. در حسابداری بانک ملی کار میکردم بعد از یک سال و نیم من را به دایره ارز منتقل کردند تمام کارهای ارزی همچون گشایش اعتبارات اسنادی و بروات وصولی را انجام میدادم. بعد از مدتی به تهران منتقل شدم و در شعبه سعدی بانک ملی مسئول ایجاد اولین واحد بروات بیگانه آنجا شدم و تمام شرکتهای بزرگ مانند شرکت مینو و تولید دارو مشتری ما بودند تمام خدمات ارزی را در شعبه سعدی انجام میدادم. همزمان در اداره کارآموزی و مدیریت بانک دورههای تخصصی ارزی و اقتصاد میدیدیم. مرحوم استادم منوچهر آگاه مدرس ما بودند. همان زمان من بورس تحصیلی گرفتم و به انگستان رفتم. پس از گذراندن شش ماه دوره زبان انگلیسی، به مدت یکسال در یکی از بانکهای انگلیس دوره بانکداری بینالملل را سپری کردم و در آن بانک کارهای عملی شعبه را انجام میدادم. بعدازآن دوره به ایران برگشتم و در اداره کارآموزی و مدیریت که در چهارراه حسنآباد واقع بود، دروس ارزی را تدریس میکردم. 6 ماه در آنجا به عنوان مدرس فعالیت میکردم که اداره مرکزی من را خواستند که به کویت بروم. آن زمان اصلاً نمیدانستم کویت کجاست! گفتند باید بروی کویت و شعبهای در آنجا افتتاح کنی، من هم به کویت رفتم و این شعبه را افتتاح کردم. بعد از پنج سال در کویت مأمور شدم که به دوبی بروم 6 ماه قبل یکی از دوستانم شعبه دوبی را افتتاح کرده بود و من این شعبه را تحویل گرفتم و حدود 10 سال در دوبی بودم.
آقای طاهری دوبیِ آن زمان قطعاً شبیه چیزی که امروز ما به عنوان دوبی میشناسیم نبود؟
دقیقاً! آن زمان که به دوبی رفتم، آن شهر فقط یک خیابان آسفالت بیشتر نداشت که از فرودگاه تا میدان عبدالناصر بود، با دو هتل بسیار معمولی که من 6 ماه در یکی از این هتلها اقامت داشتم تا اینکه خانهای ساختند و در اختیار ما قراردادند.
کارکنان شعب دوبی از مردم بومی همان منطقه بودند یا ایرانی؟
به غیر از تیم مدیریتی که ایرانی بودند بقیه محلی بودند. برخی از کارمندان هم هندی و پاکستانی بودند.
چند شعبه در دوبی تأسیس کردید؟
من سرپرست کل منطقه خلیج فارس بودم و 21 شعبه در آنجا افتتاح کردم که این شعب از کویت شروع میشد تا بحرین، دوبی، ابوظبی، شارجه، مسقط، فجیره و... . بعد از آنجا مأموریت دادند که به لندن بروم و رییس شعبه بانک ملی ایران در لندن شدم و سرپرستی شعب بانک در منطقه مدیترانه را به عهده گرفتم. قرار بود شعبه قاهره، بیروت، مادرید، نیس فرانسه را افتتاح کنیم به دلایلی اتفاق نیفتاد و تنها بانکی که افتتاح شد و باقی ماند بانک ایران و مصر که هنوز وجود دارد و بانک ملی سهامدار آن است. بعد از مدتی به من مأموریت داده شد و مشترکاً هم مسئولیت بانک ملی لندن را داشتم و هم مسئولیت یک بانک Joint venture به نام Iran Overseas Investment Bank که 25 درصد به نام بانک ملی ایران بود 25 درصد بانک صنعت و معدن که آن زمان بانک توسعه صنعتی معدنی ایران نام داشت. من نماینده 50 درصد ایران بودم و 50 درصد بعدی متعلق به 8 بانک بزرگ به نامهای Midland Bank, Barclays Bank, deutsche Bank, Société Générale Paris, Bank of America, Manufacturers Hannover Trust, Bank of Tokyo, Industrial Bank of Japan بود که نقش آن به عنوان یک بانک سرمایهگذاری، تأمین ملی به صورت وامهای سندیکایی برای پروژههای بزرگ بود. هفت سال مدیرعامل آنجا بودم و بعد بازنشسته شدم.
تفاوت بانکهای خصوصی با بانکهای دولتی در چیست؟
بانکهای دولتی قدمت و جایگاه خودشان را دارند. بانک ملی ایران 90ساله است، در سراسر ایران حضور دارد و تمام اقشار جامعه و طبقات مختلف این امکان دارند با دسترسی سریع مشتری بانک ملی باشند و این خود باعث اهمیت این بانک شده است. من عاشق لوگوی بانک ملی ایران با آن خط خوش نستعلیق هستم که حال خوبی را در من ایجاد میکند، حتی وقتی به سمت خیابان فردوسی میروم حال و هوای خوب آنجا حالم را دگرگون میکند. من و تمام بازنشستگان به بانک ملی ایران تعصب داریم و ماهی یکبار در هتل فردوسی دور جمع میشویم. ما آنجا را انتخاب کردیم چون حالوهوای آن روزها را برایمان زنده میکند.
اما به پاسخ شما برسم بانکهای خصوصی چابکتر هستند. قدرت تصمیمگیری سریعتری دارند، معمولاً سرمایهگذاری بهتری میکنند و از امکانات و دانش بهروزتری بهره میبرند. در میان بانکهای خصوصی بانک سامان بانک بسیار موفقی به خصوص در حوزه بینالملل است و خوشحالیم که مردم بانک سامان را دوست دارند. چند وقت پیش که برای اختتامیه مسابقات فوتسال بانک سامان به مشهد رفته بودم یک نفر آمد و گفت من عاشق فضای شعبههای شما هستم. شعبههای بانک سامان بسیار تمیز، سفید و دوستداشتنی است و وقتی به شعبههای بانک سامان میآیم آرامش میگیرم. این نکته را من از خیلی از افراد شنیدهام و بسیار خوشحال میشوم که مردم حس خوبی به بانک سامان دارند.
احساس خود شما نسبت به بانک سامان چیست؟
در درجه اول به مدیران کنونی و قبلی تبریک میگویم که زحمات بسیاری برای این بانک کشیدند. بانک سامان در سطح جهانی شهرت بسیاری دارد. همه بانکها و مؤسسات خارجی، بانک سامان را میشناسند و برایش اعتبار قائل هستند. با این حال من اعتقاد دارم باید در شعب داخلی ما انضباط بیشتری وجود داشته باشد همه همکاران تلاش و همت بیشتری برای ارتقای عملکرد بانک کنند. دلبستگی و تعصب افراد به کار باعث میشود یک سازمان رشد کند و موفق باشد و باز تأکید میکنم یادمان نرود یکشبه نمیتوان به موفقیت رسید بلکه این ضرورت وجود دارد که مسیر موفقیت را باید با حوصله طی کرد. برای رسیدن به نقطه هدف باید صبور بود و ممارست داشت.
نظر شما در خصوص سامان 1400 چیست و چه تأثیری در آینده بانک دارد؟
این پروژه مبانی بسیار خوبی دارد و تئوری و راهکارهای منسجمی ارائه میدهد؛ اما مسئله مهم این است که بتوانید در عمل به این مبانی و قواعد عمل کنید. این ما هستیم که سامان 1400 را به نتیجه میرسانیم. پروژهای که در بسیاری از کشورها پیاده و آزمون و خطا شده است و اینجا دیگر ما هستیم که با عمل به این مدل میتوانیم رشد کنیم؛ بنابراین این ضرورت وجود دارد که همه ما توان خود را در به ثمرنشاندن این پروژه به بهترین شکل ممکن به کارگیریم. من در نگاه کلان آینده بانک سامان را بسیار درخشان میبینم. ما سال گذشته یک دفتر نمایندگی در ایتالیا و شعبه بانک سامان را در آلمان افتتاح کردیم. و امیدواریم به زودی شعبه بانک در فرانکفورت افتتاح شود. افق دیدی که آقای ضرابیه برای حضور بانک سامان در حوزه بینالملل دارند حتماً موفقتر خواهیم بود. در این سالها بانک سامان برای تأمین دارو و غذا کمک بسیاری کرد و در امور بانکی هرجایی که بانک مرکزی نیاز به کمک داشت همراهی همهجانبهای از سوی بانک سامان صورت گرفت. خوشبختانه تاکنون مسیر خوبی را طی کردهایم و همه ما باید قلباً تلاش کنیم و آیندهای روشنتری را ترسیم کنیم و تلاش کنیم به آن برسیم.